+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html)
+--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html)
+---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html)
+---- موضوع: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا (/thread-27450.html)
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - Dazai.B - 2017/01/20 03:42 PM
لیسی:
اذیت نمیکنه تو کاریت نباشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - dot. - 2017/01/20 03:43 PM
اوسوالد:
خب با...
آلیس!!!کی اومدی اینجا؟؟
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - Dazai.B - 2017/01/20 03:44 PM
لیسی:
آلیسو میبینم و محکم بغلش میکنم: دختر خوشگلم چطوره؟
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - !Sultan - 2017/01/20 03:45 PM
اوز: ممنون گیل^^
اوز بر پشت گیل سوار میشه
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - dot. - 2017/01/20 03:46 PM
با تعجب بهشون نگا میکنم:"هعیییی.ما که مادرمون رو ندیدم...بابا جایی؟"
روویس:
"همینجام اوسوالد بابامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه"
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - GUMI - 2017/01/20 03:50 PM
رو به اوسوالد گفتم:حوصلم تو پاندورا سر رفت:/ واسه همین اومدم
به خودم میام میبینم تو بغلم لیسیم- م..مامان لازم نیست انقدر احساساتی رفتار کنی
لبخند مستطیل شکلی میزنم..خوبم
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - !Sultan - 2017/01/20 03:52 PM
اوز: گیل حوصلم سر رفت کی میرسیم--ـــ--
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - dot. - 2017/01/20 03:54 PM
اوسوالد:
پوف بلندی کشیدم:"چه خانواده ی...
روویس:
اوسوالدو از پشت میچسبم:"غر نزن اوسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه هممون دوست داریم:د نه لیس؟(چه بابای شادی:/)به به نوه ی ارشد!!!"
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - Dazai.B - 2017/01/20 03:54 PM
گیل:
یکم مونده الآن میرسیم به کالسکه
لیسی:
بادیدن روویس آلیسو ول میکنم و از ترس جیغ میکشم: ترسیدمممممممممممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
RE: ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا - dot. - 2017/01/20 03:56 PM
روویس:
آخ آخ..دختر خوشگلم گریه نکن!!بابا خیلی خوشحاله عین جن بوداده ظاهرش دهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اوسوالد:
بدبخت زهره مرگ شد:/
الیوت:
رسیده بودم به محل قبر:
کجا مونیدین شماها؟