![]() |
ایفای نقش شهر مرگ2 - نسخهی قابل چاپ +- پارک انیمه (https://animpark.icu) +-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html) +--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html) +---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html) +---- موضوع: ایفای نقش شهر مرگ2 (/thread-25877.html) صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 |
RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - Ryoma - 2016/09/10 07:16 PM برنارد همچنان داشت گریه میکرد بی صدا . و هیچ حرفی نمیزد RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - shizuko yagami - 2016/09/10 07:30 PM سوزی: چی...چی شده؟؟؟ RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/10 09:17 PM جان سرش رو پایین اورد....شعله های اتش با باد و قطرات اب تحریک می شدن و بیشتر شعله می گرفتن. جان:ببین! RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - shizuko yagami - 2016/09/10 09:26 PM سوزی : اوه...آنا؟؟حالش چطوره؟؟ شیزو: بهش حمله کردم:تو...توی لعنتی دقیقا زمانی که باید باشی نیستی...مثل همیشه...موقعی که ما جون میکندیم کدوم گوری بودی؟؟ (معذرت) RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - shizuko yagami - 2016/09/10 09:30 PM شیزو رو به گوشه ای پرت کردم و به جان گفتم:چرا اینطور شد؟؟(سوزی) RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/10 09:40 PM جان:اون مرده....مرده...مرده!!!!!!!!!! RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - shizuko yagami - 2016/09/10 09:57 PM میدونم چی شده ولی میگم چرا؟؟ RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/11 12:30 AM جان با صبانیت همراه بغض:فقط همین....چرا؟!....موضوع اینه؟!....تو کجا بودی؟!....ترکمون کردی....رفتی....و ....به کارت رسیدی....حالا ...اون مرده...انا مرد...به خاطر ما....برای نجاتمون!....می فهمی ...میشنوی چی میگم؟!(یقشو گرفتم و بعد رها کردم.) RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - Merliya - 2016/09/11 09:08 AM تیم دستش رو روی شونه ی جان میذاره و میگه:آروم باش جان...دیگه کار از کار گذشته...بیا بریم سراغ کنت RE: ایفای نقش شهر مرگ2 - مین جی - 2016/09/11 10:08 AM همه اماده شدند. شعله های اتش دور جان حلقه می زدند.و هر چیز سر راهش را نابود می کردند.اولین قدم در داخل قصر به صدا در اومد! |