زمان کنونی: 2024/05/14, 09:25 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/05/14, 09:25 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امتیازات: 4.78
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بیوگرافی کاراکتر های ناروتو

نویسنده پیام
atem
طرفدار واقعی اوچیها ساسوکه

*


ارسال‌ها: 71
تاریخ عضویت: Feb 2011
اعتبار: 13.0
ارسال: #1
بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
فقط بیوگرافی و نقد بزارید بیو گرافی های بدون مشکل.
در این تاپیک بیوگرافی شخصیت های انیمه ناروتو قرار می گیرد .
لطفاً از قرار دادن بیوگرافی های ناقص و بی منبع خودداری کنید .

اول از همه بیوگرافی اوزوماکی ناروتو :

ناروتو اوزوماکی(うずまき ナルト, Uzumaki Naruto)
شخصیت اصلی داستان در مجموعه ی ناروتو است. ناروتو در رای گیری نشریه Shonen Jump سه بار به صورت متوالی به عنوان محبوبترین شخصیت انتخاب شده است.
مشحصات:
اولین حضور : مانگا قسمت اول ، انيمه قسمت اول
سن : قسمت اول 12-13 ، قسمت دوم 15
تاریخ تولد: 10 اکتبر
وابستگان: میناتونامیکازه (پدر، مرده)کوشینا اوزوماکی(مادر،احتمالا مرده)
رتبه : جنین (Genin)
سابقه :
هنگام به دنیا آمدن ناروتو، موجودی شرور و افسانهای به نام کیوبی(روباهی با ۹ دم) به کونوها حمله میکند. چهارمین هوکاگه با استفاده از یک طلسم و قربانیکردن خود موفق میشود کیوبی را داخل بدن ناروتوی تازه بهدنیا آمده زندانی کند.
ناروتو به تنهایی بزرگ میشود، او پسری پر شر و شور است و کار موذد علاقه او ایجاد مشکل برای دیگران است و تنها دوستی که دارد استاد ایروکا اومینو در آکادمی است. پس از مدتی از آکادمی نینجاها فارغالتحصیل میشود و به همراه ساسوکه هاتاکه و ساکورا هارونو و به رهبری کاکاشی هاتاکه تیمی را تشکیل میدهند. آنها پس از تمرینهای بسیار توسط هوکاگه سوم برای انجام ماموریتی با درجه C فرستاده میشوند. گروه در طی ماموریت با نینجایی شیطانی به نام زابوزا موموچی مبارزه میکند که در طی مبارزه کیوبی که اسیر ناروتو است برای اولین بار خود را نشان میدهد. و پس از این ماجرا ماجرای اصلی با مسابقات انتخاب جنین آغاز میشود...
اول از همه بیوگرافی اوزوماکی ناروتو :

ناروتو اوزوماکی(うずまき ナルト, Uzumaki Naruto)
شخصیت اصلی داستان در مجموعه ی ناروتو است. ناروتو در رای گیری نشریه Shonen Jump سه بار به صورت متوالی به عنوان محبوبترین شخصیت انتخاب شده است.
مشحصات:
اولین حضور : مانگا قسمت اول ، انيمه قسمت اول
سن : قسمت اول 12-13 ، قسمت دوم 15
تاریخ تولد: 10 اکتبر
وابستگان: میناتونامیکازه (پدر، مرده)کوشینا اوزوماکی(مادر،احتمالا مرده)
رتبه : جنین (Genin)
سابقه :
هنگام به دنیا آمدن ناروتو، موجودی شرور و افسانهای به نام کیوبی(روباهی با ۹ دم) به کونوها حمله میکند. چهارمین هوکاگه با استفاده از یک طلسم و قربانیکردن خود موفق میشود کیوبی را داخل بدن ناروتوی تازه بهدنیا آمده زندانی کند.

ناروتو به تنهایی بزرگ میشود، او پسری پر شر و شور است و کار موذد علاقه او ایجاد مشکل برای دیگران است و تنها دوستی که دارد استاد ایروکا اومینو در آکادمی است. پس از مدتی از آکادمی نینجاها فارغالتحصیل میشود و به همراه ساسوکه هاتاکه و ساکورا هارونو و به رهبری کاکاشی هاتاکه تیمی را تشکیل میدهند. آنها پس از تمرینهای بسیار توسط هوکاگه سوم برای انجام ماموریتی با درجه C فرستاده میشوند. گروه در طی ماموریت با نینجایی شیطانی به نام زابوزا موموچی مبارزه میکند که در طی مبارزه کیوبی که اسیر ناروتو است برای اولین بار خود را نشان میدهد. و پس از این ماجرا ماجرای اصلی با مسابقات انتخاب جنین آغاز میشود...









ساسوكه در سري اول ناروتو

مشخصه

ساسوکه پنچمین شخصیت در افسانه ناروتو است. کیشیموتو در مصاحبه‌ای با US Shonen Jump افشا کرد که هرگز نمی‌خواسته است شخصیت ساسوکه را خلق کند. او بعد از مشاوره با ویراستار خود به این نتیجه می‌رسد که شخصیت مقابل ناروتو اوزوماکی را خلق کند که در نهایت منجر به ساخت شخصیت ساسوکه می‌شود. در طرح اصلی، شخصیت ساسوکه طلسم هایی در اطراف گردنش دارد و بندی به دور بازوی او بسته شده است. کیشیموتو توضیح می‌دهد که خلق شخصیت ساسوکه سخت ترین کار برای او بوده است. اسم ساسوکه از شخصیت افسانه‌ای ساروتوبی ساسوکه می‌آید. نیمه دیگر اسم او از دیگر شخصیت داستان یعنی هوکاگه سوم می‌آید. نام خانوادگی او اوچیها تلفظ دیگر اوچیوا است، که به معنی بادبزن کاغذی است که در واقع علامت خاندان اوچیها نیز هست. اوچیوا می‌تواند برای باد زدن آتش استفاده شود تا آتش را گرم تر کند- به این حقیقت اشاره می‌کند که خاندان اوچیها دارای جوتسو ي آتشین هستند.

زندگی

سال های اولیه زندگی ساسوکه زیر سایه برادر بزرگ‌ترش ايتاچي اوچيها می گذرد، که زمان ثابت می‌کند او نینجای با استعدادی است. به خاطر موفقیت های ایتاچی، خاندان اوچیوا او را به عنوان آینده خاندان نگاه می‌کنند. بزرگ‌ترین پیشنهاد کننده این عقیده، پدر ساسوکه، فوگاکا اوچیوا است. با توجه به این دیدگاه ساسوکه آنچه را برای اثبات خود در خانواده لازم است را انجام می‌دهد، البته هیچ کاری او را در این مرحله موفق نمی‌کند. ایتاچی که از این تلاش ساسوکه آگاه است سعی می‌کند تا توجه پدر را به او جلب کند، حتی پیشنهاد می‌کند که شماری از توانایی نینجاها را به او آموزش دهد. اگرچه ایتاچی موفق می‌شود که فوگاکا زمان بیشتری را با ساسوکه بگذراند امابیشتر آن زمان نیز به ایتاچی اختصاص می‌یابد و به هر حال ایتاچی هرگز مطابق قول خود به ساسوکه آموزش نمی‌دهد. همان طور که زمان می گذرد اعتبار ایتاچی در خاندان شروع به تزلزل می‌کندو شایستگی او زیر سئوال می‌رود. در این زمان ایتاچی رابطه‌ای رقابتی را با ساسوکه آغاز می‌کند و به ساسوکه حمله می‌کند تا بر او فائق آید. به خاطر تغییر شخصیت ایتاچی، فوگاکو علاقه بیشتری برای پیشرفت ساسوکه پیدا می‌کند و تکنیک گلوله آتشین بزرگ را در مدت زمانی کمتر از آنچه ایتاچی یاد گرفته بود به او می‌آموزد، که باعث بهبود وضعیت او در خانواده می‌شود. فوکاگو آشکارا ساسوکه را تشویق می‌کند که جاپای ایتاچی نگذارد، به این ترتیب نابغه سابق خاندان اعتماد پدر را از دست می‌دهد. بعد از این که ساسوکه میل و اشتیاق پدر به خود را کسب می‌کند، یک شب که دیر به خانه برمی گردد می بیند که همه اعضای خانواده اش کشته شده اند. بعد از اینکه ایتاچی را بالای سر پدر و مادرش می بیند متوجه می‌شود که او عامل اصلی مرگ والدینش است. ایتاچی به ساسوکه می‌گوید که ارزش کشتن ندارد و سپس در سیاهی شب ناپدید می‌شود. از آن پس ساسوکه مانند یک یتیم زندگی می‌کند، در حسرت والدین از دست رفته اش. بعد از نابودی خانواده تنها هدف ساسوکه این می‌شود که به هر نحو ممکن قدرتی به دست بیاورد تا برای انتقام ایتاچی را بکشد.

شخصیت

در ابتدای مجموعه آرزوی ساسوکه قویتر شدن است که عامل غلبه در روابط با دیگران و پیروزی بر آن هاست. به این خاطر او در ابتدا نسبت به مفاهیم اجتماعی بودن در کنار هم تیمی هایش و دخترانی که سعی در جلب مهر او دارند بی تفاوت است. از این رو ساسوکه برای خوب انجام دادن مامورت ها علاقه‌ای به کار با ناروتو و یا ساکورا ندارد و فکر می‌کند او بسیار با استعدادتر از آن هاست که بخواهد با آن ها کار کند و کار با آن ها تنها او را ضعیف تر می‌کند. اگرچه، بعد از سه ماموریت ساسوکه تلاش می‌کند که به خود بفهماند این برداشت ها نادرست هستند: ساکورا منبع بزرگی از اطلاعات است و ناروتو یک دوست موثر و مشوق قوی تر شدن است. در نتیجه این الهامات ساسوکه تلاش می‌کند که اهمیت بیشتری را از اولین ملاقاتش به هم تیمی هایش بدهد. در حالی که تلاش می‌کند این الهامات را رد کند، علاقه او برای به خطر انداختن زندگی اش برای کمک به آن ها به حدی که حتی شانسی برای انتقام از ایتاچی باقی نماند کم کم ظهور می‌یابد. در طول دومین مرحله امتحان چونین اوریچیمارو با مشاهده برتری زندگی هم تیمی ها برای ساسوکه متوجه این تغییر آرمان ها می‌شود. اوریچیمارو که به هوس ساسوکه برای انتقام نیاز دارد، داغ نفرین آسمانی را بر او می‌زند تا او با چشیدن طعم قدرت او را به راه انتقام بازگرداند. اگرچه کاکاشی آنچه را برای ضعیف کردن نفرین لازم است انجام می‌دهد، نشان را کم اثر می‌کند و مفهوم صحیح قدرت را به او نشان می‌دهد اما ساسوکه تلاش می‌کند قدرت هایی که به او نشان می‌دهد را بفهمد. برای آزمایش قدرت جدید ساسوکه تلاش می‌کند تا رقیبی جدید را بیابد که با او مبارزه کند، با این باور که هر پیروزی که به دست می‌آورد او را به قدرت بیشتر رهنمون می‌کند. به هر حال ناروتو که ساسوکه او را شخصی با مهارت های اندک می‌داند برتری خود در توانایی ها را بر او ادامه می‌دهد و این باعث ایجاد حسادت در ساسوکه می‌شود. سرانجام ساسوکه تصمیم می‌گیرد که کونوا را ترک کند و به دنبال اوریچیمارو برود تا قدرت بیشتری کسب کند. ناروتو براب متوقف کردن ساسوکه فرستاده می‌شود تا مانع خروج او از کشور شود، در نهایت او را می‌گیرد و به او التماس می‌کند که نرود. ساسوکه باور دارد که ناروتو صمیمی ترین دوست اوست ولی در عوض تصمیم می‌گیرد که آخرین نصیحت ایتاچی را اجرا کند:برای دست %
بيوگرافي ايتاچي اوچيها

ایتاچی یکی از با استعدادترین شخصیت های ناروتو بود که تمام مشخصه های لازم برای یک نینجای حرفه ای را داراست
شاید بشه گفت که ایتاچی پیچیده ترین کاراکتر داستان ناروتو هست که هیچ کس نتونست اونقدر بهش نزدیک باشه که هدفش رو بفهمه

او یکی از اعضای گروه آکاتسوکی (میسینگ-نینها (Missing-Nin)) هست که در بین اعضا از احترام فوق العاده ای برخوردار هست و در گروه هم با کیسامه که اون هم از شخصیت های قدرتمند داستان هست کار میکنه (کیسامه چاکرای رویایی و نامحدودی داره)

ایتاچی قبلا یک دوست داشت به اسم شیسوی اوچیها که شایعه شده برای بدست آوردن قدرت مانگیکیو شارینگان اون رو کشته.

ایتاچی آکادمی رو در ۷ سالگی تمام کرد یعنی فقط در مدت یک سال!

یک سال بعد در سن ۸ سالگی توانست بلادلاین پیشرفته قوم اوچیها رو که شارینگان باشه ، فعال کنه ، چیزی که در آن سن واقعا یه استثناء بود. حتی برادرش ساسکه شارینگانش رو در سن ۱۲ سالگی فعال کرده بود. با فعال شدن شارینگانش پله های ترقی رو با سرعت باورنکردنی طی کرد تا جایی که در سن ۱۰ سالگی چونین(Chuunin) شد و بعدا در سن ۱۳ سالگی توانست جونین و رئیس گروه آنبو (کاپیتان)بشه.

یک شب در لباس آنبو ایتاچی تمام مردم قبیله اش رو کشت حتی پدر و مادرش رو، در این بین ایتاچی فقط ساسوکه رو زنده گذاشت.
بعضی ها تا قبل از اینکه مانگا تا حدود شماره ۴۰۰ منتشر شد بر این باور بودند که ایتاچی فقط برای عذاب ساسوکه این کارو کرد که اون زنده بمونه و این بدبختی رو بچشه ولی اینها سخت در اشتباه بودند و بعدا خواهید فهمید که ایتاچی تا چه حد ساسکه رو دوست داشت

حتی تا حدی که با سران قدرتمند کونوها برای زنده ماندن ساسکه درگیر شد و اونها رو تهدید به نابودی کرد

اون قسمت ها واقعا اشک آدم رو درمیاره

شیوه های مبارزه ایتاچی؛

روش مبارزه ایتاچی شاید ترسناکترین روشی است که ما تابحال دیده ایم. او هر جنبه از نینجوتسو (Ninjutsu)(Ninja Arts) – گنجوتسو(Genjutsu)(Illusion Arts) و تایجوتسو(Taijutsu)(مبارزه تن بتن) را کاملا یاد گرفته. روش مبارزه او متشکل از ترکیبی از گنجوتسو های زیادی همراه با حرکات بسیار سریع است که حتی جونین کارکشته ای همچون هاتاکه کاکاشی(Hatake Kakashi) هم بسختی می توانست تشخیص دهد. او ترسناکتر از همه شارینگان ایتاچی است که توانایی حرکت سریع همراه با پیشبینی حرکات دشمن را می دهد و فرم ترسانکتر که مانگکیو شارینگان ، تسوکیومی (Tsukiyomi)( خدای ماه خونین) نام دارد تکنیکی است که مهارش غیر ممکن است. با این تکنیک ایتاچی فرد را در بعد دیگری بدام می اندازد که توانایی انجام هر کاری را در آن بعد دارد و ترسانکترین خصوصیت این تکنیک زمان انجامش است که ۱ ثانیه در دنیای واقعی برابر ۷۲ ساعت در بعد تسوکیومی است. گواه اینکه این تکنیک بسیار قوی است اینکه حتی کاکاشی هم در مجموعه اول در این تکنیک گیر افتاده بود.

همانطور که دیدیم در قسمت های شیپودن هم یک بار ناروتو در تکنیک گاکه بونشین نونجوتسوی ایتاچی گیر افتاد

لازمه اجرای این تکنیک نگاه کردن چشم شارینگان در چشم قربانی بود که ایتاچی نیازی به آن نداشت و فقط با اشاره یک انگشت باعث گیر افتادن ناروتو شد(ناروتو سعی کرد برای اجتناب از این تکنیک ایتاچی توی چشماش نگاه نکنه
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/03/03 02:17 PM، توسط atem.)
2011/03/03 01:58 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
atem
طرفدار واقعی اوچیها ساسوکه

*


ارسال‌ها: 71
تاریخ عضویت: Feb 2011
اعتبار: 13.0
ارسال: #2
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
بيوگرافي توبي(مادارا اوچيها)

توبی و اکاتزوکی:

از زمانی که توبی برای اولین بار در سریال وارد شده است (بعد از دوباره زنده کردن گارا)مشخص است که او خیلی تلاش می کند تا یک عضو اکاتزوکی شود.اول توبی و زتسو دنبال جسد ساسوری گشتند و وقتی که انگشتر او را پیدا کردند توبی با ان بازی کرد و ان را گم کرد.وقتی که توبی و زتسو انگشتر دیدارا که فکر می کردند مرده است(او فقط یک انفجار بزرگ به وجود اورده بود که به نظر اید او مرده است و از دست کاکاشی فرار کند)فقط یک دست او را پیدا کردند که توسط کاکاشی قطع شده بود.ولی وقتی توبی به دست دیدارا نگاه می کند ناگهان خود دیدارا می اید شروع به گرفتن گلوی توبی را با پاهایش می کند(چون دو دستش قطع شده بودند).ان طور که کیسامه می گوید تنها قدرت توبی در فرار کردنش است.به نظر می اید که هیچ کس با توبی خوب نیست به غیر از پین که حتی از او اطاعت هم می کند.

مشخصات:

توبی بیشتر وقت ها خیلی بچه گانه است و جلوی دیگر عضو های اکاتزوکی احترام زیادی دارد.او معمولا خیلی شاداب و با احترام حرف می زند و جوک های زیادی می گوید نه تنها برای دوستانش همین طور برای حریفانش.مثلا وقتی دیدارا می گوید:اگر ساکت نباشی می کشمت توبی می گوید:مطمعنا از طریق انفجار است. توبی نشان داد که او هم می تواند جدی باشد مثلا وقتی که به پین دستور داد که کیوبی را از ناروتو جدا کند.

خود ایتاچی گفت که خانواده ی اوشیا را تنها از بین نبرده است و مادارا به او کمک کرده است و این که مادارا سنسی ایتاچی است.

توبی و دیدارا بیجو با سه دم را گرفتند:

اول توبی نمی خواست بر علیه ی بیجوی اب (یک لاکپشت)بجنگد ولی یک لحظه از ان جا رفت و وقتی که صحنه دوباره امد ان بیجو جنگ را باخته بود. جوتسویی که این جنگ را تمام کرد مشخص نیست

توبی و دیدارا به ساسوکه اوشیا حمله می کنند:

وقتی که ساسوکه توبی را دید فهمید که او یک عضو اکاتزوکی است(بخاطر لباس هایش).به دنبال او بالای یک درخت رفت و توبی گفت:تو من را می ترسانی در همین موقع دیدارا به ساسوکه حمله کرد.توبی در این جنگ مقدار کمی گریه کرد چون که فکر کرد دیدارا مرده است ولی دیگر گریه نکرد وقتی که دیدارا دوباره بلند شد( وقتی دیدرا واقعا مرد او زیاد ناراحت نشد).وقتی که ساسوکه یک چیدوری به توبی زد برگشت وگفت:یکی از ان ها مرد.ولی توبی دوباره برخواست و یک جوتسوی عنصر زمین استفاده کرد تا دیدارا بتواند جوتسویش را اماده کند و بعد خودش فرار کرد چون جوتسوی دیدارا ان قدر قوی بود که ممکن بود توبی هم همرایش بمیرد.

توبی جلوی راه نینجا های کونوها را می گیرد:

توبی جلوی تیم کونوها ظاهر شد و درخواست جنگ کرد.ناروتو او را با کمک راسنگانی حمله داد ولی از داخل بدن توبی رد شد و ناروتو را انداخت کنار.

ایتاچی اوشیا می گوید که نه می توان مادارا اوشیا را کشت و نه می توان از ان برنده شد.حرف های او زیاد هم اشتباه نیستند وقتی حمله های ناروتو و ساسوکه را بدون هیچ مشکلی از خود عبور داد.
اوبيتو اوچيها هم تيمي كاكاشي هاتاكه و رين بود او ابتدا قادر به فعال كردن شارينگان خود نبود اما در حين جنگ با گروهي از دشمنان توانست ان را فعال كند و جان كاكاشي را نجات دهد اما كاكاشي يكي از چشم هاي خود را از دست داد او يكبار ديگر جان كاكاشي را قبل از اينكه يك سنگ بزرگ روي او بيافتد نجات داد اما خودش زير سنگ گرفتار شد ونصف بدن خود را از دست داد اوبيتو قبل از اينكه بميرد يكي از چشمهايش كه سالم مانده بود و داراي شارينگان بود به كاكاشي هديه كرد.از ان پس كاكاشي به (kakashi copy ninja) معروف شد.به اين علت كاكاشي سر قرارها دير ميرود تا قبر اوبيتو را زيارت كند
بيوگرافي كاكاشي هاتاكه

هاتاکه کاکاشی یا "کپی نینجا کاکاشی" استاد ساسوکه، ساکورا و ناروتو است. ظاهرا او می‌خواهد هویت خود را برای دیگران پنهان نگه دارد زیرا که همواره قسمت پایین صورت خود را با ماسکی پوشانده است. او همچنین مشهور به سخت‌گیری است که تمامی شاگردان قبل از ناروتو و هم‌تیمی‌هایش را رد کرده بود. او می‌گفت تمام آن شاگردان فقط بچه‌های بی‌فکری بودند که فقط به قوانین و دستورات عمل می‌کردند و معنی اصلی کار تیمی را نمی‌دانستند. کار تیمی ظاهرا برای کاکاشی خیلی مهم است ولی هرچند بعضی اوقات بی‌تفاوت نشان می‌دهد ولی در اصل او شاگردانش را دوست دارد و حاضر است برای دفاع از آنها جان خود را نیز بدهد که این را در رویارویی با زابوزا و اوروشیمارو نشان داده است.
کاکاشی همیشه زود فکر می‌کند و همواره اینگونه نشان میدهد که یک قدم از حریفش جلوتر است و تقریبا همیشه می‌داند چگونه باید بجنگد هرچند او همیشه به سر قرار‌هایش چه مهم و چه معمولی دیر می‌رسد. او همیشه با خود کتابی دارد بنام " بیا بیا بهشت" که حتی آنرا در مقابل شاگردانش در رویارویی اول نیز می‌خواند که البته به مسخرگی ناروتو منجر شد و برایش مشکلاتی به‌وجود آورد.

مثل بیشتر شخصیت ها در انیمه ناروتو، گذشته کاکاشی نیز از نوع تراژدیک هست. که با مرگ دوستان و آشنایان زیاد همراه بوده است. اول از همه، پدرش هاتاکه ساکومو (معروف به سپید دندان) بعلت رها کردن ماموریتش برای نجات جان دوستانش که بعدا مشکلات و تلفات زیادی به بار آورد و باعث بی‌آبرویی او شد که دوستانش و اهل شهر او را مسئول این واقعه دانستند. پس از آن، بعلت احساس گناهی که از ان واقعه احساس میکرد، خودکشی کرد. بخاطر آن کاکاشی بسیار پایبند به قوانین شد.
ظاهرا کاکاشی در16 سالگی یعنی 13 سال پیش از زمان کنونی داستان جونین شده بود. در آن موقع او زیر نظر هوکاگه آینده کونوها یعنی برق زرد (Yellow Flash) تعلیم می‌دید. او در تیم 3 نفره همراه با اوچیها اوبیتو کسی که هیچ وقت با هم خوب نبودند (چراکه اوبیتو هیچوقت به قوانین عمل نمیکرد) و رین بود. در آن زمان درگیری شدیدی بین کشورهای بزرگ در گرفته بود که کونوها هم عمیقا درگیر واقعه‌ای شده بود که بنام "سومین جنگ جهانی پنهان" معروف بود. تمام تیم 4 نفره در حال انجام ماموریت خرابکاری در کشور سنگ بودند. یوندایمه مجبور به ترک گروه شد و مسئولیت گروه را به کاکاشی سپرد.
بدبختانه رین توسط نینجا‌های دشمن ربوده شد و اوبیتو بدون کاکاشی که شدیدا پایبند مقررات بود و فکر می‌کرد که باید ماموریت را بدون رین انجام دهند، برای نجات رین رفت. اوبیتو رین را پیدا کرد ولی در یک قدمی مرگ بود که کاکاشی که بالاخره معنی تیم را در یافته بود به کمکش آمد و نینجای دشمن را زخمی کرد. بعد از مدتی جنگ کاکاشی از ناحیه چشم چپش زخمی شد و هر دو در شرف مرگ بودند که اوبیتو که شارینگانش را تازه فعال کرده بود به کمک کاکاشی آمد و نینجای پنهان دشمن را کشت. نینجای دوم دشمن برای از بین بردن تیم از تکنیک عنصر زمین استفاده و سنگهای دیواره را روی تیم کاکاشی ریخت که کاکاشی بعلت نقطه کور در قسمت چشم چپ مورد اصابت سنگی قرار گرفت و به زمین افتاد و اوبیتو برای نجاتش خود زیر سنگ ماند طوری که نصف بدنش زیر سنگ له شد. اوبیتو که کم کم به مرگ نزدیک می‌شد، آخرین هدیه خود را به کاکاشی که همان شارینگان چشم چپش بود را به او داد که توسط رین در چشم کور شده کاکاشی قرار گرفت و کاکاشی را به شخصیتی که هم اکنون میشناسیم تبدیل کرد. او همیشه سر قرارها دیر میکند تا قبر اوبیتو را زیارت کند.

