پارک انیمه
خاطرات شما با فوتبالیستها - نسخه‌ی قابل چاپ

+- پارک انیمه (https://animpark.icu)
+-- انجمن: انیمه های محبوب - Popular Anime (/forum-7.html)
+--- انجمن: کاپیتان سوباسا (/forum-9.html)
+---- انجمن: هواداران (/forum-15.html)
+---- موضوع: خاطرات شما با فوتبالیستها (/thread-2575.html)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16


خاطرات شما با فوتبالیستها - !Web Prince - 2012/01/05 06:17 PM

حس میکردم جای این تاپیک خالیه
توی این تاپیک خاطراتتون در مورد فوتبالیستها رو تعریف کنید

یادش بخیر قبلاً هر وقت داشتم بازی فوتبالیستها رو بازی میکردم، مثل فوتبال واقعی هیجان داشتم و مدام به بازیکنها بد و بیراه میگفتم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بخصوص به سوباسا مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
آخه خیلی ضد حال بود، با هزار دردسر نقشۀ حمله رو میکشیدی و جلوی دروازه برزیل توپ رو به سوباسا میرسوندی و اونم شوت پرقدرتش رو میزد و دروازه بان برزیل رو پرت میکرد بعدش توپ میخورد توی تیرک مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یه بار دقیقاً نیم ساعت یه بند در مورد سوباسا و سرگذشتش سخنرانی کردم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
میگفتم سوباسا بخاطر بدهی به زندان افتاده و توی زندان پاش رو با زنجیر بستن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و برای همین الان پاش انحراف داره و شوتهای کج میزنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

یه بارم با داداشم جام 100 گل گذاشتیم و قرار شد هر هفته جمعه ها صبح بریم فوتبال بازی. اونم به این سبک که هر کدوممون یه سر زمین می ایستادیم و به طرف دروازه هم شوت میکردیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
قانونش هم این بود که شوتهامون باید قدرتی باشه و اون جام بعد از اینکه یکی از دو طرف 100 تا گل میزد تموم میشد
فکر کنم حدود 3 ماه هر جمعه میرفتیم بازی مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه و آخر سر من برنده شدم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - yahiko - 2012/01/05 06:36 PM

آخ ایولا تاپیک خیلی خوبیه!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دقیقا منو برادرم هم اینطوریم اما اون میگه من سانتانا و مولر هستم اما من هر ساعت اسم عوض میکردم و میگفتم که من مارک اویرون یا کاکرو یا دیازم!!اما دروازبان همیشه واکاشی بودم اما جدیدا رفتم تو خط واکاشی و سالیناز اگه اشتباه نگفته باشم همون دروازبان جدید برزیل که قویتر از مولره!قانون ما هم اینطور بود که هرکس باید یه بازیکن و یه دروازبان انتخاب کنه که من هی یکی رو انتخاب میکردم اما برادرم ثابت بود ولی اکثرا ازش میباختم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - farshad - 2012/01/05 08:51 PM

من خاطره طولاني دارم كه نميدونم ميشه اسمشو گذاشت 18 سل خاطره يا نه . آقا بچه بودم پسرخالم رامين ميكرو خريده بود . اين كاپتان ماجد رو گرفته بود ژاپنيشو اي سي اصل ژاپني وزن 2 كيلوگرم . من وقتي ميديمش همش ميرفتيم اينو بازي ميكرديم . اونا تازه از بندر عباس اومده بودند و خونه مادربزرگم اقامت ميكردند چون خونشون رو داشتند تعمييرات كلي ميكردند . من كه تابستان بود ديگه ! هر روزش اونجا بوديم بعضي وقتها هم 2 روز 3 روز اونجا ميموندم كه باهاش و با بچه هاي كوچه بازي كنيم . هم فوتبال بازي ميكرديم هم ميكرو هم تاخت دنپايي . سرگرمي اين بود اون روزها .
وقتي اون بازي ميكرد و يه تيم رو شكست ميداد پسورد رو مينوشت . بعد صبحا كه اون دير بلند ميشد ميگفت تو بيا از اول اين تيما رو بازي كن ببينم تا كجا ميتوني بري . من تا سر تيم ملي زوري رسيدم . بعد خودش به برزيل رسيده در نهايت . آقا كار ما اين بود كه خودكار بيك و كاغذهاي مرغوب بخريم و هي پسورهاي ژاپنيش رو با اشكال مختلف زيبايي نويسي پاكنويس كنيم . همش خودكار 5 رنگ با خط كش هاي سفيد كه يه خش روش نبود ميگرفتيم كه خط كشي كنيم لبه خط كش صاف باشه كه خطه صاف در بياد . اون روزها خودكار بيك بهترين بود .
يه ذره كه پيشرفت كرد و قدرتها زياد شد گفتيم بزار محاسبه كنيم كي چند بار تور وذوازه رو پاره ميكنه و اين شد كه من يه كاغذ تهيه كردم و كسايي كه توانايي پاره كردن تور رو داشتند داخلش نوشتم . اين بازيها با تيم هاي ارژانتين و المان و برزيل فقط انجام ميشد . هنوزم برگشو دارم ولي ديگه ادامش ندادم . ضمن اينكه من تيم ها رو شكست ميدادم خاطرات شكست و نحوه ي شكست اونها رو ضميمشون ميكردم و هم پسورد بازي بود هم زيرش داستان شكست دادن بازي رو مينوشتم . بعد پسرخالم تو يكي از اين روزهاييكه من راهنمايي يا دبيرستاني بودم تو شب تولدم اينو بهم كادو داد و من از اون روز به بعد هر روزش اينو بازي كردم و راهش رو ادامه تا اين قدرتهاي بازيكنان رو زياد كنم تا جاييكه قدرت مشتهاي واكي تا 250 رسيد . شوتهاي كاكرو وسوباسا هم همينطور .
براي جزييات هم ما پارك محلمون هميشه بچه ها بودند ميرفتيم بازي . همسايمون واكي ميشد و منم كه كاكرو و سوباسا و ميزوگي و اينا . به هر حال بعنوان بهترين بازيكن كل محله بعنوان شماره 1 شناخته شدم . هم روي اسفالت هم روي چمن . مثل جام سراسري بين مدارس ما هم توي پارك محلمون همش جام داشتيم . اكثر موقع ها ما برنده بوديم . به هر حال چيزي جز يه مدال و كمي پول نصيبمون نشد .

يه روز رفتيم توي اسفالت اداره آب بازي كنيم 2 نفر عين بازيكناي حرفه اي مثل لوين و پيير باهامون بازي كردند . برديمشون ولي خب اونا شوتهاي خيلي جالب كاتداري ميزدند كه افكتهاي جالبي داشت . مثل شوت برايان كرايفورت هلندي كه حالت توپش خيلي چرخشيه از راه دور مييكشيد تو دروازه بزرگ . يه مدت هم 2 تا بچه دوقولو پيدا شدند كه راه تاچيباناها رو پيش گرفتند . و يه آدم گنده هم داشتيم نقش زوگيتو بود . به هر حال اين دوقولوها همش از من ميباختند با اينكه كلاس فوتبال هم ميرفتند ! برگدوناي من استثايي بود . ميگفتند آقا تو چطوري ميزني ! ميشه برامون هي اجرا كني ؟ وقتي واسشون ميزدم اينقده ذوق ميكردند كه نگو ! يه مدت با توپ پلاستيكي ياد گرفته بودم كات تو پا و بيرون پا از روي نقطه كرنر بدم كه خودش بره تو گل چيزي كه سوباسا تمرين ميكرد در بارسلونا . وقتي سانتر ميكردم از روي كرنر طرف ميگه توپ روي سرم ميچرخه و به سختي ميتونم سر بزنم ولي خيلي باحاله چون 50 سانت كات ميگرفت سمت چپ بعد يهو ميومد طرف راست .

خلاصه وقتي بزرگتر شدم و دبيرستان رفتم بازيم افت شد و اكثر موقع ها رون پام درد ميگرفت مجبور ميشدم مثل جان ميزوگي باشم ولي هنوزم تو يه بار حمله ميتونم تاثير گذار باشم و يه مدت روي افكهاي كارلوس سانتا هم كار كردم . موفق شدم دريبل برزيليشو ياد بگيرم اما باز فوتبال ول شد و دانشگاه نميزاشت بازي كنم چون رفيقامم هيچكدوم نبودند .

اين يه چكيده از خاطراتم بود .


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - Carrow - 2012/01/06 05:52 PM

من براتون از یه خاطره شیرین بگم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یک بار داشتیم خونه ی خاله بازی میکردیم ( من خودم نوارش رو نداشتم. مجبور بودم برم اونور )
بعد دیگه دختر خاله خیلی عصبانی شد. خیلی نشسته بودم. اومد گفت پاشو و اینا ، ولی من که محل نمیذاشتم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

بعد دستش رو گذاشت روی دکمه ی پاور میکرو و فشار داد مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ولی خب میدونین که تا وقتی که دستش رو بلند نکنه اون دکمه کار نمیکنه.

من با کلی التماس و زاری ازش خواهش کردم تا وقتی که حداقل یک گل بخورم نگه ش داره تا شاید بازی رو ببرم و رمز مرحله بعد رو بنویسم.

بازی هم با آرژانتین بود و من 2-1 عقب بودم.

خلاصه هنوزم ازش کلی مونده بود و منم با کمک شانس و ایشیزاکی و تیرک دروازه و پوکیدن توپ و عصبانی شدن واکی ( همه اینا توی یه بازی ) هر طوری بود تونستم تا آخر بازی دروازه ام رو حفظ کنم که بیشتر نخورم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

و آخر هم بازی رو 3-2 بردم و انگشت دختر خالمم هم درد گرفت مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - Ano - 2012/01/07 08:41 PM

خب خاطرات .....
چند سال پیش که کارتون های تلویزیون بهتر از الان بود همه بچه ها فامیل ( حدود 7 یا 8 نفر ) جمع میشدیم جمعه ها خونه مادربزرگ و با هم فوتبالیستها میدیدیم .
بعد یک کار عجیب رو که میخواستیم بینمون مثال بزنیم ، میگفتیم مثل توپ فوتبالیستا ( آخه بیشتر اوقات آخر قسمت توپ رو هوا که میرفت اون قسمت تموم میشد و میرف تا هفته بعد . مام به مسخره میگفتیم توپه یک هفته رو هوا مونده مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
تو اون جمع از 5 ساله بود تا 20 ساله . خلاصه روزگار خوبی داشتیم با فوتبالیستا .


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - farshad - 2012/01/07 08:51 PM

اون توپ فوتباليستها كه تو باشگاه كميك و مانگا بود هم خيلي باحال بود . اگه بود يه خاطره از اين توپه تعريف ميكرد


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - !Web Prince - 2012/01/12 05:12 PM

(2012/01/05 08:51 PM)farshad نوشته شده توسط:  وقتي اون بازي ميكرد و يه تيم رو شكست ميداد پسورد رو مينوشت . بعد صبحا كه اون دير بلند ميشد ميگفت تو بيا از اول اين تيما رو بازي كن ببينم تا كجا ميتوني بري . من تا سر تيم ملي زوري رسيدم . بعد خودش به برزيل رسيده در نهايت . آقا كار ما اين بود كه خودكار بيك و كاغذهاي مرغوب بخريم و هي پسورهاي ژاپنيش رو با اشكال مختلف زيبايي نويسي پاكنويس كنيم . همش خودكار 5 رنگ با خط كش هاي سفيد كه يه خش روش نبود ميگرفتيم كه خط كشي كنيم لبه خط كش صاف باشه كه خطه صاف در بياد . اون روزها خودكار بيك بهترين بود .
منم رمزها رو توی یک دفترچه کوچیک که خودم درست کرده بودم مینوشتم
هر سری رو هم با یه رنگ مینوشتم، مثلاً سری اول که سوباسا توش بازی میکرد رو با خودکار آبی، سری بعدش با خودکار سبز و ...
گزارش تموم بازیهام علیه برزیل رو با نتیجه و تنظیماتی که اعمال کرده بودم و استراتژی کامل بازی رو هم نوشتم
این بازی رو با افتخار 0-4 بردم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
[attachment=10643]
به دلیل برخی مسایل امنیتی صفحات بعدی گزارش رو نداشتم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اینم یه گزارش کامل که سه سال پیش نوشتم
[attachment=10644]
[attachment=10645]



RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - farshad - 2012/01/12 07:18 PM

هادي فكنم اونموقع كه عربي نميدونستي اسم خودشونو زدي نه ؟‌ مثلا ساروغيه و شقلبه ...
شقلبه كه برگردون ميشه . حارس كه ميشه دروازبان .


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - !Web Prince - 2012/01/12 07:38 PM

نه عمداً اسمهای عربی رو میزدم؛ من عربی رو با همین بازی سوباسا یاد گرفتم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
داستانهایی که بین بازیها تعریف میکرد خیلی قشنگ بودن، بخصوص اون بخش آخرش که بعد از پیروزی مقابل بزریل نشون میداد؛ اونجاییکه کارلوس و کومبولا با هم دست دادن و تصمیم گرفتن از اول شروع کن یا اونجایی که عموی سوبا بهش میگفت تو تنها کسی نیستی که تونستی این شوت پرقدرت (عاصفة، همون قویترین شوت سوبا) رو بزنی یا اونجایی که سوبا به سانئی گفت که باهاش ازدواج میکنه یا بعد از بازی با هلند، جاییکه سوبا میخواست شوت عاصفة رو یاد بگیره ...
کری هایی که بازیکنها هم موقع شوت یا مقابله با هم میخونن هم جالبه؛ مثلاً کاکرو هر وقت میخواست شوت قدرتی دومش رو با قدرت بیشتری بزنه میگفت برام اهمیتی نداره کی جلوی توپ باشه!!
ساروخیه معنیش میشه صاعقه
رکلة معنیش میشه شوت مستقیم به دروازه
ضربة الجزا میشه ضربۀ پنالتی
بالرأس یعنی بوسیله سر (هد)
عاصفة یعنی طوفان
کلیر یعنی دفع توپ از جلوی دروازۀ خودی
اگه چیز دیگه هم بود که معنیش مشخص نبود بگید تا ترجمه اش رو بگم


RE: خاطرات شما با فوتبالیستها - farshad - 2012/01/12 08:06 PM

نه باحاله . اين دروازبان كه مياد تو پاي آدم هم يه چيز ديگه انگار ميگه . يا وقتي توي دروازه واي ميسه جملش فرق داره .