پارک انیمه

دو جوان ساکن در امپراتوری وهریت در حال برنامه ریزی برای مهاجرت به پایتخت هستند: اینومائل خجالتی که خواهر محبوبش را در خانه پدر و مادرش پشت سر گذاشته و به عنوان باربر کار می کند و لئوکادیو ، یک سرباز ساده لوح امپراتوری که روزهایش را در شهر شاهنشاهی می گذراند و به فکر آینده خود به عنوان یک سرباز است . در امپراتوری ، تعداد بی شماری از انسانها یک بار از جهان ناپدید شدند . پیش بینی بازگشت "نور" ، فاجعه ای که یک هیولای وحشی را به جهان فراخواند ، باعث ناامیدی انسان های باقی مانده می شود . در همین حال ، سرنوشت اینومائل ، لئوكادیو و تاریخ امپراتوری در نتیجه یك حادثه قاچاق اسلحه به شدت تغییر خواهد كرد .