Digi angel stories

[cyanide]

توی این تایپک داستان هایی از دیجیمون های فرشته که خودم نوشته ام رو میذارم.
خب بریم سر قسمت اول:
پشت کامپیوترم نشسته ام. نمیدانم کدام را دانلود کنم. آن فیلمی را که یاماتو بهم داد یا آن که...
ناگهان صدای جیر جیر در شنیده شد. با وحشت به طرف صدا برگشتم. گودزیلا توی چارچوب در ایستاده بود.
فریاد خفه ای کشیدم... گودزیلا آمد تو اتاق و..........تلپی خودشو انداخت روی من.
گودزیلا: چطوری تیکی جونم؟!) سرش داد زدم: وای آنجمون سکته کردم. تو رو خدا عین اجل نپر تو اتاق.) آنجمون: تقصیر خودت بود که چراغو خاموش کردی)
به نظرتون بهش چی میگفتم؟ آنجمون خیلی مهربونه ولی بعضی وقتا...فقط بعضی وقتا....واقعا یه ------ میشه. مثلا وقتایی که دارم فیلم های توی موبایلمو میبینم یه راست میاد و خودشو میچسبونه به من. یا مثلا وقتی چراغ اتاقم رو برای بهتر شدن فازش خاموش میکنم میاد روشن میکنه یا....
خخخخخخخ. ولی من هنوزم دوستش دارم.
حتما میپرسین من کیم نه؟ گاهی وقتا اینقدر دلم میخواد از دست این دیجیمون شیطون با دیگران دردودل کنم که یادم میره خودمو معرفی کنم و بگم کیم و چیم! نه؟
من تاکرو هستم. برادر یاماتو توی انیمه دیجیمون 1 که خیلی عاشق این دیجیمون بازیگوش فرشته ایش هستن.
البته لازم به ذکره که تاحالا خیلی ها با من عکس یادگاری انداختن و منم هروقت یکی بهم پیشنهاد عکس انداختن میده باهاش عکس میندازم. حال کنین ببینین من چه آدم باحالیم؟
خب دیگه گمونم زیادی حرف زدم. بریم سراغ بقیه ی داستان:
آنجمون نیششو باز کرد و گفت:منم میتونم فیلمو ببینم؟!) هوا را با یک پووووففففف طولانی بیرون دادم و گفتم:حتما چرا که نه؟ ولی اول باید به پاتامون تبدیل بشی تا برای منم جا باشه) آنجمونمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه اوکی!)
آنجمون تبدیل میشه به پاتامون.
پاتامون روی سرم نشست و دوتایی در حالی که ذرت بوداده میخوردیم مشغول تماشای فیلم شدیم.
آنچه در قسمت بعد خواهید خواند:
- چه فازی میدهههه!
-چه بلایی سر کاری اومده؟
-خودم میکشمت!
-جوجه این کارا به تو نیومده