![]() |
ایفای نقش شهر مرگ2 - نسخهی قابل چاپ +- پارک انیمه (https://animpark.icu) +-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html) +--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html) +---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html) +---- موضوع: ایفای نقش شهر مرگ2 (/thread-25877.html) صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 |
RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - Aisan - 2016/09/09 02:33 PM شیطانی و بلند می خندم. به سمت آنا می روم و اورا در آغوش می کشم و با صدایی مملو از محبت می گویم: - مثل مری ظریف و تو دل برویی...دلم نمیاد بکشمت...تو برای من می مونی! او را روی دو دستم می گیرم و به سمت کاخم حرکت می کنم RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/09 02:36 PM رعد و برق بعدی و بعدی....و بعدی. همه ساکت بودند و جو سنگینی شکل گرفته بود.انجل دپرس و غمگین بود... و برنارد و جان لحظه ای جشم در جشم شده.جیزی نمی گفتن ولی میشد خوند از چشماشون که به هم می گفتن:می کشیمش!!!!!(رعد و برق) و سپس بارونی سیل اسا....قطرات اب بر روی صورت ها و لباس هاسون میریخت و پایین می رفت. خیس و خیس تر می شدند.ولی درست مثل مجسمه ایستاده بودند. RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/09 02:38 PM دست برنارد مشت شد طوری که خون از دستش چکید.ولی دیگر درد معنایی نداشت.عضلات صورت وبدن حان منقبض شده بود و فکش می لرزید! RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/09 02:47 PM جان:باید قدرت هامونو بدست بیاریم.باید..باید!بدست بیاریم. RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - Aisan - 2016/09/09 02:55 PM به کاخ می رسم و دخترک را به دنیل می سپارم تا در یکی از سیاه چال ها زندانی اش کند منتظر آن بچه ها هستم تا به کاخ بیایند! RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - Ryoma - 2016/09/09 03:06 PM برنارد : هر طور شده قدرتامو به دست میارم .این کریستالا باید کار کنن . برنارد دیگه اون آدم قبل نبود و الان آن یه آدم سنگ دل و جدی شده بود RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - shizuko yagami - 2016/09/09 05:56 PM شیزوکو؟؟شیزوکو اسم کسی بود که اولین بار بچه ها را دور هم جمع کرد و این ماجرای مسخره را ساخت... ولی کم کم دلش نرم شد و از بیرحمیش کاسته شد!! باید کاری میکرد... میتوانست منتظر مرگ یکی از بهترین دوستانش باشد؟ _جان... اربده کشی رو تموم کن احمق!باید راهی باشه...فکرتون رو به کار بندازین...گرچه امیدی به ذهنای آکبندتون ندارم(ببخشیر فونت یهو بز رگ شد) RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - Ryoma - 2016/09/09 06:01 PM برنارد خیلی جدی و عصیانی و بی رحم :: دیگه راهی نیست یا باید با دست خالی با کنت بجنگیم یا اینکه با این کریستال ها یه کاری کنیم . RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/09 06:22 PM زیر اون باران تند.... ناگهان یکی از ستون ها و یکی از کریستال ها درخشیدند. در ابتدا کسی متوجهش نشد جز شیزو. RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - shizuko yagami - 2016/09/09 06:40 PM گفتم:هوی...یکی از این کریستال ها... |