پارک انیمه

نسخه‌ی کامل: معرفی کتاب پندراگن
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
این کتاب شامل 10 جلد است که توسط کتاب سرای تندیس به چاپ رسیده است  




پندراگن : کتاب اول - تاجر مرگ 



خلاصه : بابی پندراگن به ظاهر پسری عادی است . خانه و خانواده ، و حتی سگ محبوبی به نام مارلی دارد . ولی خصوصیت بسیار ویژه ای نیز دارد . قرار است او دنیا را نجات بدهد . این ماجرا تنها به زمینی که می شناسیم ، ختم نمی شود . بابی کم کم به این درک میرسد که زندگی در این جهان چنان که او تصور میکرده ، نیست . اما پیش از آن که بتواند مخالفتی از خود نشان بدهد به گستره ی دیگری به نام دندارن کشیده می شود ، به قلمرویی که ساکنانش موجوداتی عجیبند ، فرمانروای مستبد و جادوگری بر آن حکومت می کند و گرفتار انقلاب خطرناکی است .  

 
پندراگن : کتاب دوم - فار ، شهر گمشده   





خلاصه :بابی پندراگن 14 ساله مانند پسرهای دیگر هم سالش نیست . دایی بابی مسافر است و چنانچه بابی آموخته معنای آن این است که دایی پرس در طی سفرهایی که می رود ، هر جا با مشکل وسیع و دامنه داری برخورد کند ، مسئولیت حل آن را بر عهده دارد . مأموریتش نجات کهکشان ها از هر گونه شر و پلیدی است . اکنون او بابی را نیز همراه با خود به این سفرها می برد . بابی هنوز از اولین تجربه ی پر ماجرایش در دندارن برنگشته خود را در قلمروی کلرال می یابد ، در کره پهناوری که سراسر آن را آب فرا گرفته است .  

 
پندراگن : کتاب سوم - دنیای بدون جنگ   





خلاصه :بابی پندراگن پسری ورزشکار ، دوستی با وفا و علاقمند به حیوانات خانگی و مسافرت است . بابی همراه دایی پرس به دندارن می رود و آنجا در جنگ داخلی شرکت می کند . سپس به قلمروی آبی کلرال رفته بار دیگر در مرز زمان و فضا قرار می گیرد . آنگاه وارد قلمرویی می شود که آشناست . آنجا زمین اول است . بابی همراه دوستش اسپیدر که مسافر کلرال است از طریق ناودان به نیویورک سال 1937 وارد می شوند . آن ها باید از حمله گانگسترها و توطئه جنگ جان سالم به در ببرند و نقشه جدید سینت دین را آشکار کنند . آیا بابی برای رویارویی با مشکلات آماده است؟  
پندراگن : کتاب چهارم - ویروس واقعیت  



 چکیده :واقعیت یا مجازی؟قلمروی ویلاکس در اوج آرامش و هماهنگی است . بابی پندراگن پانزده ساله در تعقیب سینت دین شیطان صفت ، وارد این قلمرو می شود ولی در می یابد که ویلاکس در صلح و آرامش است چرا که خلوت و متروک شده است . ساکنان ویلاکس به راهی دست یافته اند که از آن طریق می توانند وارد سرزمین آرزوهایشان شوند و در آنجا هر کسی که میخواهند باشند و در هر جایی که میخواهند زندگی کنند در حالی که بدنشان در جای ثابتی قرار دارد .  
پندراگن : کتاب پنجم - آب سیاه

 نقض و قوانیندرست در هنگامی که بابی پندراگن پانزده ساله فکر میکند به درک هدفش در مقام یک مسافر رسیده است ( محافظت از قلمروهای هالا در برابر سینت دین خبیث ) با گزینه ی ناممکنی رو به رو می شود . ساکنان ایلانگ در معرض خطر نابودی در اثر میکروبی ناشناخته اند . بابی برای جلوگیری از بروز این خطر تنها یک راه پیش رو دارد و آن آوردن پادزهر از قلمرویی دیگر است . از آنجا که قوانین مسافری جا به جا کردن اشیاء بین قلمروهای گوناگون را ممنوع می کند ، اگر بابی بخواهد ایلانگ را نجات بدهد خودش ، دوستانش و آینده ی تک تک موجودات هالا را به خطر خواهد انداخت .  
 : کتاب ششم - رودهای زادا 

  چکیده :همه چیز با یک مبارزه شروع شد .آن هم از نوع بی رحمانه اش . اما مگر مبارزه ی مهرآمیز هم وجود دارد؟ به گمانم این یکی به طرز خاصی وحشیانه تر به نظر می رسید چرا که بر سر چیز پیش پا افتاده ای بود . دست کم  من در آن زمان چنین می پنداشتم . دعوا سر چند گالن آب بود جدی می گویم .همان آب معمولی همیشگی . کسی انتظار ندارد که گروهی از جنگجویان حرفه ای تا پای جان برای چنین چیزی بجنگند . اما اینجا در قلمروی زادا اوضاع طور دیگری است . در این جا آب از غذا ارزشمندتر است . از هر گنجی نیز ارزشمندتر است . شاید حتی از جان هم عزیزتر باشد .من کسانی را دیده ام که جانشان را برای چند قطره ی ارزشمند آب فدا کرده اند .  
پندراگن هفت (بازي کوييلن) 


 خلاصه:کوييلن قلمرويي است در آستانه‌ي نابودي. مردمِ کوييلن هيچ تسلطي بر زندگي‌شان ندارند و بايد هر روز با تمام قوا تلاش کنند و جان بکنند تا زنده بمانند. تنها چاره‌ي آن‌ها براي داشتن زندگي بهتر آن است که در بازي‌هاي کوييلن شرکت کنند. بازي‌هاي کوييلن آميزه‌اي است از ورزش و مبارزه، و برگزارکننده‌هايش دو بازي‌گردانِ عجيب هستند به نام‌هاي ويگو و لابرژ. اين دو نفر براي سرگرمي و تفريح و البته کسب پول، مردم کوييلن را مجبور مي‌کنند وارد مسابقات‌شان شوند؛ مسابقاتي که هم در آن‌ها نبردهاي تن به تن هست و هم کارهايي چنان دشوار که به نظر غيرممکن مي‌رسند و هم رقابت با «دستگاه»هايي بسيار باهوش و مرگبار. پيروزي در اين بازي‌ها يعني داشتنِ زندگيِ شاهانه. باختن يعني مرگ.بابي پندراگن بر روي قلمروي کوييلن در چنين وضعيتِ خطرناک و مرگباري گير افتاده. به سرعت مي‌فهمد تنها راهِ نجاتِ قلمرو کوييلن اين است که ويگو و لابرژ را در بازي‌هاي خودشان شکست بدهد و کاخِ ترسناکِ پر از «بازي»شان را ويران کند. اما بابي ممکن است چيزهاي بيشتري در اين بين از دست بدهد. اگر ببازد، قطعاً مي‌ميرد. اگر ببرد، جايزه‌ي پيروزي‌اش آن است که حقيقت را درباره‌ي «مسافر»ها مي‌فهمد.کتاب بازي‌هاي کوييلن بدون شک هيجان‌انگيزترين و شوک‌آورترين داستانِ مجموعه‌ي ماجراجويي‌هاي پندراگن است. از همه مهم‌تر آن‌که براي اولين بار در اين مجموعه، بابي پندراگن کاملاً تنهاست.  
پندراگن 8 (جنگجويان راينه)

  وقتي بابي پندراگن به دنياي استوايي ايبارا مي رسد که آن جا بهشت است. هر چه تلاش مي کند بفهمد نقطه ي عطف اين قلمرو زيبا و دلپذير چيست، فقط مي بيند که مردم ايبارا غرق در نعمت هستند. او باز هم جست و جو مي کند و خيلي زود پي مي برد که مردم ايبارا غرق در «جهل» هستند. رهبران ايبارا رازي بي اندازه مهم را از مردم شان مخفي مي کنند، رازي که بي شک فرصتي به سنت دين مي دهد تا آخرين حمله ي بزرگش را بر ضد «هالا» ترتيب بدهد.بابي با تمام قوا مي خواهد از راز اين قلمرو سر در بياورد و با سنت دين مقابله کند. کورتني چتويند به دنبال مارک است. مارک ناپديد شده و با کارهايش در حال خلق مصيبت است و از ان بدتر انگار از سنت دين فرمان مي گيرد. کورتني بايد به هر قيمتي جلو مارک را بگيرد و نگذارد او آينده ي کائنات را زير و زبر کند.نبردهاي اين کتاب پيش از آنچه تاکنون خوانده ايد خشن و تلخ تر خواهد بود. فريب بهشت راينه را نخوريد، لا به لاي واژه هاي اين کتاب دوزخ نشسته است.  
پندراگن 9 آرمانشهر کلاغ


در «آرمان‌شهر کلاغ» از مجموعِ هشت کتابِ قبلي مرگِ بيش‌تري هست.همه‌ي اتفاقات در هشت قلمروي قبلي، تنها مقدمه‌اي بوده بر رويدادهاي اصلي. در «آرمان‌شهر کلاغ» تمام هالا به خطر افتاده؛ اما يک نفر در اين ميان غايب است: بابي پندراگن.بابي در ايبارا گير افتاده و تصور مي‌کند سنت‌دين را هم همراه با خود در آن‌جا حبس کرده؛ اما نبرد به قلمروِ زادگاهش رسيده: زمين دوم. مارک دايمند و کورتني چتويند براي شکست‌دادن نيروهاي سنت‌دين در زمين دست‌تنها مانده‌اند. آن‌ها بايد با رهبرِ فرقه‌اي قدرتمند مقابله کنند که با افشاي رازي بزرگ به مردمِ زمين خود را محبوب و مشهور کرده: زميني‌ها تنها نيستند و قلمروهاي ديگري هم وجود دارد.همگرايي ديوارِ ميانِ قلمروها را از ميان برمي‌دارد و چيزي نمانده که آخرين مرحله‌ي نبردِ سنت‌دين براي حکم‌راني بر هالا به پايان برسد. اما بابي هنوز پيدايش نيست.  
پندراگن دهم (سربازان هالا) 

  نُه کتاب بزرگ. نُه قلمروي خطرناک. نُه ماجراي غريب. همه به اين ختم مي‌شوند. تمام پيروزي‌ها. تمام شکست‌ها. تمام هيجان‌ها و نااميدي‌ها و اميدها و درماندگي‌ها و ترس‌ها. تک‌تکِ کارهاي بابي پندراگن و تک‌تکِ لحظاتِ نفس‌گيرِ ماجراجويي‌هايش در فضا و زمان او را به اين پايانِ حماسي رسانده است. او و دوستانِ مسافرش بايد نيروهاي خود را يک‌کاسه کنند و براي آخرين نبردِ دشوار خود در برابرِ سنت‌دين آماده شوند؛ اما همه‌شان مي‌دانند که بخت چنداني در برابر او ندارند. سنت‌دين تمامِ هالا را تسخير کرده و مهم‌تر از آن روحِ تمامِ اهاليِ هالا را در چنگ خود دارد.اما در اين کتاب، پاسخِ تمامِ سؤال‌ها داده مي‌شود. تمامِ رازها افشا مي‌شود. در اين کتاب تنها قلمروي دهم در خطر نيست، در اين کتاب تنها تمامِ هالا در خطر نيست... «جايي ديگر» هم در خطر است که حضورش براي نخستين بار در اين کتاب افشا مي‌شود.نبردِ هالا آغاز مي‌شود و از همه مهم‌تر: افشاي رازها آغاز مي‌شود.  
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع