پارک انیمه

نسخه‌ی کامل: کریپی پاستا - creepypasta
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
سلام مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
در اینجا به توضیح و بحث کریپی پاستا میپردازیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میخواهیم با کمک شما دوستان گرامی مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه اطلاعات کریپی جمع کنیم و بحث کنیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
با ما همراه باشید !مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
-----------
اما اکنون !
برای بعضی ها سوال پیش میاد : کریپی پاستا چیسته دیگه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه؟
پاسخ: کریپی پاستا به داستان های ترسناک اینترنتی میگن که این ور و اون ور نت پخش شدن ._. و این داستان ها همشون راجب قتل و کشت و کشتارو چنین چیزاس مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
به کاراکتر هاشم کریپی پاستا میگن همانند : Slenderman - Jeff the Killer - Ben Drowned و ...
شما هم میتونید کریپی پاستا بسازید مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه!!!!
اگه داستانش و کاراکترش خیلی باحال و خفن بشه به عنوان یه کریپی رسمی منتشر میشه !

کاراکتر ها در پست های بعد معرفی خواهند شد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
با سلام مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میخوام یکی از معرووووووووووف ترین کریپی پاستا ها رو معرفی کنم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ایشون به پدر کریپی پاستا ها معروفه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه عمارت داره تو جنگل که همه غاتلا (مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) اونجا زندگی میکنن
این کریپی معروف اسمش هست : (سلندرمن-Slenderman) یا (اسلندرمن) که (اسلندی-Slandy) هم صداش میکنن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

((توجه توجه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه خیلیا میگن سلندر واقعیه و عکس بالا مربوط به یکی از قربانی هاش هست که میگن اون قربانی (همون دختره مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) اولین کسیه که سلندر رو دیده؟))

خب سلندرمن همون طور که از اسمش معلومه بسسار تا بسیار قدش بلنده و لاغره ،، صورت هم نداره مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه سری شاخک داره :
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه



سلندرمن معمولا بچه ها رو میکشه به این صورت:
ابتدا بچه دچار کم خوابی میشه و اصــــــــلا نمیتونه بخوابه
بعد یه شب به سمت جنگل کشیده میشه (انگار توی خواب راه میره یا هیپنوتیزم (نوشتاریشو نمیدونم گومن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) میشه)
توی جنگل با همون شاخک ها که در عکس بالا دیدین بچه ها رو یا جر میده (از وسطمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) یا خفه میکنه (مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) یا ... 
و یه نکته جالب هست که: اون با همهی قربانی هاش یه عکس داره
میگن اگه تو عکست ظاهر بشه میکشتت مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

اینم چند تا عکس:
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

(پیشنهاد میکنم خیلی این عکسا رو باور نکنید مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

و البته شواهدی هم هست که نشون میده سلندرمن واقعیه دیگه ما چمدانیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

خب تا همینجا بسه
سوال هم بپرسید مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
چرا تو عکس اول شاخک نداره
ولی تو بقیه داره؟
(2016/02/07 06:40 PM)Yūichirō Hyakuya نوشته شده توسط: [ -> ]چرا تو عکس اول شاخک نداره
ولی تو بقیه داره؟



 هممم میگن که وقتی عصبی میشه شاخک هاش نمایان میشه
سوال به جایی بود مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
سگ جف قاتل چی بود اسمش؟
بنظرم قیافش بیشتر مثل خوکه!
من یه بار یه تست دادم معلوم شد جف قاتل و سلندر من ازم متنفرن!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(2016/02/07 06:53 PM)white knight نوشته شده توسط: [ -> ] سگ جف قاتل چی بود اسمش؟
بنظرم قیافش بیشتر مثل خوکه!
من یه بار یه تست دادم معلوم شد جف قاتل و سلندر من ازم متنفرن!:-دی



 اسمش اسمایل داگ هست •∆•
خوب من با اجازه صاحب تاپیک میخوام شخصیت بعدی رو بگم که قطعا میشناسینش........
جف د کیلر یا همون جف قاتل خودمون
داستان بدبختیای جف دقیقا از اسباب کشیشون به خونه جدیدی شروع میشه.......:
خانواده ی جف میخواستن به یه خونه ی جدیدی برن.وقتی اسباب کشیشون تموم میشه میرن به خونه جدیدیشون.لیو(برادر بزرگه ی جف)و خود جف زودتر از همه میرن سمت اتاقاشون که یهو یه خانومی میاد سمت مادرشون و خودشو معرفی میکنه:سلام من همسایه تون هستم و خیلی خوشحالم که باهاتون آشنا میشم.میخواستم شما رو برای تولد پسرم تام که سه روز دیگه هست دعوت کنم و به پسری که بغلش وایساده بود اشاره میکنه.
مادر بدون اینکه از پسرا بپرسه میگه خوشحال میشم که مزاحم بشیم و بعد از زن خداحافظی میکنه و میرن تو خونه.یهو دوتا پسر به مامان میگن که چرا بدون اینکه از ما بپرسین جواب دادین و مامانه هم جواب میده که خوب نیست همین اول با همسایه ها بد باشیم.
روز بعد جف و لیو با هم میخوان برن مدرسه و وقتی منتظر اتوبوسن سه تا پسر(یکی استخونی,یکی خیلی چاق و اونیکی متوسط)میان و دورشون با اسکیت برد میپرن.پسرا به زور میخوان که جف و برادرش پول اتوبوس اونا رو حساب کنن ولی لیو میگه نه ما اینکارو نمیکنیم که یکی از بچه ها چاقو در میاره.اون به سمت لویی میره و کیف پول لویی رو از جیبش در میاره.یهو جف جلو میاد و داد میزنه:گوش کن بچه ی ولگرد بی ارزش,کیف پول برادرمو بهش برگردون.پسر میگه:اوه اگه ندم چیکار میکنی؟و چاقویی از تو جیبش در میاره قبل از اینکه اون سه تا بتونن کاری کنن جف سه تا شونو میزنه و با چاقو زخمی میکنه.یهو لویی اتوبوس رو از دور دید که داره میاد پس دوتایی شروع کردن به دویون و دور شدن.اون روز تموم شد و روز بعد فرا رسیدتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/14.gif.جف صدای مادرشو از پایین پله ها شنید که صداش میزد:جف,جف.یه لحظه بیا پایین کارت دارم.جف وقتی رفت پایین دید که دوتا پلیس وایسادن و دارن با مادرش حرف میزنن.یهو مادرش برگشت و بهش گفت:جف!این آقایون میگن که تو به سه تا بچه صدمه زدی.
جف به زمین خیره شد و گفت:مامان,اونا اول به ما حمله کردن.یه دفعه پلیس گفت:پسرم ما مدارکی داریم که نشون میده شما اون بچه ها رو زدین و بعدم فرار کردین.برادرت رو صدا کن بیاد.ولی جف نمیخواست اینکارو کنه چون جف بچه ها رو زده بود.یهو جف گفت:آقا برادرم میخواست که منو نگه داره,من بودم که اون بچه ها رو زدم.
یهو صدایی اومد:صبر کنین.صدا صدای لویی بود.لویی اومد جلو و گفت:من بودم که اونا رو زدم,جف هیچ تقصیری نداره.
اونا به لویی نگاه کردن.لویی توی دستش یه چاقو بود,پلیس ها اسلحشون رو گرفتن سمت لویی:فقط اون چاقو رو بزار زمین پسر.
لویی چاقو رو زمین انداخت و سمت پلیس رفت.
جف:نه لویی تقصیر من بود و اشک از چشاش جاری شد.
پلیس لویی رو به سمت ماشین هدایت کرد.
جف اون دو روز رو با گریه سپری کرد و هم چنین با عذاب وجدان تا بالاخره روز تولد فرا رسید.مادر جف,جف رو صدا زد و گفت:پسرممممم آماده ای؟
جف:من نمیاااااام.ولی مادر با اصرار جف رو راضی کرد.جف رفت و یه شلوار سیاه و سوییشرت سفید پوشید و با خانوادش رفتن سمت مراسم.
 مادر جف درو زد و همون خانم درو باز کرد.
جف از لای در تو رو دید ولی همه آدم بزرگ بودن.
خانم همسایه:اوه جف بچه ها تو حیاطن,برو پیششون.بهت خوش میگذره.
جف رفت تو حیاط و شروع کرد با بچه ها بازی کردن.
یهو صدای اسکیت برد اومد.
جف وسایل تولد رو درآورد و با تنفر به اون پسر نگاه کرد.
پسر:اوه جف!ما یه کار ناتموم داریم که باید انجام بدیم.
جف:ما الان با هم براریم,من شما رو زدم و شما هم برادرمو به زندان انداختین.
پسر:ههههه.ما برای برد اومدیم نه تصفیه حساب.و دوید سمت جف.اونا با هم گلاویز شدنو کار به جایی کشید که مبارزه به خونه کشیده شد.
اون دونفر همونطور که گلاویز بودن به سمت آشپزخونه رفتن.یهو پسر خودشو از جف جدا کرد و ودکا رو پرت کرد سمت سر جف.
جف صورتش پر از الکل و خون شده بود ولی مبارزه رو ادامه داد تا وقتی که اون پسر مرد.پسر چاق و اونیکی پسر استخونی آماده مبارزه با جف شدن.جف پسر چاق رو زخمی کرد.حالا فقط پسر لاغر مونده بود.پسر لاغر با جف گلاویز شد و همونطوری که گلاویز بودن به قفسه حموم خوردن و سفیدکننده روی هر دوشون ریخت ولی جف از چشاش محافظت کرد وقتی اون پسر افتاد روی زمین و یه لبخند شیطانی زد.
جف:معنی اون لبخند چیه؟؟؟؟تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/34.gif
پسر:معنیش اینه که تو سراپا الکلی هستی و یه فندک در آورد و روشنش کرد و پرتش کرد سمت جف.
جف سراپا آتش بود.اون همونطوری که آتیش گرفته بود به سمت هال دوید.اون آخرین چیزایی که دید این بود که مادر پدرا سعی داشتن آتیش رو خاموش کنن و بعد بیهوش شد.
وقتی بهوش اومد نمیدونست کجاست ولی میدونست که تمام بدنش گچ گرفته هست.بعد از ساعت ها صدای مادرش رو شنید:عزیزم حالت خوبه؟خبرای خوبی برات دارم.اون پسر لاغره اعتراف کرد که اونا اول شما رو زدن و لیو آزاد شده از زندان.اون فردا آزاده و دوباره شما دوتا میتونین با هم باشین.
بعد از دو هفته بالاخره وقتش رسید که گچ ها رو ببرن.دکتر باند هارو یکی یکی از صورت جف جدا کرد و وقتی به باند آخر رسید گفت:بیاید بهترین امیدها رو داشته باشیم.
وقتی باند ها ورداشته شدن مادر جف جیغ وحشتناکی کشید.جف با عجله دوید سمت دستشویی تا صورتش رو ببینه و بالاخره دلیل پریشونی شدید مادرش رو فهمید.
لباش از صورتی  به یه قرمز تیره و عمیق تغییر پیدا کرده بود.صورتش مثل گچ سفید شده بود و موهاش از قهوه ای به سیاه تغییر پیدا کرده بودن.دور چشاشم سیاه شده بود.
لویی به جف گفت:جف,زیادم بد نیستاااااا.تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/17.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/17.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/17.gif
جف:بد نیست؟؟؟؟این عاللللللیه.
همه تعجب کرده بودن ولی دکتر گفت که این عادیه.
اون ها آماده شدن تا برن خونه.
اون شب مادر جف صدا هایی رو از دستشوییشون شنید.به نظر یکی داشت گریه میکرد.
اون آروم به سمت دستشویی رفت و با یه صحنه وحشتناک روبه رو شد.جف داشت لباش رو میبرید.
مادر جف ازش پرسید که داره چیکار میکنه و جف جواب داد :که من دیگه نمیتونم بخندم پس لبامو میبرم تا همیشه لبخند رو لبام باشه.
مادر دوباره نگاهی به جف کرد,دور چشاش هم ساه تر بود.
جف با پلکات چیکار کردی؟
جف جواب داد:من نمیتونستم خودم رو ببینم.خسته میشدم و چشامم بسته میشد به خاطر همین اونا رو سوزوندم تا بتونم همیشه خودمو ببینم.
مادر واقعا ترسیده بود.
جف رو به مادرش:مامان چی شده؟قشنگ نشده ام؟
مادر:چرا.بزار باباتم صدا کنم تا ببینه چقدر قشنگ شدی.
مادر جف میدوه سمت اتاقشون و شوهرش رو صدا میکنه و میگه:زود باش تفنگو وردار پسرمون دیوونه....
و قبل از اینکه بتونه حرفشو تموم کنه فهمید که جف میخواد اونا رو بکشه. آخرین چیزی که مادر فهمید این بود که کشته شدن.
لویی از سروصداهای اومده بیدار شد ولی وقتی دید که دیگه سروصدایی نیست سعی کرد دوباره بخوابه ولی اون یه حس عجیب داشت.حس میکرد یه نفر داره نگاش میکنه.
جف چاقو رو تو بدن لویی فرو میکنه و بعد از اون دیگه ........تصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gifتصویر: richedit/smileys/yahoo_Big/12.gif
نام کامل:جفری وودز 
نام مادر:مارگارت
نام پدرمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهتر
نام برادر:لیو(در ضمن لیو یه کریپی پاستا هست و اسمش هم لیو ی خودکشی کننده هست.)
نام کریپی پاستایی:جف قاتل
دشمن اصلی:جین قاتل
حیوان خانگی:سگ خندان یا همون اسمایلی داگ
تیکه کلام مخصوص:برو بخواب یا همون گو تو اسلیپ
زمان کشتن:شب ها بخصوص وقتی که مقتول خواب باشه.
سلاح:چاقو
دوست:جیسون عروسک ساز
لباس:سوییشرت کلاه دار سفید و شلوار سیاه
دوسش مى دارم...با اينكه اگه ببينمش سكته مى كنم ولى بازم دووووسش مى دارمتصویر: richedit/smileys/YahooIM/8.gif...گناه داشت بچه
خیلی باحالن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بازم شخصیتای قاتل دیگه هست ؟ مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع