پارک انیمه
ایفای نقش خیالی Noragami - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html)
+--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html)
+---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html)
+---- موضوع: ایفای نقش خیالی Noragami (/thread-20894.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - ココル - 2015/08/02 04:07 PM

(وقتی کارولین با صدای بلند میگه کن،نماد از پشت گردنم شروع میکنم درخشیدن و بالا میرمو میشینم توی دستای اون به شکل اون شمشیره--)
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - پرنسس کارولین - 2015/08/02 04:15 PM

 با خودم میگم شمشیر خوش دستیه
(حس ناراحتی روی من چیزه میشه چون بعد از مرگ شینکیم دیگه هیچ شینیکه دیگه رو نگرفته بود )(به خودم میام ): الان وقت این فکرا نیست !!!!!!!!!
(شروع به جنگیدن میکنم )مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - Manaka - 2015/08/02 04:16 PM

میبینم که کارولین داره میجنکه
لبخندی میزنم و بهش میگم پس بالاخره بعد این همه سال اومدی یه شینکی بگیری
و در همین حین میجنگیدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - پرنسس کارولین - 2015/08/02 04:26 PM

(ایاکاشی ها دورتا دورمونو گرفتن منو الیس پشت به پشت بهم چسبیدیم )
(درحالی که نفس نفس میزدم با ناامیدی گفتم ): فک کنم کارمون دیگه تمومه
(ناگهان پشت گردنم درد شدید میگره با عصبانیت رو به شینکی): هوی کِن ...خودت باید خوب بدونی که احساسات شینکی ها رو اربابشون تاثیر داره پس اینقدر ترسو نباش!!!


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - Manaka - 2015/08/02 04:29 PM

(2015/08/02 04:26 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  (ایاکاشی ها دورتا دورمونو گرفتن منو الیس پشت به پشت بهم چسبیدیم )
(درحالی که نفس نفس میزدم با ناامیدی گفتم ): فک کنم کارمون دیگه تمومه
(ناگهان پشت گردنم درد شدید میگره با عصبانیت رو به شینکی): هوی کِن ...خودت باید خوب بدونی که احساسات شینکی ها رو اربابشون تاثیر داره پس اینقدر ترسو نباش!!!

 
من با عصبانیت گفتم:چیه که این ایاکاشی ها رو جذب میکنه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دارم کلافه میشم دیگه
و با تفنگ تموم ایاکاشی های جلومو پکوندم اما دوباره اومدن 
آهی کشیدم و گفتم: کارولین این راه فایده ای نداره باید یکار دیه ای کنیم-_-
اما چیکار؟


 


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - an Uchiha - 2015/08/02 04:35 PM

با بلاتكليفي در حال قدم زدن بودم كه صداي چكاچك شمشير به گوشم خورد. نگاهي به روبروم انداختم...چند دختر در حال درگيري بودند، اه كشيدم و گفتم :
- اونجا چه خبره؟!
نزديكتر رفتم، همزمان كه لباسهامو مي تكوندم كه خاك هاش رو تميز كنم، در چندقدميشون ايستادم و پشت يه درخت پنهان شدم.
- اونها انگار الهه ان...اون چي؟! چه خبره اينجا...؟

 


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - پرنسس کارولین - 2015/08/02 04:43 PM

(2015/08/02 04:29 PM)'Manaka' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:26 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  (ایاکاشی ها دورتا دورمونو گرفتن منو الیس پشت به پشت بهم چسبیدیم )
(درحالی که نفس نفس میزدم با ناامیدی گفتم ): فک کنم کارمون دیگه تمومه
(ناگهان پشت گردنم درد شدید میگره با عصبانیت رو به شینکی): هوی کِن ...خودت باید خوب بدونی که احساسات شینکی ها رو اربابشون تاثیر داره پس اینقدر ترسو نباش!!!


 
من با عصبانیت گفتم:چیه که این ایاکاشی ها رو جذب میکنه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دارم کلافه میشم دیگه
و با تفنگ تموم ایاکاشی های جلومو پکوندم اما دوباره اومدن 
آهی کشیدم و گفتم: کارولین این راه فایده ای نداره باید یکار دیه ای کنیم-_-
اما چیکار؟


 

 

(کمی باخودم فرک میکنم ..این بهترین راههمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ):گوش کن الیس با اینکه ازت متنفرم ولی اینبار بهت رحم میکنم ....قدرتمو جذب کن وازش قدرت بگیر اونوقت میتونی از نور درونی خدایان برای فراری دادن اونا استفاده کنی ولی بهم قول بده بعد از دادن قدرتم جسممو از اینجا ببری بزاری یه جای امن باشه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - Manaka - 2015/08/02 04:48 PM

(2015/08/02 04:43 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:29 PM)'Manaka' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:26 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  (ایاکاشی ها دورتا دورمونو گرفتن منو الیس پشت به پشت بهم چسبیدیم )
(درحالی که نفس نفس میزدم با ناامیدی گفتم ): فک کنم کارمون دیگه تمومه
(ناگهان پشت گردنم درد شدید میگره با عصبانیت رو به شینکی): هوی کِن ...خودت باید خوب بدونی که احساسات شینکی ها رو اربابشون تاثیر داره پس اینقدر ترسو نباش!!!



 
من با عصبانیت گفتم:چیه که این ایاکاشی ها رو جذب میکنه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دارم کلافه میشم دیگه
و با تفنگ تموم ایاکاشی های جلومو پکوندم اما دوباره اومدن 
آهی کشیدم و گفتم: کارولین این راه فایده ای نداره باید یکار دیه ای کنیم-_-
اما چیکار؟


 


 

(کمی باخودم فرک میکنم ..این بهترین راههمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ):گوش کن الیس با اینکه ازت متنفرم ولی اینبار بهت رحم میکنم ....قدرتمو جذب کن وازش قدرت بگیر اونوقت میتونی از نور درونی خدایان برای فراری دادن اونا استفاده کنی ولی بهم قول بده بعد از دادن قدرتم جسممو از اینجا ببری بزاری یه جای امن باشه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 

 
یه خنده ی ریزی کردم و گفتم:به من رحم میکنی؟داری جون هردومون رو نجات میدی ولی بازم ممنون-_- بعدشم راجب من چی فکر کردی حتی اگه ازت متنفر باشم نمیداندازمت وسط ایاکاشی ها.
بعد سعی کردم قدرت کارولین رو بگیرم و کمک کنم .


 


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - پرنسس کارولین - 2015/08/02 04:55 PM

(2015/08/02 04:48 PM)Manaka نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:43 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:29 PM)'Manaka' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:26 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  (ایاکاشی ها دورتا دورمونو گرفتن منو الیس پشت به پشت بهم چسبیدیم )
(درحالی که نفس نفس میزدم با ناامیدی گفتم ): فک کنم کارمون دیگه تمومه
(ناگهان پشت گردنم درد شدید میگره با عصبانیت رو به شینکی): هوی کِن ...خودت باید خوب بدونی که احساسات شینکی ها رو اربابشون تاثیر داره پس اینقدر ترسو نباش!!!



 
من با عصبانیت گفتم:چیه که این ایاکاشی ها رو جذب میکنه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دارم کلافه میشم دیگه
و با تفنگ تموم ایاکاشی های جلومو پکوندم اما دوباره اومدن 
آهی کشیدم و گفتم: کارولین این راه فایده ای نداره باید یکار دیه ای کنیم-_-
اما چیکار؟


 


 

(کمی باخودم فرک میکنم ..این بهترین راههمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ):گوش کن الیس با اینکه ازت متنفرم ولی اینبار بهت رحم میکنم ....قدرتمو جذب کن وازش قدرت بگیر اونوقت میتونی از نور درونی خدایان برای فراری دادن اونا استفاده کنی ولی بهم قول بده بعد از دادن قدرتم جسممو از اینجا ببری بزاری یه جای امن باشه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 

 
یه خنده ی ریزی کردم و گفتم:به من رحم میکنی؟داری جون هردومون رو نجات میدی ولی بازم ممنون-_- بعدشم راجب من چی فکر کردی حتی اگه ازت متنفر باشم نمیداندازمت وسط ایاکاشی ها.
بعد سعی کردم قدرت کارولین رو بگیرم و کمک کنم .


 

(دستشو محکم گرفتمو با اخم توصورتش نگاه کردم ): بعد از گرفتن قدرت من نور زیادی از توساطع میشه پس نترس ....(پوز خند ):یه روزی دیگه ....شاید فردا بکشمت ولی امروز نه !!!!
((شینکیو حواسم نبود از حالت شینکی دارم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ))
(تنها چیزی که یادمه صدای مبهم ایاکاشی ها بود ....بدنم سنگین بود ...روی زمین سرد افتادم ...خیلی سرد بود...یه نور عظیم وبعد تاریکی !!! )((کارولین بیهوش میشه !!))

 


RE: ایفای نقش خیالی Noragami - Manaka - 2015/08/02 05:00 PM

(2015/08/02 04:55 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:48 PM)'Manaka' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:43 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:29 PM)'Manaka' نوشته شده توسط:  
(2015/08/02 04:26 PM)'پرنسس کارولین' نوشته شده توسط:  (ایاکاشی ها دورتا دورمونو گرفتن منو الیس پشت به پشت بهم چسبیدیم )
(درحالی که نفس نفس میزدم با ناامیدی گفتم ): فک کنم کارمون دیگه تمومه
(ناگهان پشت گردنم درد شدید میگره با عصبانیت رو به شینکی): هوی کِن ...خودت باید خوب بدونی که احساسات شینکی ها رو اربابشون تاثیر داره پس اینقدر ترسو نباش!!!




 
من با عصبانیت گفتم:چیه که این ایاکاشی ها رو جذب میکنه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دارم کلافه میشم دیگه
و با تفنگ تموم ایاکاشی های جلومو پکوندم اما دوباره اومدن 
آهی کشیدم و گفتم: کارولین این راه فایده ای نداره باید یکار دیه ای کنیم-_-
اما چیکار؟


 



 

(کمی باخودم فرک میکنم ..این بهترین راههمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ):گوش کن الیس با اینکه ازت متنفرم ولی اینبار بهت رحم میکنم ....قدرتمو جذب کن وازش قدرت بگیر اونوقت میتونی از نور درونی خدایان برای فراری دادن اونا استفاده کنی ولی بهم قول بده بعد از دادن قدرتم جسممو از اینجا ببری بزاری یه جای امن باشه؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
 


 
یه خنده ی ریزی کردم و گفتم:به من رحم میکنی؟داری جون هردومون رو نجات میدی ولی بازم ممنون-_- بعدشم راجب من چی فکر کردی حتی اگه ازت متنفر باشم نمیداندازمت وسط ایاکاشی ها.
بعد سعی کردم قدرت کارولین رو بگیرم و کمک کنم .


 

 

(دستشو محکم گرفتمو با اخم توصورتش نگاه کردم ): بعد از گرفتن قدرت من نور زیادی از توساطع میشه پس نترس ....(پوز خند ):یه روزی دیگه ....شاید فردا بکشمت ولی امروز نه !!!!
((شینکیو حواسم نبود از حالت شینکی دارم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ))
(تنها چیزی که یادمه صدای مبهم ایاکاشی ها بود ....بدنم سنگین بود ...روی زمین سرد افتادم ...خیلی سرد بود...یه نور عظیم وبعد تاریکی !!! )((کارولین بیهوش میشه !!))

 

 
قبل از اینکه بیام جواب کارولین بدم جادوی زیادی به بدنم وارد شد و کارولین بیهوش رو زمین افتاد طبق قول با قدرت اونو به یه جای امن فرستادم یعنی خونه ی خودش.
با قدرت زیادی که حالا داشتم با تمام ایاکاشی ها جنگیدم و تقریبا حتی اگه کشته نشده بودند سعی کردن فرار کنن اما نابودشان کردم.
وقتی تمامشان به نابودی رفته بودند قدرت من از بدنم بیرون رفت و من از خستگی روی زمین افتادم اما زود بلند شدم اما دیگر هیچ قدرتی برای راه رفتن یا کاری نداشتم .
برای همین تصمیم گرفتم کمی زیر درخت بنشینممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه