داستان تو یک پارک اتفاق می افته . سیا کانیه یک پسر دبیرستانیه باهوش نابغه و پر مدعاس که ظاهرا ورزشکارم هست. یه روز یکی از همکلاسی هاش به اسم ایسوز سنتو که تازه به این مدرسه اومده و خیلی هم مرموزه، ازش می خواد که روز یکشنبه باهاش به پارک تفریح بره ، این یه قراره رومانتیکه یا تفریحی؟ یا نه ؟ قراره سیا با اتفاق های عجیب غریبی روبرو بشه؟ تو این پارک چه خبره؟ سیا اونجا به یه پرنسس واقعی معرفی میشه پرنسسی به اسم راتیفا که مدیریت پارک و به عهده داره . به نظرتون چرا کانیه رو انتخاب کرده؟

یونا تنها پرنسس یک خانواده سلطنتی بزرگه به خاطر همین تو ناز و نعمت کامل بزرگ شده و پدرش هم خیلی مراقبش هست . یونا هر چی که بخواد داره لباس لوازم ارایش خوردنی هایی که هرکسی آرزوشو داره یک پدر مهربان و حتی یه پسر عموی خوشتیپ به اسم سو -ون که یونا عاشقشه. همینطور کسایی دیگه از یونا مراقبت می کنن از جمله هَکو- سون که دوست دوران کودکیشم هست . ولی بیشتر وقتا سربه سرش میزاره . یونا هم تنها مشکلش همین رفتا هَکو- سون و موهای قرمزشه.
ولی این دنیای زیبا و تقریبا کامل همیشه اینطوری نمی مونه حتی برای یونا. سرنوشت یونا در تولد 16 سالگیش عوض میشه.تو این روز سو-ون پدر یوتا رو به قتل میرسونه و مدعی سلطنت میشه .هَکو- سون سر میرسه و یونا رو به سختی نجات میده یونا همراه با هَکو- سون به زادگاهش فرار می کنه. و از اینجا زندگی جدید یونا آغاز میشه . این دو نفر تصمیم می گیرن که تا کشور شونو نجات بدن

دختری به اسم هارونو سایوری آروش اینکه یک مغازه شیرینی پزی باز کنه. به خاطر همین با کمک هزینه تحصیلی که به دست میاره به یک مدرسه شیرینی پزی عالی میره و اون جا با ادم های مختلفی رو به رو میشه

انسان ها به تکنولوژی داده ای به اسم "مانا" دست پیدا کردن که با استفاده ازش تونستن به همه مشکلاتی که روی زمین دارند غلبه کنن مثل آلودگی قحطی یا جنگ. این تکنولوژی مثل جادو می مونه. در این زمان ، زمین در صلح کامل به سر می بره.
پرنسس اول امپراطوی میزوروگی ، آنجلیز، مثل بقیه هیچ خواسته و نگرانی ندارد. مردم کشورش براش جشن می گیرند و قرار ه که تاج گذاری کند. با این حال متوجه یک حقیقت بزرگ میشه که اونو شکه می کنه . انجلیز یک "نورما" است . نورما: یک موجود غیر عادی که نمی تونه از مانا استفاده کنه و باهاشون به عنوان"چیزهایی" به جز مردم رفتار می شود.
هرچی که آنج داره ازش می دزدند و اون خودش و تنها در یک جزیزه دور افتاده می بینه .
در این جزیره،با گروهی از دختر های نورما آشنا میشه که چیزی به جز جنگ نمی شناسند و همه روز با روبات های جنگی شون به اسم " بارامیرو" مشغول شکار کردن اژدها هستن. این اژده ها از یک دنیای دیگه اومدن تا اینجا رو تسخیر کنند.
آیا انج می تونه به این جنگ پایان بده؟ چه چیزی می تونه بدست بیاره؟ باورهاش چی هستن؟ اینجاست که داستان شجاعت و شهامت این دختر تنها شروع میشه

سال 11 دوره Meigi
مردم ژاپن از حکومت به شدت ناراضیند چون حمل کردن شمشیر ممنوع شده و سامورایی ها در حال ناپدیدشدن هستن
از طرفی غرب گرایی هم افزایش پیدا کرده. این موضوع کم کم باعث میشه که جرم و جنایت افزایش پیدا کنه و حکومت تنها
راه جلوگیری از افزایش جنایت و در باز کردن یک زندان جدید میبینه که کسی نتونه ازش فرار کنه .
سه برادر از خانواده کومو به نام ها ی تنکا سورامارو و چوتارو ماموریت پیدا می کنن که مجرمین و به این زندان منتقل کنند
ولی ماجراجویی های زیادی در انتظار اون هاست

یومیو یک پسر بچه خجالتیه که یک کار نیمه وقت تو یک مغازه مانگا فروشی در مرکز شهر داره .
دوستای نزدیکش همکارهاش هستن که هر کدوم شخصیت عجیب و منحصر به فردی دارند با این حال همشون ادم های خوبین. اونا
سر به سر هم میزارن روی همدیگه اسم میزارن و آخر هفته ها رو با هم می گذرونند

این انیمه درباره یک سگ هست که با بالن پرواز می کنه و بالاتر از ابرها میره

قهرمان داستان هانرو Haneru یک دانش آمور راهنماییه که عاشق رقصیدنه . اون حتی یک لحظه نمی تونه سرجاش آروم بشینه
یک روز بعد ازتمرین کانن Canon رو در حال تمرین رقص در یک مکان آموزشی سری می بینه . اونم به اونجا میره و از اینکه کنار
هم تمرین می کنن خوشحالن

30.000 بازیک ژاپنی به دلیلی نامعلوم در یک بازی MMORPG آنلاین گیر افتادن و نمیتونن خارج بشن. بازی ای که تا دیروز یک تفریح بود، حالا تبدیل به یک دنیای واقعی شده...آیا اونا میتونن راه خروج پیدا کنن؟
shirone ، Naotsugu و Akasuki کنارهم مبارزه می کنن تا بتونن از این وضعیت نجات پیدا کنن

هیچ چیزی تو این دنیا نیس که این جوکر دزد مرموز داستان نتونه بدزده. با کلک های جادوییش دور دنیا می گرده و گنج ها رو میدزده. همه سعی می کنن که به نحوی جلوشو بگیرن ولی باید دید که موفق میشن یانه ؟ چیزی هست که بتونه جلوشو بگیره؟

ویکسوس یه کارت بازی محبوب بین تینیجرهاست. توی این کارت بازی یه سری کارت های کمیاب هستند به اسم کارت های حاکم. این کارتها روشون عکس یه زن داره و ویژگی این کارتها اینه که اختیار دارند. یک سری افراد خاص میتونن صدای کارتهای حاکم رو بشنون. این افراد که بهشون سلکتور یا انتخاب کننده میگن، توی یه فضای خاص با هم مسابقه میدن. میگن کسی که برنده مسابقه باشه به هر آرزویی که داشته باشه میرسه. روکو کومیناتو یه کارت حاکم پیدا میکنه و متوجه میشه که میتونه با زن داخل کارت ارتباط برقرار کنه. بنابراین تصمیم میگیره تمام تلاشش رو بکنه تا در مسابقات سلکتورها به مقام برسه

شینوهارا اریکا دختر 16 ساله ای که همش درباره احساسات و دوست پسرش با بقیه صحبت می کنه ولـــــــــی اون واقعا با هیچ پسری دوست نیس . ولی برای اینکه به دوست هاش ثابت کنه که یه نفر هست ، تصمیم می گیره که از یک نفر عکس بگیره و اون جای دوست جا بزنه !!! از شانس بدش اریکا از یک پسر خوشتیپی عکس می گیره و به دوستاش نشون میده که بعدا می فهمه تو یک مدرسه هستن !! حالا اون هیچ راهی نداره تا با این پسره ، ساتا کیویا ، صحبت کنه تا نقش دوست قلابیشو بازی کنه . ساتا اولش یک پسر خوب و دوست داشتنی و مهربون به نظر می رسه ولی اریکا کمک متوجه میشه که اون یک پسر سنگدله که سادیم داره !!!!! اما اریکا چاره ای نداره و مجبوره به حرفاش گوش کنه

داستان تو یک روز زمستونی شروع میشه . چند تا دختر آرزو می کنند و آرزوشون به طرز معجزه آسایی برآورده میشه و چشم انداز شهرشون عوض میشه. حالا یک دیسک تو آسمون شهرشون وجود داره . یعنی آرزوی اونا چی بود؟

دروازه ای از یک بعد و دنیای دیگه باز میشه و موجوداتی غول پیکر وشکست ناپذیر از ان بیرون میان. این موجودات دشمن انسان ها به حساب میان. حالا انسان ها باید با اون ها مبارزه کنند . ولی اسلحه های زمینی روی اونا اثری نداره. یک گروه مرموز شروع می کنن به مبارزه علیه اونا و دفاع از انسان ها . اونا از تکنولوژی خاص استفاده می کنن.

داستان درباره دختری به اسم کوهینا س که یک روز یک روح درجه پایین و احضار می کنه . ولی این روح به شکل یک مرد موسفید جذاب درمیاد. این روح اولا مرتب به خونه کوهینا میاد تا اونجا رو بگیره ولی بعد میبینه که کوهینا با هر غذاش رامن می خوره . به خاطر همین تصمیم می گیره که ازش محافظت کنه

تاتسومی یک پسر دبیرستانیه که تنها زندگی می کنه و حوصله اش سررفته . یک روز کاملا اتفاقی با یک مرمن merman ( مرد دریایی : مردی که نصفش انسانه و نصفش ماهی است ) روبرو میشه . حالا کجا؟ تو وان حموم بله این مرمن از تو وان حموم سر در میاره و تصمیم می گیره که پیش تاتسومی زندگی کنه

ساکاماچی اونودا، یک اوتاکو (معتاد به انیمه و مانگا)، بالاخره وارد دبیرستان میشه و به امید اینکه روزهای خوشی رو در کلوپ انیمه داشته باشه، برای عضویت توی اون کلوپ اقدام میکنه...اما متوجه میشه که کلوپ انیمه به دلیل کمبود نفرات منحل شده.اونودا عادت داره که بعد از مدرسه، تا آکیبا (مرکز فروش انیمه، دی وی دی، فیگور و مانگا) دوچرخه سواری کنه..این مسیر سربالایی حدود 48 کیلومتره و پیمودن همچین مسیری بدون دوچرخه حرفه ای بسیار سخته. اما حدود 6 سال رفت و برگشت هر روزه اونودا باعث شده به این کار عادت کنه. یک روز یکی از دوچرخه سوارهای حرفه ای مدرسه اون رو موقع دوچرخه سواری توی جاده میبینه و ازش میخواد که باهاش مسابقه بده تا با چشم های خودش توانایی اونودا رو ببینه. این مسابقه و آشنایی با یه دوچرخه سوار دیگه به اسم ناروکو باعث میشه اونودا به استعداد خودش توی دوچرخه سواری پی ببره و عضو کلوپ دوچرخه سواری مدرسه اشون بشه

داستان حول و حوش سه تا دختر به اسم Dreamcast, Sega Saturn, Mega Drive i است که تو آکادمی SeHaGagaثبت نام کردند.
برای اینکه فارغ التحصیل بشن ، یک معلم مرموزبهشون یک تکلیفی میده و برای اینکه بتونن از پسش بربیان باید وارد دنبای بازی های سگا بشن

تو شهر کوچک مثل جایی که کاسوگا آراتا زندگی می کنه، هر روز یک روز عادی و معولیه .. با این حال ، یک روز همه چیز عوض میشود. تو این روز خورشید سیاه ظاهر میشد و باعث پدیده فروپاشی میشه و شهر و نابود می کنه و مردم شهر به دنیای دیگه برده میشه . به دنبال ظهور این خورشید، یک جادوگر پشت سر کاسوگا ظاهر میشه. کاسوگا موفق میشه از حادثه جون سالم به در ببره به خاطر داشتن Grimoire که دوست دوران کودکیش بهش داده بود. و این باعث میشه که زندگیش به طور مصنوعی دوباره ساخته بشه . دلیل اومدن این جادوگر چیه؟ آیا کاسوگا می تونه با این یادگاری دوستش ، Grimoire، دوباره مردم شهرشو برگردونه؟ کاسوگا تو این راه با هفت جادوگر روبرو میشه و باید باهاشون مبارزه کنه. آیا به نظر شما موفق میشه؟

داستان تو اکادمی shiomi اتفاق می افته که یک daitoshokan ( کتابخونه بزرگ ) داره . که با کتابخونه ملی ژاپن رقابت می کنه .

فصل دوم انیمه
چایکا: شاهزاده تابوتی
جنگ تموم شده و سربازها از وظیفه مرخص شدند. تورو آکورا مرد 20 ساله ایه که تمام زندگیش برای جنگیدن زندگی کرده، و حالا که دیگه جنگی نیست خلا عظیمی رو احساس میکنه و نمیدونه از این به بعد چطور باید زندگی کنه. اون با ساحره 14 ساله دوره گردی به اسم چایکا ترابانت ملاقات میکنه که یک تابوت رو با خودش میکشه. آکورا به امید اینکه شاید مفهوم و هدفی برای زندگیش پیدا کنه، با خواهر ناتنی اش، آکاری که اون هم سربازه میرن و با ساحره همسفر میشن

شین ایزومی پسر 17 سال که با خانواده ش در نزدیکی توکیو زندگی می کند. یک شب موجوداتی کرم مانند به نام پارازیت به زمین حمله می کنند و با وارد شدن به بدن انسان ها از طریق گوش و بینی شون به مغزشون راه پیدا می کنن و در بدنشون ساکن می شین و اونا رو کنترل می کنند. یکی از این پارازایت ها سعی می کنه که وقتی شینچی خواب هست به بدنش وارد بشه ، اما موفق نمیشه چون اون هدفون داشته . به خاطر همین میره زیر پوست دستش و کنترل دست راستشو در اختیار خودش می گیره. این موجود میاگی Migig نام داره . از اون جایی که شینچی بهش اجازه نداده که به مغزش راه پیدا کنه هر کدوم شخصیت و هوش جدا گانه خودشونو دارند. کم کم رابطه خاصی بین این دو تا برقرار میشه . حالا اونا باید با پارازیت هایی دیگه جلوشون ظاهر میشن بجنگن. ایا شینچی موفق میشه ؟ ایا می تونه راهی برای اگاه کردن مردم از وجود اون ها پیدا کنه؟

پنج تا دختر به دنبال آرزوهاشون هستن . این انیمه درباره مشکلاتی است که این دخترها هرروز باآنها روبرو میشوند در حالیکه در یک مرکز ساخت انیمه کار می کنند. در گیری ها و دعواهای که تو گروهشون اتفاق می افته رو نشون میده

میتسوکا سوجی پسری که به مدل موی خرگوشی علاقه داره و سال اول دبیرستانه ! یک روز یک دختر زیبا به اسم Thuearle که از دنیای دیگه ای اومده جلوش ظاهر میشه و بهش یک قدرت عجیب میده . این پسر می تونه تبدیل به یک جنگجوی دختر با مدل موی خرگوشی بشه !!!! حالا اون باید با موجودات عجیبی که صلح زمین و بهم زدن بجنگنه . تو این راه دوست دوران کودکیش آییکا هم بهش کمک می کنه . اونم می تونه مثل سوجی تبدیل به یک جنگجو با مدل موی خرگوشی بشه !!!

داستان درباره دختری به اسم رونجا س که پدرش ماتیس رئیس قبلیه راهزن هاس و تو یک قلعه بزرگ در وسط جنگل زندگی می کنند.
این انیمه ماجراهایی که هرروز برای رونجا می افتد و نشون میده مثلا روبه روشدن با موجودات اسرار امیز .پیدا کردن دوستان هم سن و سال خودش و تحربیاتش از زندگی در جنگل

اقتباس جدیدی از سری داستانی Fate/state night براساس مسیر Unlimited Blade Works. اپیزود صفر این انیمه 15 اکتبر پخش میشه .

شش ماه قبل پنج عضو باشگاه ادبیات با قدرت های عحیب و ماورالطبیعه از خواب بیدار شدند. پسر باشگاه آندو می تونه شعله سیاه تولید کند. به دخترها قدرت های مختلفی داده شده است. توموبو می تواند زمان را کند تند یا متوقف کند . هاتوکو می تواند 5 عنصر را کنترل کند : خاک آب اتش باد نور. چیفویو کوچولو می تونه چیزای جدید تولید کنه و سایومی می تونه اشیا را تعمیر یا موجودات زنده را درمان کند. با این حال با اینکه آنها این قدرت های جدید را پیدا کردند هیچ تغیری در زندگی روزانشون ایجاد نشده . ولی اونها انتظار داشتند که به دنیای جنگ های اینو ( جنگ هایی که به قدرت های ماورا طبیعه نیاز داره) راه پیدا کنند. اما خبری از خراب شدن دنیا ، جنگ یا پادشاه های شیطانی نیست. پس چرا این قدرت ها به آنها داده شده است؟ آیا زندگی فانتزی و قهرامانانه ای که همیشه تصور می کردند ، به واقعیت تبدیل میشود؟

داستان در اروپای مر کزی در دوران جنگ اتفاق می افتد. الن ellen یکی از هفت وانادیس جنگ رو به سمت برونه brune روانه می کند. هر کدوم از این فهت وانادیس اسلحه قدرتمندی از اژدها گرفتند تا بتوانند بر قلمرو خود حکومت کنن . قدرت وانادیس موجب ایجاد ترس و وحشت در دشمنانشون می شود.ارل یک سرباز دلیر که در خدمت کشور برونه است ، یک کماندار به نام تایگر tiger ، با الن در یک جنگ رورو میشود و ازش شکست سختی می خورد . اما الن بهش رحم می کند و زندگیش را بهش می بخشد. تایگر هم تصمیم می گیرد تا به الن خدمت کند

اریما پسری است که در موسیقی نابغه و اعجوبه است . اما توانایی زدن پیانو را به خاطر مرگ مادرش که معلمش بوده از دست میدهد. دوسال از این ماجرا می گذرد اما اریکا به پیانو دست نمیزند و زندگیش کاملا یکنواخت میشود . اما یک روز با ملاقات دختری به اسم میازونو کاوری Miyazono Kawori همه چیز عوض میشد. میازونو دختری سرزنده و شاد و یک ویالونیست است که استایل ویالون زدنش شخصیتشو نشون میده . میازونو به آریما کمک می کنه که دوباره به دنیای موسیقی برگرد

Yuuna Yuuki یک زندگی معمولی و دانش آموز سال دوم راهنمایی است . ولی اون عضو "باشگاه قهرمان " میشه . تو این کلوپ با موجودات اسرار آمیزی به اسم Vertexسر و کار دارن

هفت سال از زمانی که آوری سی برنده مسابقات جنگ Gunpla شده گذشته است . حالا کلوب جنگ Gunpla آکادمی سیهو فقط یک عضو داره که رئیس باشگاه حساب یمیشه و دانش اموز سال سوم راهنماییه : هوشینو فومینا . اما برای شرکت در مسابقات آینده لازمه که تیم ها در قالب گروه های سه نفره شرکت کنند . و اکادمی سیهو با یک عضو نمی تونه در مسابقات شرکت کنه . یک روز فومینا یک دانش اموز جدید به اسم kamiki sekai رو می بینیه که یک رزمی کارهست و به همراه استادش به همه جا برای یاد گرفتن Kenpo سفر کرده است . با اضافه شدن یک سازنده Gunpla به اسم یوما گروه ، اونها ( یعنی Kamiki Sekai, Kousaka Yuuma, Hoshino Fumino) یک تیم سه نفره تشکیل میدهند و حالا می توانند در مسابقات شرکت کنند.

کایتو کوروبا یک دانش آموزِ معمولی و البته شیطونه که در حقّه هایِ جادویی مهارت دارد. پدرِش یکی از مشهورترین شعبده بازهای دنیا بود که ظاهرا چند سال پیش در یک نمایشِ جادویی در یک سانحه مرموز می میرد یک روز کایتو بطور کاملا اتفاقی و بعد از دست زدن به تابلویِ اتاقش ، یک اتاقِ مخفی را پیدا می کند که رازِ هویت اصلی پدرش در آن مخفی شد.کایتو متوجه میشود که پدرش توسطّ سازمان مرموزی به دلایل نامعلومی به قتل رسیده است . اون از وجود یک جنایتکار بین المللی مشهور اگاه میشود که بهش می گن International Criminal 1412، یک دزد شبح.کایتو می فهمد که پدرش به دلیل اینکه حاضر نشده که در پیدا کردن جواهرِ "پاندورا" به اون سازمان مرموز کمک کند ، به قتل رسیده است. ( جواهر پاندورا ، سنگ جواهر بزرگی است که قدرت زندگیِ جاویدان دارد ) . کایتو قول می ده که جلوی سازمان رو بگیرد و نگذارد اون سنگ رو پیدا کنند و به زندگی جاویدان دست پیدا کند. تنها سرنخی که کایتو از محل جواهر دارد اینکه این سنگ در زیر نور ماه کال به رنگ قرمز در می اید و دوتا می شود . یک جواهر که در داخل سنگ جواهر بزرگتر قرار دارد . پس باید سنگی بزرگ با یک تاریخچه عجیب باشد و باید جایی باشه که هیچ وقت نور ماه به اون جا نمی رسه . اون به جستجوش ادامه می ده و سنگ های جواهر زیادی رو از مکان های معروف می دزد که هر کدوم تاریخچه عجیبی دارند و بعد از ماه کامل اونا رو دوباره به محل اصلیشون بر می گرداند

.موشیشی در دنیای موازی ای اتفاق می افته که موجوداتی که به اونها موشی میگن و در مزر زندگی و مرگ قرار دارندو به نوعی حیات اولیه به شمار میرن، میتونن روی انسان ها و محیط تاثیر بذارند. موشی ها همه جا هستند و به همه شکل . میکرو ارگانیسم هایی که اونها رو با چیزای دیگه ممکنه اشتباه بگیرند ، با آب ، حیوان و... . اما اونا وجود دارند و فقط افراد معدودی میتونن این موجودات رو ببینن و افرادی به اسم موشیشی هم کسایی هستند که در اطراف کشور میگردن تا اگر موشی ها برای انسان ها مشکلی ایجاد کردند، کمکشون کنند. داستان درباره زندگی موشیشی ولگردی به اسم گینکو هست

قرن جهانی که دوره جنگهای فضایی و مهاجرت به فضا بوده تمام شده است . حالا بشر وارد دوره زمانی جدیدی به است Regil Century شده است که ظاهرا با موفقیت و صلح تمام نشدنی همراه است.
داستان در سال R.C 1014 اتفاق می افتد. برچ کاپیتال Capital tower یک اسانوز مدور است که در بالای سطح زمین قرار دارد و زمین و فضا رو به هم متصل می کندو در واقع منبعی برای فراهم کردن انرژی زمین است . این کار با انتقال باطری های فوتونی از فضا به زمین ایجاد میشود. و دارای اهمیت زیادی برای همه است .
Bellri بلری دانشجوی دانشکده افسری عضو تیم محافظت از برج است . وقتی اون در اولین تجربه غیر شبیه سازی شده خود شرکت می کند، برج مورد حمله یک روبات جنگنجو به اسم G-Self قرار می گیرد که تکنولوژی ناشناخته ای دارد. بلری تصمیم می گیرد که این روبات را بگیرد و در حالی که سوار بر یک روبات Rectan است ( روباتی که مخصوص بخش تعمیرات و نگهداری برج است )به G-Self حمله می کند. بلری می بیند که خلبان G-Self یک دزد فضایی جوان به است آیدا Ray hutan است و احساس می کند که اورا میشناسد. با این که هیچ وقت اونو ندیده است. همان حسی که نسبت به G-Self دارد.
ماموریت آیدا و دزدان فضایی که حمله به برج است و سرنوشت بلری که توسط G-Self انتخاب شده است، حقایقی را آشکار می کند که Regild Centuryرا شکه می کند

دانشمندان قرن 21 در تلاش هستن که بشر در مریخ ساکن شود. بنابراین پروژه گرم کردین مریخ و شروع می کنن تا انسان ها بتونن آنجا زنده بمونند. راه حل موثر و کم هزینه ای که در نظر می گیرند فرستادن "سوسک حمام" و "کپک" به سطح مریخ است . کپک ها گرمای خورشید و جذب و می کنن و اتمسفر و تمییز می کنن . از طرفی بقایای جسد سوسک ها ، کپک ها رو تعذیه می کنه
الان سال 2577 ، پانصد سال بعد ار اجرای طرح گرم کردن مریخ است ، اولین سفیه ساخت دست بشر روی سطح مریخ فرود می آید ولی شش سرنشین آن مورد حمله سوسک های غول پیکر جهش یافنه ی قرار می گیرند که مشابه انسان ها هستن . این سوسک ها قدرت فیزیکی بالایی دارند و بعد ها به terraformars نام می گیرند . فضانوردان به راحتی قتل عام میشوند ولی قبل از ان موفق به مخابره پیامی به زمین می شوند.
سال ها بعد تصمیم گرفته میشود که نیروهایی به سطح مریخ فرستاده شود تا نسل این سوسک ها رو منقرض کنن و همینطور کنترل مریخ رو از انها باز پس بگیرند. اما این بار هم انسان ها شکست می خوردن و قتل عام میشن . با این حال دو نفر موفق می شوند که از دست سوسک ها فرار کنند و زنده بمونند. یکی از اون ها قسم می خورد که دوباره به مریخ برگرد و انتقام دوست ها و همکارهاشو بگیرد.
برای بار سوم تصمیم گرفته می شود که نیروهایی به سطح مریخ فرستاده شود، اما این بار باید اول جواب سوال هایی که وجود داره رو پیدا کنن
این سوسک ها چطوری جهش پیدا کردن؟ منشعشون چیه؟و ارتباطشون با بیماری مرموزی که می تونه به بشر مننقل کنه چیه ؟

یک OVA پنج قسمتی است که در ادامه سری 13 قسمتی این انیمه ( پخش شده در سال 2012 ) پخش میشود و مربوط به کمپ انتخابی نماینده های دبیرستانی زیر 17 سال ژاپن است

بر اساس مانگای Seitokai Yakuindomo نوشته ی اوجیه توزن هست که با مجله‌‌ی ویژه منتشر شده

این ویژه برنامه درباره ‌‌ی داستان "کتاب قتل" هست که در پاییز سال ۲۰۱۴ پیش نمایشش پخش میشود. این ویژه برنامه درباره‌‌ی پیچ و خم های داستان قتل مالک خانه‌‌ی شبحی که به داستان سیرک هم مربوط میشه ساخته شده

. داستان در آینده نزدیک اتفاق می افتدو درباره یک گروه موسیقی است که در محله های پایین شهر توکیو زندگی می کنند.این گروه بعد از تمام شدن جنگ دیگر موزیک درست نمی کردند. یک روز رهبر گروه و خواننده رهبر پیامی از یک دوست قدیمی دریافت می کند که تصور می کرده در جنگ کشته شده است .

بر اساس 44 امین جلد مانگا

بر اساس مانگایی از Eiki Eiki که در Asuka Ciel. چاپ شده است . این ویژه برنامه مربوط به جلد 5 ام مانگا میشود

یک فیلم سینمایی برای انیمه انیمه ، یک انیمه کمدی بوده که نگاهی کوتاه به جامعه داره و درجه بندی سنیش مناسب برای همه سن ها اعلام شده است .