قسمت اول مثل قرمان بود همونجایی که داشت درمورد خودکشی حرف میزد
قسمتی که با کیدا  حرف میزدم همینطور که گذشتش اروم اروم بش نزدیک میشن و دنبالشن

من یادم نیست کجا خوندم(یا داشتم تو اسپویلا میچرخیدم یا یه چیز دیگهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ) که درباره بچگی ایزایا بود و میگفت که وقتی بچه بوده همه چی براش خسته کننده بوده و تنها کسی که باهاش بازی میکرده هم خودش بوده و تنها کلمه تو زبونش هم : boooring! بوده
و کار های عادی مردم هم براش تکراری بوده و میتونسته پیش بینیشون کنه واسه همین وقتی بزرگ میشه اینجوری دنبال سرگرمی و بازی کردن با بقیس و دنبال یکی میگرده که نتونه کاراشو پیش بینی کنه و اینکه دوست داره واکنش ادما(که تو هر موقعیتی یه مدلیه ) رو ببینه
(نمیدونم تا چه حد درستهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
درباره سوالات مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
1-اره میکنه ولی نشون نمیده وقتی حسودی میکنه به هات پات بقیه و میره دوست پیدا میکند یعنی احساس تنهایی هم میکنهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2-نمیدونم فکر کنم وقتی شیزو رو مانستر و بقیه رو آدم میبینه خودش موجودی ناشناختسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه شاید به نظر خودش مثل یه خدا باشه
3-اره اگه نداشت زندگی نیمکرد یا خودشو از مخمصه ها خلاص نمیکرد
4- طرف رو به خودش وابسته و نیازمند میکنه
5-فکر نمیکنم به عوضش کرد شاید بشه متوقفش کرد ولی عوض نه.چون ذات آدم همیشه همونه و عوض نمیشه
6-مرگمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه