گارا
ارسالها: 2,581
تاریخ عضویت: Dec 2016
اعتبار: 386.0
|
معرفی انیمه kiseiju "انگل"
کیسِیجو (به فارسی: انگل) یک مجموعه مانگای ژاپنی که توسط هیتوشی ایواکا نوشته و طراحی شده است. این سری به تعداد ۱۰ جلد توسط انتشارات کودانشا از نوامبر ۱۹۸۹ تا دسامبر ۱۹۹۵ در مجله افترنون به چاپ میرسید. همچنین نسخهای دیگر از مجموعه کیسِیجو مجدداً به تعداد ۸ جلد از ژانویه تا ژوئن ۲۰۰۳ به چاپ رسید. بر اساس این مانگا دو فیلم سینمایی تهیه گردید که به ترتیب در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۴ و ۲۵ آوریل ۲۰۱۵ منتشر شدند. یک مجموعه تلویزیونی انیمه ۲۴ قسمتی نیز با عنوان کیسِیجو: سه نو کاکوریتسو (به فارسی: انگل: قاعده کلی) توسط استودیو مدهاوس بر پایه نسخه مانگا ساخته شد که پخش آن از ۸ اکتبر ۲۰۱۴ تا ۲۵ مارس ۲۰۱۵ ادامه داشت. این انیمه در مورد موجوداتی است که سعی میکنند وارد بدن دیگر جانوران شوند و مغز آنها را تسخیر کنند و معمولاً از هم نوع میزبانشان تغذیه میکنند.
ژانر :علمی–تخیلی، اکشن، درام، فراطبیعی، وحشت جسمی
مانگا:
نویسنده هیتوشی ایواکا
ناشر کودانشا
دسته سینن
انتشار در افترنون
پخش اصلی ۲۲ نوامبر ۱۹۸۹ – ۲۳ دسامبر ۱۹۹۵
مجموعه تلویزیونی:
کارگردان کنیچی شیمیزو
نویسنده شوجی یونمورا
پخش اصلی ۸ اکتبر ۲۰۱۴ – ۲۵ مارس ۲۰۱۵
تعدادقسمتها:24
داستان:
داستان در جهانی اتفاق میافتد که بیگانههای فضایی به نام «انگل» به سیاره زمین آمدند. آنها در تاریکی و سکوت حرکت میکردند و علاقه شدیدی به تغذیه از گوشت انسان دارند. این موجودات شبیه به کرم برای بقای خود، شروع به غلبه بر انسانها بوسیلهٔ وارد شدن به بدن میزبان از طریق دهان، بینی، گوش یا پوست و سپس اتصال و تغذیه از مغز انسانها شدند. آنها پس از آلوده کردن قربانیان، میتوانستند پتانسیل فیزیکی میزبانشان را به حداکثر برسانند و همچنین خود را به هر شکلی درآورند به طور مثال؛ هیولایی با دندانهای غولپیکر، انواع سلاحهای برنده به جای دست یا شبیه به موجودی شیطانی دارای بال. اما اکثر آنها ترجیح میدادند اهداف کشنده خود را در پشت چهرهٔ انسانهای معمولی پنهان کنند. این انگلها قادر هستند از طریق سیگنال، همنوعانشان را که در فاصلهٔ محدودی (حداکثر ۳۰۰ متر) قرار دارند حس کنند.
شخصیت اصلی داستان پسری ۱۷ ساله به نام شینیچی ایزومی است که با پدر و مادرش در توکیو زندگی میکرد. در شبی، یکی از این موجودات به نام میگی، سعی کرد از طریق گوش وارد بدن شینیچی شود، اما بدلیل اینکه او هدفون بر روی گوش داشت موفق نشد. سپس تلاش کرد با وارد شدن از طریق دستش بر او غلبه کند. در این بین میگی فقط موفق شد به دست راست شینیچی غلبه کند و قادر به کنترل کامل او نشد و نتوانست کنترل مغز او را به دست بگیرد. در ادامه داستان، شینیچی و میگی یاد گرفتند که چگونه با یکدیگر همزیستی کنند، و با کمک هم به نبردی علیه بیگانگانی پرداختند که انسانها را فقط به چشم غذا میدیدند.
کند.طی یکسری وقایع میگی به خاطر نجات شینچی مجبور به تسخیر قلب شینچی میشود و به همین خاطر شینچی بخشی از عواطف خود را ازدست میدهد.میگی به مدت زمان خاصی برای استراحت نیاز دارد و طی این مدت قادر به کمک به شینچی در مبارزات نخواهد بود
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/10/06 11:12 AM، توسط گارا.)
|
|
2017/10/05 12:19 PM |
|