بعد از اینکه عضو تیم آنبو شد ، تنها ماموریت شناخته شده‌اش نجات شاهزاده کشور برفی بود ، از آنچه در آن قسمت‌ها دیدیم می‌توان گفت که کاکاشی در آن زمان فقط یک جونین ساده بوده.
ساسوكه در سري اول ناروتو

مشخصه

ساسوکه پنچمین شخصیت در افسانه ناروتو است. کیشیموتو در مصاحبه‌ای با US Shonen Jump افشا کرد که هرگز نمی‌خواسته است شخصیت ساسوکه را خلق کند. او بعد از مشاوره با ویراستار خود به این نتیجه می‌رسد که شخصیت مقابل ناروتو اوزوماکی را خلق کند که در نهایت منجر به ساخت شخصیت ساسوکه می‌شود. در طرح اصلی، شخصیت ساسوکه طلسم هایی در اطراف گردنش دارد و بندی به دور بازوی او بسته شده است. کیشیموتو توضیح می‌دهد که خلق شخصیت ساسوکه سخت ترین کار برای او بوده است. اسم ساسوکه از شخصیت افسانه‌ای ساروتوبی ساسوکه می‌آید. نیمه دیگر اسم او از دیگر شخصیت داستان یعنی هوکاگه سوم می‌آید. نام خانوادگی او اوچیها تلفظ دیگر اوچیوا است، که به معنی بادبزن کاغذی است که در واقع علامت خاندان اوچیها نیز هست. اوچیوا می‌تواند برای باد زدن آتش استفاده شود تا آتش را گرم تر کند- به این حقیقت اشاره می‌کند که خاندان اوچیها دارای جوتسو ي آتشین هستند.

زندگی

سال های اولیه زندگی ساسوکه زیر سایه برادر بزرگ‌ترش ايتاچي اوچيها می گذرد، که زمان ثابت می‌کند او نینجای با استعدادی است. به خاطر موفقیت های ایتاچی، خاندان اوچیوا او را به عنوان آینده خاندان نگاه می‌کنند. بزرگ‌ترین پیشنهاد کننده این عقیده، پدر ساسوکه، فوگاکا اوچیوا است. با توجه به این دیدگاه ساسوکه آنچه را برای اثبات خود در خانواده لازم است را انجام می‌دهد، البته هیچ کاری او را در این مرحله موفق نمی‌کند. ایتاچی که از این تلاش ساسوکه آگاه است سعی می‌کند تا توجه پدر را به او جلب کند، حتی پیشنهاد می‌کند که شماری از توانایی نینجاها را به او آموزش دهد. اگرچه ایتاچی موفق می‌شود که فوگاکا زمان بیشتری را با ساسوکه بگذراند امابیشتر آن زمان نیز به ایتاچی اختصاص می‌یابد و به هر حال ایتاچی هرگز مطابق قول خود به ساسوکه آموزش نمی‌دهد. همان طور که زمان می گذرد اعتبار ایتاچی در خاندان شروع به تزلزل می‌کندو شایستگی او زیر سئوال می‌رود. در این زمان ایتاچی رابطه‌ای رقابتی را با ساسوکه آغاز می‌کند و به ساسوکه حمله می‌کند تا بر او فائق آید. به خاطر تغییر شخصیت ایتاچی، فوگاکو علاقه بیشتری برای پیشرفت ساسوکه پیدا می‌کند و تکنیک گلوله آتشین بزرگ را در مدت زمانی کمتر از آنچه ایتاچی یاد گرفته بود به او می‌آموزد، که باعث بهبود وضعیت او در خانواده می‌شود. فوکاگو آشکارا ساسوکه را تشویق می‌کند که جاپای ایتاچی نگذارد، به این ترتیب نابغه سابق خاندان اعتماد پدر را از دست می‌دهد. بعد از این که ساسوکه میل و اشتیاق پدر به خود را کسب می‌کند، یک شب که دیر به خانه برمی گردد می بیند که همه اعضای خانواده اش کشته شده اند. بعد از اینکه ایتاچی را بالای سر پدر و مادرش می بیند متوجه می‌شود که او عامل اصلی مرگ والدینش است. ایتاچی به ساسوکه می‌گوید که ارزش کشتن ندارد و سپس در سیاهی شب ناپدید می‌شود. از آن پس ساسوکه مانند یک یتیم زندگی می‌کند، در حسرت والدین از دست رفته اش. بعد از نابودی خانواده تنها هدف ساسوکه این می‌شود که به هر نحو ممکن قدرتی به دست بیاورد تا برای انتقام ایتاچی را بکشد.

شخصیت

در ابتدای مجموعه آرزوی ساسوکه قویتر شدن است که عامل غلبه در روابط با دیگران و پیروزی بر آن هاست. به این خاطر او در ابتدا نسبت به مفاهیم اجتماعی بودن در کنار هم تیمی هایش و دخترانی که سعی در جلب مهر او دارند بی تفاوت است. از این رو ساسوکه برای خوب انجام دادن مامورت ها علاقه‌ای به کار با ناروتو و یا ساکورا ندارد و فکر می‌کند او بسیار با استعدادتر از آن هاست که بخواهد با آن ها کار کند و کار با آن ها تنها او را ضعیف تر می‌کند. اگرچه، بعد از سه ماموریت ساسوکه تلاش می‌کند که به خود بفهماند این برداشت ها نادرست هستند: ساکورا منبع بزرگی از اطلاعات است و ناروتو یک دوست موثر و مشوق قوی تر شدن است. در نتیجه این الهامات ساسوکه تلاش می‌کند که اهمیت بیشتری را از اولین ملاقاتش به هم تیمی هایش بدهد. در حالی که تلاش می‌کند این الهامات را رد کند، علاقه او برای به خطر انداختن زندگی اش برای کمک به آن ها به حدی که حتی شانسی برای انتقام از ایتاچی باقی نماند کم کم ظهور می‌یابد. در طول دومین مرحله امتحان چونین اوریچیمارو با مشاهده برتری زندگی هم تیمی ها برای ساسوکه متوجه این تغییر آرمان ها می‌شود. اوریچیمارو که به هوس ساسوکه برای انتقام نیاز دارد، داغ نفرین آسمانی را بر او می‌زند تا او با چشیدن طعم قدرت او را به راه انتقام بازگرداند. اگرچه کاکاشی آنچه را برای ضعیف کردن نفرین لازم است انجام می‌دهد، نشان را کم اثر می‌کند و مفهوم صحیح قدرت را به او نشان می‌دهد اما ساسوکه تلاش می‌کند قدرت هایی که به او نشان می‌دهد را بفهمد. برای آزمایش قدرت جدید ساسوکه تلاش می‌کند تا رقیبی جدید را بیابد که با او مبارزه کند، با این باور که هر پیروزی که به دست می‌آورد او را به قدرت بیشتر رهنمون می‌کند. به هر حال ناروتو که ساسوکه او را شخصی با مهارت های اندک می‌داند برتری خود در توانایی ها را بر او ادامه می‌دهد و این باعث ایجاد حسادت در ساسوکه می‌شود. سرانجام ساسوکه تصمیم می‌گیرد که کونوا را ترک کند و به دنبال اوریچیمارو برود تا قدرت بیشتری کسب کند. ناروتو براب متوقف کردن ساسوکه فرستاده می‌شود تا مانع خروج او از کشور شود، در نهایت او را می‌گیرد و به او التماس می‌کند که نرود. ساسوکه باور دارد که ناروتو صمیمی ترین دوست اوست ولی در عوض تصمیم می‌گیرد که آخرین نصیحت ایتاچی را اجرا کند:برای دست یابی به Mangekyo Sharingan (مانگکیو شارینگان) که به نظر قدرت نهایی خاندان اوچیواست بهترین دوست باید کشته شود، بنابراین ساسوکه تلاش می‌کند تا ناروتو را بکشد. ناروتو نمی خواهد ساسوکه برود برای همین با همان اشتیاق با ساسوکه می‌جنگد تا او را شکست داده و به خانه برگرداند. جنگ این گونه است که ساسوکه در ابتدا با تکنیک چیدوری به ناروتو حمله می‌کند در حالی که ناروتو با رازنگان خود نمی‌تواند ساسوکه را بزند و تنها هدبند او را خراش می‌دهد( به دنبال این حرف ساسوکه که او حتی نمی‌تواند هدبند او را بخراشد). در هنگامی که ناروتو بی حال به زمین می افتد ساسوکه تصمیم می‌گیرد او را بکشد اما می فهمد این همان چیزی است که ایتاچی می خواهد و این گونه از کشتن ناروتو صرف نظر می‌کند. سپس به سمت اوریچیمارو می‌رود تا آنچه از قدرت لازم است که به دست بیاورد حاصل کند. در بخش دوم نیز شاهد تغییر شخصیت او می شویم و به خود قول می دهد تا وقتی که برادرش را نکشته نمی رد.
بيوگرافي ساكورا هارونو

سکورا عضو روشنفکر و جذاب تيم 7 کاکاشي, که در اصل تشکيل شده از خودش و ناروتو و سسوکه. هارونو يعني زمين بهاري و سکورا يعني شکوفه ي گيلاس که در ژاپن به خاطر کوتاهي دوره ي زندگيش و زيباييش مورد احترامه.در چيني شکوفه ي گيلاس مظهر زيبايي زن و در زبان گياهان به معناي عشق مس باشد.
در ژوئن 2006 در American Shonen Jump کيشيموتو به اين اشاره کرده بود که سکورا بهترين معلم نينجا مي شه چون در شخصيتش رخنه ها يي وجود داره مثل دنبال کردن سسوکه اما اون نرمال ترين شخصيته. اون هم چنين اشاره کرد که سکورا و راک لي به منظور نشان دادن ضعف هاي انساني اند. تو مشهورترين شخصيت Shonen Jump هم جزء 10 نفر اول بوده.
سابقه
برعکس همتيمي هاش گذشته ي اون خالي از هر گونه تراژدي واقعي بوده. فقط از طرف هم سناش تو آکادمي تخريب مي شده , جايي که حساسيتش در مورد پيشاني بزرگش باعث مي شد که همکلاسي هاش اذيتش کنن. Ino Yamanaka با اون دوست شد و روباني بهش داد که مي تونست صورتش رو برجسته نشون بده تا پيشونيش ديگه اون رو اذيت نکنه. دوستي با اينو باعث شد که سکورا شخصيتش رو کامل کنه و بيشتر به خودش ارزش بده. وقتي که اعتماد به نفسش بيشتر شد عاشق سسوکه شد کسي که اينو هم عاشقش بود. سکورا وقتي اين رو فهميد رابطشون رو قطع کرد بنا براين دو نفري که مي تونستن شايسته ي مهرباني سسوکه باشن يک رقابت تلخ بينشون شروع شد. هر دو اين رقابت رو تا مبارزشون تو امتحان چونين حفظ کردن و بعد از اون رابطشون شروع به خوب شدن شد. هر چند رابطه اي همراه با رقابت ايجاد کردن و هر دو سعي مي کنن که ديگري رو شکست بدن.
شخصيت
در شروع سري تنها ويژگي قابل توجه سکورا شيدايي براي سسوکه بود. در ابتدا اين شامل دنبال کردن اون تو هر کجا براي تلاش براي کمک کردن به اون و ارزش دادن به عقايدش و توانايي هاش بيشتر از بقيه بود. وقتي که سسوکه در موقعيت هاي خطرناک تري قرار گرفت نمايش احساسات سکورا به سمت اهميت به خوشحالي سسوکه سوق پيدا کرد. اولين بار که ديده شد وقتي اون به نظر اومد مرده او با گريه کردنش به خاطر از دست دادن اون با Shinobi Code مخالفت کرد. وقتي که معلوم شد که نمرده بوده سکورا اين متود را براي نشان دادن احساساتش ادامه داد. قديمي ترين مثال اين , Cursed Seal است که سسوکه به عنوان منبعي از قدرت از اروشيمارو گرفت. به علاوه نگراني براي سسوکه وقتي که اون مريض شد بعد از استفاده از طلسم, سکورا نگران اين بود که جاذبه ي اون طلسم سسوکه رو از کونوها دور نکنه. بعدا ترسش واقعي شد و سسوکه دهکده رو براي پيدا کردن اروشيمارو ترک کرد. قبل از اينکه اون بره سکورا اون رو تو خروجي دهکده ملاقات کرد و از اون خواهش کرد که بمونه, اگرچه درخواستش هم براي رفتن با اون رد شد, راضي بود هر کاري بکنه که با اون باشه. تنها جواب سسوکه هم يک تشکر ساده قبل از بي هوش کردنش بود.
با رفتن سسوکه به نظر اومد احساسات سکورا در مورد اون از تنها يک عشق به يک دوست عزيز تغيير کرد.الان به خودي خود تلاش اون اينه که سسوکه رو به کونوها بر گردونه و در تمام کارها با ناروتو همراه مي شه فقط به اين دليل. با اين وجود ويژگي هاي شبيه به دوست که اون الان با سسوکه موافقه, سکورا با اون مبارزه نميکنه اگر اين به اين معني که اون مي تونه از ديگران محافظت کنه يا برگردوندن اون رو به خونه راحتتر مي کنه.(اگه کسي زبانش خوبه ببينه مي تونه اين قسمت رو بهتر ترجمه کنه*) وقتي که نظر اون در مورد سسوکه تغيير کرد سکورا نمي خواست اجازه بده کسي در مورد بدي اون حرف بزنه وکسي رو که در مورد اون بد دهني کنه رو تويک آن مي زنه.
شبيه احساساتش در مورد سسوکه نظر سکورا در مورد ناروتو هم از قديمي ترين ويژگي هاي شخصيتيشه. در مورد ناروتو هرچند که سکورا در ابتدا اون رو يک احمق بي استعدادي که هدفش تو زندگي آزار هميشگيه اونه تلقي مي کرد. وقتي که سکورا بعضي وقتا به احمق تلقي کردن اون مي پرداخت, خيلي ازدانستني هاش رو در مورد ناروتو رد کرد به طوري که اون دو بيشتر وقت رو با هم مي گذروندن. در طول هر مبارزه ناروتو ثابت کرد که مي تونه تعداد بسيار زيادي جوتسوي پيچيده رو با روش هاي مبتکرانه ي زيادي به کارببره, باعث شد که سکورا به اون به عنوان يک هم تيمي با پشت سر گذاشتن هر ماموريت بيشتر ارزش بذاره. اون حتي فهميد که نسبت به پيشرفت ناروتو حسادت مي کنه و سعي مي کنه تا متود هاي قوي شدن اون روکپي کنه. وقتي که سسوکه کونوها رو ترک کرد سکورا از ناروتو خواهش کرد که ناروتو اون رو برگردونه و اون رو به عنوان تنها کسي که ظرفيت دنبال سسوکه رفتن رو داره باور کرد. ناروتو قول داد که سسوکه رو برگردونه و باعث شد که اين عهد هميشگي اون بشه. اين با اين همراه بود که احساسات ناروتو براي اون بزرگ شد و براي اون وقتي که اون بعد از تلاش نا موفقش تو بيمارستان موند ناراحت شد.وقتي که ناروتو ادعا کرد که روزي سسوکه رو برگردونه, سکورا هم تصميم گرفت که دفعه ي بعد اون رو با هم برگردونن.
در قسمت دوم سکورا سختي هاي زيادي در زندگي ناروتو رو ياد گرفت, مخصوصا اينکه اون روباه نه دو رو داره و آکاتسوکي به دنبال اون مي گرده به خاطر اين. به علاوه اگر آکاتسوکي موفق مي شد و ناروتو رو مي گرفت و روباه رو از بدن اون خارج ميکرد , ناروتو مي مرد. به خاطر اين سکورا يک نگراني ذهني در مورد ناروتو پيدا کرد و براي مشکلاتي که ناروتو با اونها روبرو مي شد ناراحت شد. براي کمک به اون در مواجهه با موانع سکورا محافظ اون شد و هرکاري که لازم بود انجام مي داد تا اون در امان باشه. به محض اينکه فهميد توانايي هاي پزشکي اي که اون در طول زمان ياد گرفته در مواجه شدن با روباه شيطاني ناکارامده, سکورا سعي کرد که ببينه آيا چيز هاي ديگه اي هست که اون ياد بگيره تا بيشتر به درد ناروتو بخوره. در نتيجه ي اين احساسات تازه کشف شده سکورا عموما بيشتر ويژگي هاي شخصيتي ناروتو رو مي پذيره و بيشتر مي تونه با اون درست کار کنه. مستقل از احساسات اون در مورد هم تيمي هاش تصميمات سکورا در طول قسمت اول تغييراتي کرد. وقتي که اون اين رو تو اون موقع متوجه نشده بود نقش اوليه ي سکورا محافظت از مقصود علاقه اش در تيم 7 بود در حال که ناروتو, سسوکه و کاکاشي هرگونه نيروي خصومت آميزي رو پس زدن. اين نبود تا مرحله ي دوم امتحان چونين که سکورا فهميد که چقدر اين نقش نامطلوبه, به اين عنوان که اون تنها گارد هم تيمي هاي مغلوبشه موقع حمله ي گنين هاي Sound . هرچند که اون سعي کرد با يک سري تله هاي از قبل پيش بيني شده اونها رو دور نگه داره تلاشش در مقابل تيم گنين ناموفق موند و Kin Tsuchi تونست سکورا رو از موهاش بگيره و اون رو از حرکت باز داره. وقتي که kin به اون گفت که بيشتر به خودش برسه تا به توانايي هاي نينجاييش, سکورا ناراحت شد که مردم هميشه به خاطر اون مبارزه مي کنن و اون نميتونه به خاطر خودش مبارزه کنه.در تصميم براي عوض کردن اين, سکورا با کوناي موهاش رو بريد تا خودش رو از چنگال Kin نجات بده و تمام قدرتش رو در مبارزه با اونها به کار گرفت. به اندازه ي کافي وقت گرفت تا نيرو کمکي برسه. اين تصميم جديد در ادمه ي سري ثابت موند, به اين ترتيب سکورا به کمک هم تيمي هاش اومد وقتي که به کمک نياز داشتن.
سکورا در درونش يک سکوراي دروني داشت, ابراز احساسات درونيشه که معرف نظرات واقعي سکورا در مورد چيزهاست وقتي که به نظر مياد چيز ديگه اي رو نشون مي ده. ظاهر سکوراي دروني به طور نمونه با يک علامت تعجب Shānnarō علامت گذاري شده. اين عبارت معني واقعي نداره اما معمولا ترجمه مي شه hell yeah يا hell no يا damn it که به موقعيت بستگي داره. به علاوه با عبارت Cha! داخل انيمي انگليسيش جايگزين شده شبيه کاري که با dattebayo ناروتو کردن و تبديلش کردن به Believe it! . سکوراي دروني خيلي کم ظاهر مي شه. آخرين پيدا شدنش در حين مبارزه ي سکورا تو امتحان چونين بود (جايي که به طور غير مستقيم گفت که سکوراي دروني مي تونه شبيه ساختاري متفاوت در ذهن سکورا باشه). سکوراي دروني بعدا به طور خيلي مختصر داخل يکي از filler arc(نميدونم يعني چي!) هاي انيمي و در شروع قسمت دوم دوباره نشون داده شد. اين تفاوت بزرگ بين چهره ها شبيه اينه که سکورا با خودش بيشتر راحت ميشه و ديگه هر چي که ميگه با احساس واقعيش مغايرت نمي کنه.
توانايي ها
در شروع سري, سکورا توانايي هاي معين خيلي کمي داره و تنها ويژگي قابل توجه با هوش بودنشه. تيز بودن تو حفظ کردن مطالب ودر امتحان دادن تو آکادمي, سکورا مي تونه بيشتر از خيلي از همسني هاش به سوالات جواب بده. اين بيشتر در طول قسمت نوشتني امتحان چونين خودش رو نشون مي ده, طوري که سکورا جزء معدود دانش آموزاييه که بدون تقلب مي تونه به سوالات تستي جواب بده. در ابتدا استعداد سکورا خيلي درخشان نشون نمي ده و استعداد و استقامت کليش زير متوسطه. هر چند خيلي زود بعد از يکي از ماموريت هاي تيم 7 , سکورا مي فهمه که قدرت کنترلش روي چاکرا خيلي عاليه و مي تونه جوتسو ها رو با بيشترين بازدهشون انجام بده.
کنترل چاکراي سکورا در قسمت 1 کم اتفاق ميوفته و به خاطر اينه که کسي بهش ياد نداده که چه جوري ازش استفاده کنه. تنها همکاري اي که به وجود مياد در طول تاخت و تاز به کونوها, جاييه که کنترل روي چاکراش به اون اجازه مي ده که اون يکي از چند گنيني باشه که مي تونه گنجوتسويي رو که تو منطقه پخش شده رو دفع کنه. بعد از اينکه سسوکه کونوها رو ترک کرد و تلاش ناروتو براي برگردوندن اون بي نتيجه موند, سکورا شاگرد سوناده شد و تحت آموزش هايي قرار گرفت که کنترل چاکراي اون درش به کار ميومد. وقتي چيزايي که اون ياد گرفته بود در طول anime's filler arcs نشون داده شد نقش بزرگي رو ايفا نکردن تا سري دوم.
با آموزش هاي سوناده سکورا يک medic-nin (نينجاي پزشک) مبارز شد. توانايي هاي پزشکيش تا حالا به اون اجازه رو داده که زخم هاي شديد ديگران رو با يک تلاش کوچولو مداوا کنه و اونجور که تو کارتون ديده مي شه بدن هاي مرده رو بازسازي کنه. به نظر مياد که توانايي هاش خيلي بيشتر از يک نينجاي پزشک با تجربه است, طوري که اون مي تونه زخم هايي رو درمان کنه که به نظر مياد موفق نميشه. اين اولين بار وقتي ديده شد که اون تکنينک خارج کردن زهر (Dokunuki no Jutsu ) رو به کار گرفت تا از چاکراش استفاده کنه و زهر رو از بدن Kankuro خارج کنه بدون اينکه آسيب بدني به اون وارد کنه. و سپس اقدام به ساخت پادزهري براي اون کرد که کسي قبلا نساخته بود. در آموزشش سکورا همچنين ياد گرفته بود که در يک زمان کوتاه از حرکات دشمن آگاه بشه همونطور که يک پزشک خوب بايد بتونه از آسيب ديدن دوري کنه و در مبارزه زنده بمونه اگر که مي خواد هدفش رو انجام بده.
اگه اون نتونه از مبارزه دوري کنه, سکورا مي تونه رو قدرتش که سوناده به اون ياد داده حساب کنه. با تقويت و آزاد کردن چاکراش در يک زمان گيري دقيق, سکورا مي تونه به راحتي هر مانعي رو نابود کنه. در طول زمان و با تکرار زياد سکورا مي تونه از اين قدرت به طور غريزي استفاده کنه و لازم نيست که تلاش زيادي بکنه. اين نيرو, همراه با مهارت پزشکيش, استعداد جديدش و زيبايي که در طول زمان به دست اورده باعث شده که خيلي ها سکورا رو سوناده اي ديگه ببينن و ممکنه حتي از استادي اون پيشي بگيره.
خلاصه ي مطلب

اگرچه سکورا در طول سري 1 در خيلي از اکشن هاي هم تيمي هاش حاضره, ولي اون نقش کليدي بازي نکرد تا سري دوم. جايگاه نو ظهور اون در داستان اولين بار در مبارزش با ساسوري از اعضاي آکاتسوکي توانست با کمک چيو اون رو شکست بده پيدا شد. به خاطر موفقيتش, ساسوري به اون در مورد يکي از جاسوس هاي رديف اروشيمارو گفت که به اون و بقيه ي تيم 7 اين شانس رو داد که بتونن سسوکه رو پيدا کنن. با وجود تلاش هاي اونها و عضو جديد تيم Sai, در برگردوندن سسوکه ناموفق موندن. يکبار ديگر آموزش شکست دادن سسوکه ي اروشيمارو رو ديدن وهرچند ناروتو و سکورا تصميم گرفتن که دوباره تلاش کنن و بعد از جمع آوري تيم 8 نفره عازم پيدا کردن سسوکه يا هدف سسوکه , ايتاچي شدند.سکورا قبلا رد سسوکه رو گرفته بود گرچه در واقع به نظر مياد که اون به دنبال هم تيمي جديد سسوکه Karin مي باشد.
بيوگرافي ساكورا هارونو

سکورا عضو روشنفکر و جذاب تيم 7 کاکاشي, که در اصل تشکيل شده از خودش و ناروتو و سسوکه. هارونو يعني زمين بهاري و سکورا يعني شکوفه ي گيلاس که در ژاپن به خاطر کوتاهي دوره ي زندگيش و زيباييش مورد احترامه.در چيني شکوفه ي گيلاس مظهر زيبايي زن و در زبان گياهان به معناي عشق مس باشد.
در ژوئن 2006 در American Shonen Jump کيشيموتو به اين اشاره کرده بود که سکورا بهترين معلم نينجا مي شه چون در شخصيتش رخنه ها يي وجود داره مثل دنبال کردن سسوکه اما اون نرمال ترين شخصيته. اون هم چنين اشاره کرد که سکورا و راک لي به منظور نشان دادن ضعف هاي انساني اند. تو مشهورترين شخصيت Shonen Jump هم جزء 10 نفر اول بوده.
سابقه
برعکس همتيمي هاش گذشته ي اون خالي از هر گونه تراژدي واقعي بوده. فقط از طرف هم سناش تو آکادمي تخريب مي شده , جايي که حساسيتش در مورد پيشاني بزرگش باعث مي شد که همکلاسي هاش اذيتش کنن. Ino Yamanaka با اون دوست شد و روباني بهش داد که مي تونست صورتش رو برجسته نشون بده تا پيشونيش ديگه اون رو اذيت نکنه. دوستي با اينو باعث شد که سکورا شخصيتش رو کامل کنه و بيشتر به خودش ارزش بده. وقتي که اعتماد به نفسش بيشتر شد عاشق سسوکه شد کسي که اينو هم عاشقش بود. سکورا وقتي اين رو فهميد رابطشون رو قطع کرد بنا براين دو نفري که مي تونستن شايسته ي مهرباني سسوکه باشن يک رقابت تلخ بينشون شروع شد. هر دو اين رقابت رو تا مبارزشون تو امتحان چونين حفظ کردن و بعد از اون رابطشون شروع به خوب شدن شد. هر چند رابطه اي همراه با رقابت ايجاد کردن و هر دو سعي مي کنن که ديگري رو شکست بدن.
شخصيت
در شروع سري تنها ويژگي قابل توجه سکورا شيدايي براي سسوکه بود. در ابتدا اين شامل دنبال کردن اون تو هر کجا براي تلاش براي کمک کردن به اون و ارزش دادن به عقايدش و توانايي هاش بيشتر از بقيه بود. وقتي که سسوکه در موقعيت هاي خطرناک تري قرار گرفت نمايش احساسات سکورا به سمت اهميت به خوشحالي سسوکه سوق پيدا کرد. اولين بار که ديده شد وقتي اون به نظر اومد مرده او با گريه کردنش به خاطر از دست دادن اون با Shinobi Code مخالفت کرد. وقتي که معلوم شد که نمرده بوده سکورا اين متود را براي نشان دادن احساساتش ادامه داد. قديمي ترين مثال اين , Cursed Seal است که سسوکه به عنوان منبعي از قدرت از اروشيمارو گرفت. به علاوه نگراني براي سسوکه وقتي که اون مريض شد بعد از استفاده از طلسم, سکورا نگران اين بود که جاذبه ي اون طلسم سسوکه رو از کونوها دور نکنه. بعدا ترسش واقعي شد و سسوکه دهکده رو براي پيدا کردن اروشيمارو ترک کرد. قبل از اينکه اون بره سکورا اون رو تو خروجي دهکده ملاقات کرد و از اون خواهش کرد که بمونه, اگرچه درخواستش هم براي رفتن با اون رد شد, راضي بود هر کاري بکنه که با اون باشه. تنها جواب سسوکه هم يک تشکر ساده قبل از بي هوش کردنش بود.
با رفتن سسوکه به نظر اومد احساسات سکورا در مورد اون از تنها يک عشق به يک دوست عزيز تغيير کرد.الان به خودي خود تلاش اون اينه که سسوکه رو به کونوها بر گردونه و در تمام کارها با ناروتو همراه مي شه فقط به اين دليل. با اين وجود ويژگي هاي شبيه به دوست که اون الان با سسوکه موافقه, سکورا با اون مبارزه نميکنه اگر اين به اين معني که اون مي تونه از ديگران محافظت کنه يا برگردوندن اون رو به خونه راحتتر مي کنه.(اگه کسي زبانش خوبه ببينه مي تونه اين قسمت رو بهتر ترجمه کنه*) وقتي که نظر اون در مورد سسوکه تغيير کرد سکورا نمي خواست اجازه بده کسي در مورد بدي اون حرف بزنه وکسي رو که در مورد اون بد دهني کنه رو تويک آن مي زنه.
شبيه احساساتش در مورد سسوکه نظر سکورا در مورد ناروتو هم از قديمي ترين ويژگي هاي شخصيتيشه. در مورد ناروتو هرچند که سکورا در ابتدا اون رو يک احمق بي استعدادي که هدفش تو زندگي آزار هميشگيه اونه تلقي مي کرد. وقتي که سکورا بعضي وقتا به احمق تلقي کردن اون مي پرداخت, خيلي ازدانستني هاش رو در مورد ناروتو رد کرد به طوري که اون دو بيشتر وقت رو با هم مي گذروندن. در طول هر مبارزه ناروتو ثابت کرد که مي تونه تعداد بسيار زيادي جوتسوي پيچيده رو با روش هاي مبتکرانه ي زيادي به کارببره, باعث شد که سکورا به اون به عنوان يک هم تيمي با پشت سر گذاشتن هر ماموريت بيشتر ارزش بذاره. اون حتي فهميد که نسبت به پيشرفت ناروتو حسادت مي کنه و سعي مي کنه تا متود هاي قوي شدن اون روکپي کنه. وقتي که سسوکه کونوها رو ترک کرد سکورا از ناروتو خواهش کرد که ناروتو اون رو برگردونه و اون رو به عنوان تنها کسي که ظرفيت دنبال سسوکه رفتن رو داره باور کرد. ناروتو قول داد که سسوکه رو برگردونه و باعث شد که اين عهد هميشگي اون بشه. اين با اين همراه بود که احساسات ناروتو براي اون بزرگ شد و براي اون وقتي که اون بعد از تلاش نا موفقش تو بيمارستان موند ناراحت شد.وقتي که ناروتو ادعا کرد که روزي سسوکه رو برگردونه, سکورا هم تصميم گرفت که دفعه ي بعد اون رو با هم برگردونن.
در قسمت دوم سکورا سختي هاي زيادي در زندگي ناروتو رو ياد گرفت, مخصوصا اينکه اون روباه نه دو رو داره و آکاتسوکي به دنبال اون مي گرده به خاطر اين. به علاوه اگر آکاتسوکي موفق مي شد و ناروتو رو مي گرفت و روباه رو از بدن اون خارج ميکرد , ناروتو مي مرد. به خاطر اين سکورا يک نگراني ذهني در مورد ناروتو پيدا کرد و براي مشکلاتي که ناروتو با اونها روبرو مي شد ناراحت شد. براي کمک به اون در مواجهه با موانع سکورا محافظ اون شد و هرکاري که لازم بود انجام مي داد تا اون در امان باشه. به محض اينکه فهميد توانايي هاي پزشکي اي که اون در طول ز%D
بيوگرافي شيكامارو نارا

آرزوها:او دوست دارد يک حقوق متوسط داشته باشه و با يه زن خانه دارازدواج کند.دو بچه داشته باشد.يک دختر ويک پسر.او دوست دارد قبل از همسرشبميرد!
شيکامارو با اکيميچي و اينو هم گروه است.او باهوشترين جنين در بينکونوهاست.طبق آزموني که از او گرفته شد معلوم شد آي کيو او بالاي 200است!!!!.
او هميشه در اين فکر است که چطور راحت زندگي کند.
هر چند فقط يهتکنيک ميداند(تکنيک گرفتن سايه ها)اما هوشش اغلب باعث برنده شدنش در جنگ هاميشود.
شيکامارو در موقع خطر هميشه خونسرد است و هيچوقت خونسرديش را از دستنميدهد.هميشه قبل از اينکه عمل کند خوب فکر ميکند.اسوما(استاد او)درباره اوميگويد:شيکامارو مثل پيرمردي که شطرنج بازي ميکند حرکت بعديشيش را آهسته و با دقتانجام ميدهد!
او بخوبي موقعيت را تجزيه وتحليل ميکند.اين قدرت او بهمراه هوشسرشارش و استفاده خوب از قدرتش(گرفتن سايه ها)او را تبديل به نينجايي قدرتمند کردهاست.


اين قدرت او سبب شد که ماموريت برگرداندن ساسوکه به او واگذار شود.درماموريت هم با هوش خود چند بار دوستانش را نجات داد.

بيوگرافي نجي هيوگا

سه چيز که به وضوح تو اون ديده ميشه :آرام و خونسرد و متين.شناخته شده به عنوان اعجوبه ي خانواده ي هيوگا.نژي يک نابغه است که تعدادي از با اعتبار ترين تکنينک هاي خانواده رو استاده!يک سال هم از ناروتو بزرگتره.نژي Byakugan رو که يکي از قديمي ترين ها در نوع خودش در Hidden Leaf رو داره که جد واقعي خانواده ي اوچيها ست.نژي با چشما ي سفيدش شناخته مي شه.(البته همه ي قبيله اش اينجورين).خب با اين ارث سلتنطي نژي يه پسر کاملا مغروره.اون عقيده داره که همه چيز رو سرنوشت معين مي کنه و ما انسان ها هيچ کاري نمي تونيم بکنيم.براي همچين مرد جوان و با استعدادي بزرگترين افت اينه که رفتار تند و انتقام جويانش در مقابل مردم باعث مورد نفرت واقع شدنش ميشه.
خاندان Hyuuga به دو بخش تقيسم ميشه:اصلي و فرعي(Main House and the Branch House) .دليل جدايي اونها اينه که Main House مقرر شده که خون اصلي هيوگا رو نگه داره و مانند يک ميراث نگه داري بشه.و Branch house ساخته شده تا از Main House به هر قيمتي حتي مرگ محافظت کنه.و اين باعث شده سهم Branch House ناديده گرفته بشه.اعضاي Branch House در سن جواني تحت يک نفرين وحشتناک قرار مي گيرند.نفرين اينه که يک جوتسو روي اونها اعمال مي شه و علامت Bird in the Cage (پرنده در قفس) بر روي پيشوني اونها نقش مي بنده و تا مرگ همونجا مي مونه.اين داغ نه تنها Main House رو از Branch House جدا مي کنه بلکه باعث مي شه که Main House بر افراد پاييني خاندان کنترل داشته باشند.يک اشاره ي ساده ي دست درد و رنج زيادي رو به مغز کسايي که اون علامت رو دارن وارد مي کنه و اگه لازم باشه مي تونه به راحتي اونا رو بکشه.نژي از Branch House و مثل آدم هاي خونه اش و پدرمرحومش اين علامت رو داره و اينجاست که از خانه ي اصلي و Hinata دختر عموش نفرت داره.
وقتي نژي 4 ساله بوده يک شينوبي از کشور ابر به کشور برگ مياد تا يک قرار داد رو امضا کنه چون دسته ها ي مبارز مدتي تو جنگ بودن.در همين زمان اعجوبه ي خاندان هيوگا منولد شد. اين اعجوبه دختر عموي نژي يعني هيناتا بود.اين همون زماني بود که علامت بر پيشاني نژي نقش بسته شد.پدر هاي نژي و هيناتا دوقلو بودند.پدر هيناتا ,هياشي,زودتر متولد وعضو خانه ي اصلي شد.پدر نژي ,هيزاشي ,هم در خانه ي فرعي قرار گرفت.اين هياشي بود که علامت رو بر نژي گذاشت و اون رو واقعا عضوي از فرعي ها کردو اون بود که قسم خورد براي بقيه ي عمرش از خونشون محافظت کنه.چند روز بعد از اينکه اون شينوبي از کشور ابر اومد شخصي سعي کرد تا هيناتا رو بدزده.هياشي به سرعت از شر اون مزاحم خلاص شد و نشون داد که اين همون شينوبي اي هست که براي امضاي قرارداد اومده.معلوم شد که کشور ابر هم مثل خيلي از کشورهاي ديگه مي خواد به راز هيوگا و بياکوگان دست پيدا کنه.
خشم از مرگ يکي از رهبران کشور ابر باعث شد که هياشي قرباني شود.بعد از کلي فکر کردن کشور برگ تصميم گرفت که در مقابل خواسته ي ابر تسليم بشه.اگر چه براي حفظ خون, هيزاشي قرباني شد و جسدش با برادرش عوض بشه.اين دليل تنفر نژي ست.زندگي پدرش بي هيچ درنگي به خاطر صلاح خانه فدا شد.نژي تمام تنفرش از خانه ي اصلي رو متوجه هيناتا کرده بود,هر چند اون از نژي خيلي ضعيفتره وهمچنين به عنوان يه نينجا بي کفايته.بچه اي با ظرفيتي که مي تونه قدرت نهايي هيوگا رو به حد خودش برسونه.هدف اون اينه که خانه ي اصلي رو پشت سر بگذاره و آنقدر قوي بشه که کسي نتونه با اون مقابله کنه و هيچ شکي درش نيست که با سلاح بياکوگان به همچين هدفي برسه.
چشماي نژي به اون اين امکان رو ميدن که بتونه تکنيک هاي استثنايي رو انجام بده اما اونا همچنين راحتي داشتن يک امنيت کامل رو بهش ميدن.يکي از تکنيک هاي کليدي Heavenly Spin است.استفاده ازتمام پتانسيل بياکوگان اين امکان رو به نژي مي ده که بتونه 359 درجه اطراف بدنش رو ببينه و تمام حمله هايي رو که بهش نزديک مي شه رو احساس کنه. بعد با استفاده از Hakkeshou(هنر رزمي چيني مبارزه ي نرم با مشت ) در گاه هاي چاکرا هاش رو باز مي کنه و مقدار زيادي چاکرا مصرف ميکنه تا حمله هاي وارده رو متوقف کنه.اون از بدنش استفاده مي کنه تا با سرعت زياد بچرخه تا هر چيزي رو که در دسترسشه از بين ببره. اين تکنيک تا کنون فقط توسط خانه ي بالا استفاده مي شده.به دست آوردن اين تکنيک توسط نژي يک امر غير عاديست. مثال ديگه اي از حمله هاي نژي 64 دست Hakke است. اين يک تکنيک خاص است که هر دريچه اي از چاکراي رقيب رو مسدود مي کنه و کاملا سوراخ هاي چکراي بدن رقيب رو مي گيره که اجراي هر گونه جوتسويي رو بي فايده مي کنه.64 دست Hakke ظرفيت فيزيکي بسيار بالايي رو مي طلبه و بي شک استفاده ي راحت از اون توسط نژي استعدادش رو به عنوان يک نينجا نشون مي ده.

بيوگرافي سوناده

tsunade نوه ( يا نتيجه ) ي هوکاگه ي اول هست به همين خاطر اهالي konoha براي اون احترام خاصي قائل اند و اون رو با لقب " Hime " ( شاهزاده خانم ) صدا مي زنن. ( به جز ناروتو که بهش مي گه مامان بزرگ )
Tsunade مثل orochimaru و Jiraiya يکي از شاگرد هاي هوکاگه ي سوم ( Sarotobi ) هست . اين سه نفر به خاطر استعداد و مهارت هاي خاصي که داشتن به Sanin معروف شدن ولي بعد از مدتي به خاطر خيانت هاي orochimaru گروهشون از هم پاشيد .

يکي از دارايي هاي ارزشمند Tsunade يک گردنبند سبز رنگه قيمتي که از پدر بزرگش به ارث برده . Tsunade در روز تولد 12 سالگي برادرش Nawaki اون رو بهش مي ده . Nwaki آرزوش بوده که مثل پدر بزرگش هوکاگه بشه و با تمام وجود از konoha و مردم اون دفاع کنه . ( هوکاگه ي اول حس مسوليت خاصي نسبت به اهالي konoha داشت . ) Tsunade هم براي اين که به برادرش نشون بده تو خون و وجودت هم از يک هوکاگه است گردنبد رو به اون مي ده . دقيقا فرداي روز Nawaki مي ميره .

مرگ nawaki به Tsunade خيلي ضربه مي زنه . اين حادثه باعث مي شه که Tsunade به استاد قبلي خودش ( که در اون موقع هوکاگه شده بوده ) پيشنهاد بده که همراه هر گروه شينوبي که براي ماموريت ميفرستن يه نفر
به عنوان پزشک ( Medical nin ) بره . هوکاگه هم به خاطر اين که آموزش چنين گروهي وفت زيادي مي بره پيشنهاد رو رو ميکنه .
تنها کسي که توي اون جمع از Tsunade طرفداري ميکنه jonin جواني به اسم Dan بود . ( خواهر dan هم توي يکي از جنگ ها به دليل رسيدگي دير مرده بوده ) بعد از بحثي که بين dan و هوکاگه در مي گي ره , هوکاگه پيشنهاد tsunade رو قبول مي کنه .

حمايت dan و اين که او هم مثل tsunade يکي از عزيزانش رو از دست داده بود باعث مي شه روابطشون صميمي تر بشه . tsunade بعد از مدتي شيفته ي طرز تفکر و ايدال هاي ميشه بعدشم عاشق خودش .
وقتي dan تصميم مي گيره هوکاگه بشه tsunade گردنبندش رو به اون ميده .
نمي دونم سرنوشت tsunade از اول با رنگ سياه نوشته بودن يا اين که گردنبندش نحس بود ....... به هر حال dan هم در يکي از جنگ ها به شدت زخمي مي شه . حتي tsunsde هم که در شفا دادن و درمان بقيه مهارت داشت نتونست زندگيش را نجات بده .

بعد از اين دو حادثه مقام هوکاگه براي tsunsde مثل فرشته ي مرگي شد که برادر و عشقش رو ازش گرفت .
فکر مي کرد اون 2 تا براي اين مردن که ميخواستن هوکاگه بشن . ( مثلا nawaki که اون موقع ginin بود هميشه با بزرگ تر از خودش در ميافتاد . tsunade هم بهش مي گفت توي اين وضعيت ها فرار کن برو . تيکه کلام nawaki
هم اين بود که يک مرد هيچ وقت فرار نمي کنه .)
خلاصه tsunade از هرچي که مربوط به هوکاگه شدنه متنفر ميشه و بعد از مدتي konoha رو با خواهرزاده ي دان
shizune ترک ميکنه .

بعد از مبارزه ي orochimaru با هوکاگه ي سوم , به دليل نفريني که روي دست هاش قرار مي گيره توانايه حرکت دادن دست هاش رو از دست مي ده . ( از شدت درد يکي از افرادي که مي خواستن بهش دارو بدن رو مي کشه)
orochimaru دنبال tsunade مي ره تا دست هاش رو در مان کنه و حاضر مي شه درعوض اين کار Tsunde , دان و برادرش رو با جوتسو هاي منوعه زنده کنه . اين پيشنهاد جواب نه محکمه Tsunade رو شل ميکنه . orochimaru هم که قيافه ي وارفته ي tsunade رو مي بينه يک هفته به اون فرصت فکر کردن مي ده .

توي اون يک هفته tsunsde با ناروتو و jiraiya رو به رو مي شه . ( از ملاقاتش با orochimaru چيزي نمي گه )
jiraiya اين خبر رو به tsunade مي ده که تو رو به عنوان هوکاگه ي پنجم انتخاب کردن . tsunade هم اين مقام رو با لحن خيلي بدي رد مي کنه و ميگه : فقط آدم هاي احمق هوکاگه مي شن !
ناروتو هم غيرتي ميشه و بلند ميشه tsunade بزنه !
ناروتو و Tsunade مي رن بيرون براي مبارزه . tsunade با يک انگشت و ناروتو با تمام وجود !
ناروتو سعي ميکنه جتسوي spiraling sphere رو tsunade اجراکنه . اما موفق نمي شه . شباهت بيش از اندازه ي ناروتو به nawaki و اين که مي خواد هوکاگه بشه tsunade رو به ياد گذشته ي غم انگيز خودش مي اندازه و سعي مي کنه ذوق تاروتو رو کور کنه . tsunade به ناروتو مي گه اگه نتوني اين جتسو رو تا آخر اين هفته کامل ياد بگيري ليقت هوکاگه شدن رو نداري . ( سر کيف پول ناروتو و گردنبند خودش هم شرط مي بنده .)
ناروتو هم کم نمياره شروع ميکنه به تمرين . حتي شب ها هم نمي خوابه . ( اين نکته رو در نظر داشته باشيد که اين تکنيک يک ninjutsu يه فوق العاده سخت رده ي A هست که هوکاگه يه چهارم سه سال وقت صرف يادگيريش ميکنه .)

يک هفته تموم مي شه . tsunade سعي مي کنه با وانمود کردن اين که مي خواد orochimaru رو درمان کنه بکشتش . ولي kabuto مانع اين کار ميشه .
توي مبارزه اي که بين tsunade و orochimaru و shizune و kabuto و jiraiya و ناروتو در مي گيره ترس tsunade از خون از بين مي ره . بهش ثابت مي شه که ناروتو لياقت هوکاگه شدن رو داره و طبق شرط گردنبندش رو با تمام آرزو هاي nawaki و dan به ناروتو مي ده .
درطول مبارزه tsunade خودش رو به عنوان هوکاگه ي پنجم معرفي ميکنه وبا اين عنوان با orochimaru ميجنگه .

يکي از جتسو هاي جالب tsunade اينکه خودش رو جوان نگه ميداره . ( در اصل 50 سالشه ولي مثل يک دختر 20 ساله به نظر مي رسه . ) همچنين اون اين توانايي رو داره که سللول هاي بدنش رو باز سازي کنه ولي اين کار از عمرش کم ميکنه !
بيوگرافي ساكورا هارونو

سکورا عضو روشنفکر و جذاب تيم 7 کاکاشي, که در اصل تشکيل شده از خودش و ناروتو و سسوکه. هارونو يعني زمين بهاري و سکورا يعني شکوفه ي گيلاس که در ژاپن به خاطر کوتاهي دوره ي زندگيش و زيباييش مورد احترامه.در چيني شکوفه ي گيلاس مظهر زيبايي زن و در زبان گياهان به معناي عشق مس باشد.
در ژوئن 2006 در American Shonen Jump کيشيموتو به اين اشاره کرده بود که سکورا بهترين معلم نينجا مي شه چون در شخصيتش رخنه ها يي وجود داره مثل دنبال کردن سسوکه اما اون نرمال ترين شخصيته. اون هم چنين اشاره کرد که سکورا و راک لي به منظور نشان دادن ضعف هاي انساني اند. تو مشهورترين شخصيت Shonen Jump هم جزء 10 نفر اول بوده.
سابقه
برعکس همتيمي هاش گذشته ي اون خالي از هر گونه تراژدي واقعي بوده. فقط از طرف هم سناش تو آکادمي تخريب مي شده , جايي که حساسيتش در مورد پيشاني بزرگش باعث مي شد که همکلاسي هاش اذيتش کنن. Ino Yamanaka با اون دوست شد و روباني بهش داد که مي تونست صورتش رو برجسته نشون بده تا پيشونيش ديگه اون رو اذيت نکنه. دوستي با اينو باعث شد که سکورا شخصيتش رو کامل کنه و بيشتر به خودش ارزش بده. وقتي که اعتماد به نفسش بيشتر شد عاشق سسوکه شد کسي که اينو هم عاشقش بود. سکورا وقتي اين رو فهميد رابطشون رو قطع کرد بنا براين دو نفري که مي تونستن شايسته ي مهرباني سسوکه باشن يک رقابت تلخ بينشون شروع شد. هر دو اين رقابت رو تا مبارزشون تو امتحان چونين حفظ کردن و بعد از اون رابطشون شروع به خوب شدن شد. هر چند رابطه اي همراه با رقابت ايجاد کردن و هر دو سعي مي کنن که ديگري رو شکست بدن.
شخصيت
در شروع سري تنها ويژگي قابل توجه سکورا شيدايي براي سسوکه بود. در ابتدا اين شامل دنبال کردن اون تو هر کجا براي تلاش براي کمک کردن به اون و ارزش دادن ب
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/03/03 02:38 PM، توسط atem.)
2011/03/03 02:18 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : Savage Vampire(+2.0)
sahele_sheni
黎明

*


ارسال‌ها: 595
تاریخ عضویت: Dec 2010
اعتبار: 157.0
ارسال: #3
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
薬師カブト


مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

نام: کابوتو یاکوشی ( Yakushi Kabuto)
سن: 19
قد: 176.2 سانتی متر
وزن: 65 کیلوگرم
گروه خونی: AB
تولد: 29 ماه فوریه
درجه: ج نین - نینجای گمشده - نینجای درمان گر: ( Genin - missing nin - medical nin )
محل تولد: سرزمین آتش ( دهکده پنهان پشت برگ ها )
هم تیمی ها: آ کادو یوروی، سوروگو میسومی ( Akadou Yoroi, Tsurugu Misumi )
استاد: نا آشنا سپس اوروچیمارو
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کابوتو آخر اسم ژاپنی(鳥兜, Torikabuto) که یک گل به معنی آکونیت (aconite) است که تنها مصرفی که دارد این است که با آن می توان کسی را مصموم کرد یا که کشت و اسم فامیل او یاکوشی نام ژاپنی داروی بودا (Buddha) است و معنی دیگری که دارد "استفاده کننده از دارو" است که نام و نام خانوادگی او در واقعیت شخصیت کابوتو را توضیح می دهد.

خانواده ی کابوتو ناشناخته می باشند؛کابوتو در کود کی پس از جنگ کیکیو (( Kikyo در میدان نبرد توسط یک فرمانده ی جوخه ی پزشکی دهکده ی آتش پیدا می شود که فرمانده او را با خود به دهکده برده و مانند پسرش بزرگ می کند ، در هنگام پیری به او جتسوی درمان ( پزشکی ) را می آموزد.
کابوتو در هنگام ج نینی توسط ساسوری (sasori) یک عضو آکاتسوکی (akatsuki) برای جاسوسی اوروچیمارو استخدام می شود اروچیمارو از این عمل آگاه شده و کابوتو را برای پیوستن به خود راضی می کند.
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
پس از پیوستن به اورچیمارو ، کابوتو نقش دکتر خصوصی ، دستیار و دست راست او روچیمارو را بازی می کند . با داشتن روابط بسیار دیگر کابوتو قادر بود که جاسوس خوبی برای اوروچیمارو باشد مثلا: با بازی کردن نقش جاسوس ساسوری از کار های آکاتسوکی اگاه می شد و با داشتن درجه ی ج نین در سرزمین آتش توانست در آزمون چونین شرکت کند و اطلاعات بسیاری از بقیه ی شرکت کننده ها کسب کند که از این اطلا عات برای دزدیدن سازوکه استفاده شد که کاکاشی از این کار جلوگیری کرد.
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
کابوتو یک نینجای با استعداد است و در طب مهارت خاصی دارد او در قسمت های مختلف هیناتا و ساکورا را درمان کرده است. یکی از جتسو های کابوتو که در مرحله ی آخر تست چونین هم از آن استفاده کرد جتسوی مقبره ی نیرواناEnglish "Nirvana Temple Jutsu") (یا به زبان ژاپنی 涅槃精舎の術, Nehan Shōja no Jutsu ) ) هم نامیده میشود که باعث می شود همه به خواب فرو روند یکی دیگر از جتسو های کابوتو جتسوی درمان است که برای بهبودی کیفیت این جتسو کابوتو روی بسیاری از بدن هایی که اوروچیمارو برای او آورده بوده آزمایش می کرده و جتسوی خود را بسیار قوی کرده است.کابوتو نیز جتسوی روح مرده死魂の術, Shikon no Jutsu ) ) را اختراع کرده است که با آن افراد مرده را به عنوان یک جنگجو احضار می کند مثل جنگ اورو چیمارو با هوکاگه ی سوم که اوروچیمارو از این جتسو استفاده کرد و هوکاگه های اول و دوم را احضار نمود.
2011/07/06 11:01 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
sahele_sheni
黎明

*


ارسال‌ها: 595
تاریخ عضویت: Dec 2010
اعتبار: 157.0
ارسال: #4
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
هوکاگه*ی اول

هاشیراما سنجو



(ملقب به شودایمه)
توانايي ها :
قدرت بدنی افسانه*ای – جوتسوی مخفی درخت

اعضای خانواده :
نیدایمه(برادر)
تسوناده( نوه دختري )
ناواكی( نوه پسری )

شاگردان :

ساراتوبی
هامورا
كوهارو: راهنما و مشاور هوكاگه ها

سرگذشت

شصت سال پیش شودایمه يك گروه شينوبی را به جنگلی انبوه راهنمایی و دهكده كونوها را پيدا كرد. متاسفانه او مدت كمی بعد از ساختن دهكده كونوها در جريان هرج و مرجهای آن زمان درگذشت.
شودایمه یکبار ديگر هم برگشت، وقتي كه اورشیمارو او را بوسیله تكنيک دنيای مردگان(Kyuchiyose Edo Tensei)دوباره زنده كرد و مجبورش كرد دربرابر شاگردش بجنگد، اما هوكاگه سوم استادش را متوقف كرد و درمقابلش از تکنيی مهر روح شيطانی هوکاگه چهارم(Fuuinjutsu Shiki Fuujin) استفاده و روحش را در يكي از کاگه بونشین*های خودمهر كرد.

شیوه مبارزه

شودایمه تاكيد به یک نكته داشت: ترجيح دادن حمله مستقیم، سريع و مبارزه نزدیك تن به تن به حمله از راه دور يا تكيه كردن به جوتسوها برای انجام كار.

در طول مجموعه تنها یک جوتجسو از او را می*بینیم:
تكنيك سری عنصر درخت: روياندن درختان (Mokuton Hijutsu, Jukai Koutan)، تكنيك سری كه ظاهرا فقط او می*توانست از آن استفاده كند و درختان بزرگی كه در كونوها وجود دارند را با استفاده از چاكرای خودش بوسيله اين تكنيك خلق كرد.

شودایمه می*توانست درختان بزرگ و فشرده*ای رو ایجاد كند كه رشد سريعشان براحتی ديده می*شود و حركات آنها را در حین رشد كردن كنترل می*كرد، اين مخصوصا برای به*دام* انداختن* دشمن يا ويران كردن ساختمان*ها بسيار مفيد بود.
بوسيله اين جوتسو كسانی كه روحشان مهر ميشود تا ابد در بدن ميزبان زجر می*كشند و هيچوقت از آن خلاص نمی*شوند، از همه نفرت پيدا می*كنند و تا ابد به نبردشان ادامه می*دهند.
2011/07/09 11:55 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
sahele_sheni
黎明

*


ارسال‌ها: 595
تاریخ عضویت: Dec 2010
اعتبار: 157.0
ارسال: #5
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
هوکاگه ی سوم

ساراتوبی


نام: ساراتوبی
توانایی ها: توانایی در اجرای بیش از ۱۰۰۰ جوتسو – استعداد و نبوغ ذاتی – احضار کردن
اعضای خانواده : کونوهامارو (نوه پسری ) – آزوما ساراتوبی (پسر )
شاگردان: جیرایا - اوروچیمارو - سوناده (هوکاگه پنجم )

اطلاعات

ساراتوبی را از هر دیدی که نگاه می*کردید پیرمردی مهربان بود. او به تمام افراد و خانواده*هایی که در کونوها زندگی می*کردند توجه می*کرد و نقشش برای مردم دهکده فقط مثل یک رهبر نبود بلکه نقشی همانند یک پدر بزرگ را داشت.

بزرگترین دستاورد او در زندگی حفظ امنیت کونوها و شادی بخشیدن به افراد ساکن در دهکده بود، او گرچه ظاهری مهربان و آرام داشت اما در حقیقت رهبری شکاک، قوی،شجاع و با اراده در زمان مبارزه بود.

اطلاعات زیادی از ساراتوبی قبل از هوکاگه شدنش در دسترس نیست. ما تنها می*دانیم که او چونینی بود که رفته رفته با تمرین بسیار به درجه جونین رسید و تمایل داشت روزی همانند دو سانین افسانه*ای شود، همچنین ابداع امتحان گرفتن زنگوله*ها که بعدها کاکاشی از آن برای قبول کردن ناروتو اوزوماکی ، ساسوکه اوچیها و ساکورا هارونو استفاده کرد توسط ساراتوبی صورت گرفته بود.

ساراتوبی بعد از انتخاب هوکاگه*ی چهارم تصمیم گرفت که خود را بازنشسته کند و اجازه بدهد که آراشی دهکده را به جلو هدایت کند اما با کشته شدن هوکاگه چهارم در جنگ با کیوبی دوباره مقام هوکاگه به او رسید که علتش توانایی او در هدایت و رهبری کونوها به سوی پیروزی و صلح در برابر دو کشور زمین و رعد بود.

او به شاگردش اوروچیمارو بخاطر نبوغ و استعدادش علاقه زیادی داشت و امیدوار بود که او روزی عنوان هوکاگه پنجم را به ارث ببرد و عادلانه بر دهکده حکمفرمایی کند، این رویا باعث شد او نتواند پلیدی و بد اندیشی درون اوروچیمارو را ببیند ، تا روزی که اوروچیمارو را در یک آزمایشگاه در دهکده کونوها در حالی که برای ساختن جوتسو ممنوعه زندگی ابدی تلاش می*کرد پیدا کرد . حتی بعد از مواجهه با چنین مدرک روشنی او نتوانست خودش را راضی کند که شاگرد ارشدش را بکشد، اوروچیمارو با استفاده از فرصت فرار کرد و برای مدتها به خرابه*ها پناه برد.

روش مبارزه

پیش از حمله سرزمین باد و سرزمین صدا به کونوها او برای بیش از ۵ سال در دفترش برای انتخاب هوکاگه پنجم نقشه می*کشید اما نقشه او هیچگاه پیاده نشد چرا که بدست اوروچیمارو شکست خورد، اگرچه در حین این شکست او توانست با گرفتن نیروی حیات از دستهای اوروچیمارو و بی فایده کردنشان امکان استفاده اوروچیمارو را از جوتسو گرفته و وطنش را حفظ کند. وجود استاد بیش از هزار جوتسو تمام جوتسوهای مخفی کونوها را شامل می*شد و او بهترین*ها را از این مجموعه بی*نظیر انتخاب کند با این حال بنظر می آمد که او علاقه داشت از سبکهای آتش و خاک استفاده کند . وجود این حقیقت که آتش سبک اصلی کونوها بوده و اینکه ساراتوبی بارها تا آخرین رمق با نینجاهای کشور زمین جنگیده و بیشتر ورزیدگیش مربوط به این مبارزه*ها بود می*توانست دلیل انتخاب این جوتسوها باشد، اما تنها وجود این مجموعه از جوتسوها نبود که او را خطرناک می*کرد بلکه روش او در استفاده و ترکیب این جوتسوها بود که باعث می*شد اون قویترین هوکاگه تمام دوران بنامند (حداقل زمانی که در دوران جوانی). به عنوان مثال می توان به مبارزه با اوروچیمارو نگاه کرد که در آن ساراتوبی تکنیک عنصر زمین: اژدهای خاکی (Doton, Doryuudan) (که شامل پرتاب لجن از دهان اژدهای خاکی بود) را با تکنیک عنصر آتش: اژدهای آتشین (Karyuudan) (شامل نفس آتشین)ترکیب و گدازه ای سوزان ایجاد کرد که نمونه*ای از یک شینوبی بسیار سطح بالا بود ،او همچنین می*توانست از تکنیک احضار کردن (Kyuichose No Jutsu); استفاده و انما شاه میمونها را احضار کند.انما اگرچه به اندازه دیگر حیواناتی که فراخوانده می*شوند نبود اما بسیار سرسخت بود و براحتی می*توانست از پس حریف*هایی در حد کاگه بر بیاید، همچنین به چوبی سیاه و طلایی تبدیل می*شد که اندازه*اش به دلخواه تغییر می*کرد و از الماس سختتر بود.

در انتها ساراتوبی توانایی احضار قویترین و خطرناکترین جوتسو که توسط هوکاگه چهارم خلق شد را داشت: مهر روح شیطان(Fuuinjutsu Shiki Fuujin). تکنیکی که در آن خدای مرگ شینیگامی احضار شده و در طی آن روح قربانی توسط شینیگامی مکیده و مهر می*شود. اجرا کننده نیز روحش را در مقابل این احضار به خدای مرگ می*دهد، به این ترتیب هر دو از بین می*روند. واضح است که اگر روح بطور کامل مکیده نشود شینیگامی قسمتی از روح را جدا می*کند که در مورد اوروچیمارو روح از دستهایش جدا شد و آنها را از کار انداخت. ساراتوبی در انتها پس از بکار بردن مهر روح شیطان در برابر اوروچیمارو کشته شد.
2011/07/10 11:35 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
yahiko
"the son of god"



ارسال‌ها: 3,703
تاریخ عضویت: Aug 2011
ارسال: #6
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
gara
گارا (به ژاپنی: 我愛羅 Gaara) یکی از شخصیت‌های افسانه‌ای ناروتو است که توسط ماساشی کیشیموتو خلق شده‌است.گاآرا کوچک‌ترین فرزند کازه کاجه چهارم است و تماری و کانکورو به ترتیب خواهر و برادر بزرگ‌تر او هستند. او به عنوان گاآرا از صحرا شناخته می‌شود که در زبان ژاپنی اصیل (Sabaku砂瀑) ساباکو به معنی آبشار شنی است، البته معنی بیابان هم می‌دهد. گاآرا در رای گیری Shonen jump معمولاً در میان ده نفر اول انیمه است.

زندگی:
قبل از تولد گاآرا سوناگاکوره متوجه می‌شود که کمبود درآمد باعث مشکلی جدی در دهکده خواهد شد. در نتیجه این امر پدر گاآرا به چیو دستور می‌دهد که نشان one-tailed shukaku را بر گاآرا بزند، در حین تولد گاآرا امید می‌رود او بدل به اسلحه نهایی دهکده شود به همین خاطر یک قربانی نیاز است که مادر گاآرا کارورا استفاده می‌شود. کارورا قبل از مرگ سوناگاکوره را نفرین می‌کند به این امید که گاآرا انتقام او را بگیرد. گاآرا در دور چشمانش حلقه‌ای تیره دارد که شبیه چشمان شوکاکو است، این حلقه‌ها باعث بی خوابی او می‌شوند. گاآرا توسط پدرش آموزش دیده بود اما بیشتر توسط عموی مادرش یاشامارو بزرگ شده بود. به خاطر قدرت شوکاکو مردم سوناگاکوره از گاآرا نفرت داشتند و او را دیوی می‌دیدند که نشانی بر پیشانی دارد. برای مدتی تنها یاشامارو مراقب او بود؛ وقتی گاآرا از روی اشتباه و به واسطه قدرت فراوانی که از طرف شوکاکو به او منتقل شده بود به دیگران صدمه می‌زد تنها یاشامارو بود که می‌فهمید گاآرا از روی قصد به دیگران صدمه نمی‌زند.اما پدر گاآرا او را به این خوبی نمی‌دید و حمله‌های گاه به گاه او به روستاییان را تهدیدی برای دهکده قلمداد می‌کرد. به خاطر خطر گاآرا کازه کاگه از یاشامارو خواست که او را بکشد. بنابراین یاشامورا تصمیم به کشتن گاآرا گرفت اما توانایی بی نهایت گاآرا به راحتی او را درهم شکست. اگرچه گاآرا حمله او را در مقابل کازه کاگه انکار کرد اما یاشامارو حرف او را تصحیح کرد و گفت از روی میل و اشتیاق این کار را کرده‌است و هیچ وقت گاآرا را دوست نداشته‌است. یاشامارو برای انتقام مرگ خواهر بزرگ‌ترش می‌خواست گاآرا را بکشد. یاشاماروا در آخرین تلاش برای کشتن گاآرا تعداد زیادی از برچسب‌های انفجاری را به خود بست و گفت این دیگر پایان کار است. اما گاآرا زنده ماند بدون این که حتی آسیبی ببیند و تنها کسی را که گمان می‌کرد دوستش دارد از دست داد. از سن شش تا دوازده سالگی گاآرا با قاتلین زیادی مواجه شد که همه آنها را پدرش برای کشتن او فرستاده بود اما گاآرا به راحتی همه آن‌ها را مغلوب کرد.

شخصیت:
در حالی که گاآرا در ابتدا همواره تلاش می‌کرد تا با دیگران دوست باشد در عین حال که از آن‌ها می‌ترسید، اعمال و رفتار یاشامارو او را تغییر داد. گاآرا فکر می‌کرد هیچ کس او را دوست ندارد به همین دلیل با قدرت شن خود نشان کانجی 愛 (عشق) را بر روی پیشانی خود حک کرد، به این نشان که هیچ کس یک دیو را دوست ندارد. او احساسات خود را از دست داد و لذت را در کشتن کسانی دید که برای کشتن او فرستاده شده بودند. بی خوابی گاآرا در اثر این ترس بود که تصور می‌کرد اگر بخوابد دیو درونش تمام شخصیتش را می‌خورد. بالاخره بعد از مدتی پدر گاآرا از او سپاسگزاری کرد و خواست که از او استفاده کند چون فکر می‌کرد او اسلحه مفیدی برای دهکده‌است. بعد از اینکه گاآرا به عنوان اسلحه دهکده نصب شد در همان آغاز وارد آزمون چونین که در دهکده کونوها برگزار می‌شد، شد تا در حملات احتمالی دهکده نقشی کلیدی را بازی کند. در حالی که او فرصت کشتن بیشتر را در مراحل اولیه آزمون به دست آورده بود در مقابل راک لی به مشکل برخورد. لی با قدرت و سرعت زیاد خود توانست بر بسیاری از دفاع‌های گاآرا غلبه کند و اولین کسی باشد که توانسته بود به گاآرا ضربه‌ای بزند. اما شن‌های گاآرا سرانجام دست و پای چپ لی را گرفت و به شدت به لی صدمه زد، ولی مبارزه قبل از رسیدن اسیب بیشتر به لی متوقف شد. در نتیجه این مبارزه در آرمان‌های گاآرا تغییر عمده‌ای رخ داد و آن این بود که بیشتر از این که همه را بکشد آن‌هایی را بکشد که قدرت مقابله در برابر او را دارند و شروع به جست و جوی یک حریف قوی کرد. آرزوی او به زودی برآورده شد و در مسابقات نهایی آزمون با ساسوکه اوچیها روبرو شد. ساسوکه توانست ضربه شدیدی به شانه گاآرا بزند در ادامه ساسوکه توانست ضربه‌های دیگری به گاآرا بزند. علی رغم این عقب نشینی‌ها، گاآرا اشتیاق خود برای کشتن ساسوکه را تقویت کرد و به سرعت به نبرد برگشت و به شکل شوکاکو که او را شکست ناپذیر می‌کرد تغییر حالت داد. هنگامی که ساسوکه دیگر از نبرد با گاآرا عاجز ماند، ناروتو برای نجات ساسوکه می‌رسد. ناروتو که برای نجات دوستش از دست گاآرا وارد میدان می‌شود سرانجام موفق می‌شود گاآرا را شکست دهد.گاآرا متوجه می‌شود که ناورتو برعکس او که مایل به کشتن است آرزو دارد که از دیگران حمایت کند. به این ترتیب گاآرا آرمان‌های قبلی خود را به دست فراموشی می‌سپارد و این فهم را حاصل می‌کند که باید مراقب دیگران باشد ، و اولین نشانه این تغییر این است که به سمت تماری و کانکورو می‌رود و از رفتار خود با آن‌ها عذر خواهی می‌کند. تغییر منش گاآرا اولین بار در کمک به راک لی دیده می‌شود که برای بازیافتن ساسوکه راهی شده بود. گاآرا که می‌بیند لی در آخرین حمله خود صدمه دیده‌است او را از حمله باز می‌دارد تا آسیب بیشتری به خود نزند و در ادامه نبرد خودش وارد مبارزه می‌شود. تغییر شخصیت گاآرا دوباره نیز در داستان دیده می‌شود و آن جایی است که گاآرا با ماتسوری مواجه می‌شود و سعی می‌کند به او آموزش دهد و در جایی که او دزدیده می‌شود با کمک برادر و خواهرش و نینجاهای کونوها به دنبالش می‌رود و سرانجام نیز او را نجات می‌دهد. در طول داستان شخصیت گاآرا به شدت به سمت یک شخصیت عالی حرکت می‌کند. در حالی که او قبلا اعمالی وحشیانه نسبت به خواهر و برادرش نشان می‌داد(تا حدی که هردوی آن‌ها از او می‌ترسیدند)، حالا به شخصیتی بلندنظر تبدیل می‌شود تا آنجایی که با کانکورو درباره مشکلات و آرزوهایش صحبت می‌کند. در نتیجه گاآرا تبدیل به مقام کازه کاگه پنجم می‌رسد و مردم به ویژه زنان دهکده نیز او را همواره تحسین می‌کنند. اما سونیت بزرگان دهکده به او همچنان باقی می‌ماند.

توانایی ها:
گاآرا به عنوان میزبان شوگاکو دارای قدرت استفاده از شن است. میزان استفاده او از شن هیچ حد و اندازه‌ای ندارد. گاآرا می‌تواند از هر شنی بر روی زمین که خیس نباشد به عنوان اسلحه استفاده کند. او بر پشت خود یک کدوی قلیانی حمل می‌کند که با آن قادر است خودش شن بسازد. در طول جنگ گاآرا کمتر حرکت می‌کند او غالبا از شن‌های خود استفاده می‌کند و به ندرت از تایجوتسو استفاده می‌کند. گاآرا در ابتدای نبرد از تابوت شنی استفاده می‌کند(砂縛柩, Sabaku Kyū?, English TV «Sand Coffin») تا حریفش را بگیرد، بی حرکت کند و سپس خفه اش کند. وقتی حریفش را به دست آورد حریفش را زیر شن دفن می‌کند(砂漠送葬, Sabaku Sōsō?, English TV «Sand Burial») تا با فشردن او زیر شن به شدت از بین برد. بالاخره او قادر است که قدرت حمله‌های خود را تا بی نهایت افزایش دهد. اگر این حمله او ناموفق شد گاآرا از زندان دفن شن استفاده می‌کند(獄砂埋葬, Gokusamaisō?) و زمین زیر حریفش را شل کرده و حریف در آن فرو می‌رود و گاآرا می‌گذارد که او صدها متر در زمین فرو رود تا هیچ حرکتی نتواند بکند. دفاع گاآرا به وسیله سپر شنی است(砂の盾, Suna no Tate?), این سپر شنی به طور خودکار به کار می‌افتد و از او در مقابل خطرات حمایت می‌کند چه او بخواهد و چه نخواهد. سلاح دیگر گاآرا برای دفاع شن مسلح است(砂漠牢, Sabaku Rō?). علاوه بر این راه‌های تهاجمی و دفاعی راه‌های متعدد حمله دیگری هم دارد که در استفاده از آن‌ها هیچ محدودیتی ندارد. با مشابه سازی شنی(砂分身, Suna Bunshin?) از خودش می‌تواند متحدی را در مبارزه برای خود ایجاد کند و به این وسیله هم در جنگیدن از او استفاده کند و یا تنها برای پرت کردن حواس دشمن تا زمان بخرد. برخلاف سایر مشابه سازی‌ها، مشابه شنی گاآرا هرگز از بین نمی‌رود و شکل خود را حفظ می‌کند. باران شنی دیگر تکنیک گاآرا است(砂時雨, Suna Shigure?) و از طریق آن بر سر حریف خود با سرعت زیاد باران شن ببارد.
2011/10/01 02:51 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
yahiko
"the son of god"



ارسال‌ها: 3,703
تاریخ عضویت: Aug 2011
ارسال: #7
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نام : اوروچیمارو
اوروچی : مار بزرگ
مارو : یک اسم مردانه
اولین حضور در مانگا : قسمت 46
اولین حضور در انیمه : قسمت 26
دهکده پنهان : دهکده ( آبادی) صدا
رده : جونین با پتانسیل یا به عبارتی دارای قدرتی در حد کاگه ( رئیس یکی از دهکده های پنجگانه)
رده فعلی : نینجای گمشده
سن : 51 در ناروتو سری 1 و 54 در ناروتو شیپودن
توضیحات : یکی از سانین های افسانه ای ، احضار کننده مار ، شاگرد هوکاگه سوم
شاگردان : در ابتدا شاگرد او Anko بوده ( زنی که مسئول برگزاری مرحله دوم امتحان چونین بود )
تولد : 27 اکتبر
گروه خونی : B
قد : 172
وزن : 57.3
ماموریت های رده D= 16
مأموریت های رده C=332
مأموریت های رده B= 521
مأموریت های رده A= 491
مأموریت های رده S= 108
توانایی های بخصوص : احضار مارها ، Edo Tensei ، Fushi Tensei
تاریخچه : پسر بچه ای جوان به عنوان گنین به ساندایمه سپرده شد تا او و دو نفر دیگر به نام های سوناده و جیرایا را تعلیم دهد . ولی اوروچیمارو بسیار متمرکز و ساکت بود و به سرعت پیشرفت می کرد. او به سرعت تمام تکنیک های ممکن را فرا گرفت . ساندایمه انتظار داشت که او هوکاگه بعدی باشد ولی او با خلوت و عقده های روانی بزرگ شد.به همین علت ساندایمه شخص دیگری را در نظر گرفت . در همین زمان بود که اوروچیمارو آزمابشات مرگبار خود را شروع کرد. او خود را وقف آزمایشات نامأنوس کرد. وقتی ساندایمه از آزمایشات او با خبر شد او فرار کرد. یگانه دوست او ، جیرایا بعد از فهمیدن موضوع خواست که او را باز گرداند به همین دلیل با او مبارزه کرد ولی اوروچیمارو پیروز شد و فرار کرد. پس از فرارش او به یک گروه عجیب به نام آکاتسوکی پیوست که ار نینجاهی گمشده تشکیل شده بودند و هدفشان بدست آوردن جوتسو و اطلاعات در مورد بیجوهابود. نهایتاً او بعد از چند سال از این گروه خارج شد. این در زمانی بود که ایتاچی اوچیها به آن گروه پیوست. ولی لو یک یادگار از آن گروه به همراه داشت که عبارت بود از یک دست واقعی که یک انگشتر مخصوص آن گروه روی آن بود. او از ساندایمه یک نفرت بخصوص داشت و به همین علت و با فراهم شدن شرایط و با فریفتن کازکاگه نینجاهی شن را به خود همراه ساخت و در طی یک مبارزه و با از دست دادن دستانش ساندایمه را به قتل رساند.اوروچیمارو یکی از معدود افرادی هست که تقریباً تمام جوتسوها را می داند . او یک دستیار به نام کگابوتو دارد که کابوتو در ابتدا یک جاسوس از طرف ساسوری هم گروهی اوروچیمارو در آکاتسوکی بوده است . این شخص توسط ساسوری هیپنوتیزم شده بود تا برای او جاسوسی کند ولی اوروچیمارو جوتسوی ساسوری روی کابوتو را از بین برد و او را با خود همراه کرد.
جوتسوهای بلقوه اوروچیمارو : Edo Tensei , Fushi Tensei , Juinjutsu , Gogyo Fuin , Senei Jashu , Senei Ta Jashu , Shoushagan , Kanashibari , Nan No Kaizou , Kusanagi no Tsurugi , Snake Kuchiyoshi
اسلحه مخصوص : شمشیر Kusanagi
----
2011/10/01 02:52 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
yahiko
"the son of god"



ارسال‌ها: 3,703
تاریخ عضویت: Aug 2011
ارسال: #8
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
بيوگرافي اوبيتو اوچيها

اوبيتو اوچيها هم تيمي كاكاشي هاتاكه و رين بود او ابتدا قادر به فعال كردن شارينگان خود نبود اما در حين جنگ با گروهي از دشمنان توانست ان را فعال كند و جان كاكاشي را نجات دهد اما كاكاشي يكي از چشم هاي خود را از دست داد او يكبار ديگر جان كاكاشي را قبل از اينكه يك سنگ بزرگ روي او بيافتد نجات داد اما خودش زير سنگ گرفتار شد ونصف بدن خود را از دست داد اوبيتو قبل از اينكه بميرد يكي از چشمهايش كه سالم مانده بود و داراي شارينگان بود به كاكاشي هديه كرد.از ان پس كاكاشي به (kakashi copy ninja) معروف شد.به اين علت كاكاشي سر قرارها دير ميرود تا قبر اوبيتو را زيارت كند

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2011/10/01 02:54 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
yahiko
"the son of god"



ارسال‌ها: 3,703
تاریخ عضویت: Aug 2011
ارسال: #9
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
بيوگرافي كانكورو

کانکورو برادر [[تماری]] و [[گارا]] می‌باشد . او پسر بزرگ [[یوندایمه کازه کاگه]] رهبر دهکده شن می‌باشد. پدر او در یک توطئه بوسیله [[اوروچیمارو]] کشته شد. او همیشه یک کابوکی می‌پوشد و صورتش را رنگ می‌کند. او مهارت خاصی در استفاده از عروسک دارد. او نسبت به همسن و سالانش پیشرفت بسیار کمی داست ولی سعی می‌کرد که به خوبی شرکت کند. او در جوانی به عضویت گروه عروسک دهکده شن در آمد و پس از تمرینات زیاد توانست در عروسک‌هایی که توسط عروسک‌ساز افسانه‌ای دهکده شن یعنی [[ساسوری]] ساخته شده بود، مهارت پیدا کند . در سری اول طوری رفتار می‌کرد که از بچه‌ها تنفر دارد زیرا وقتی که [[کونوهامارو]] به او برخورد کرد او را زد؛و نسبت به کسی از او کوچکتر است احساس خوبی نداشت که مسبب اصلی آن گارا بود. کانکورو سعی می‌کرد که گارا را تحریک نکند با این وجود که از گارا بزرگتر بود، ولی از او می‌ترسید چون برای گارا دوست و دشمن تفاوتی نداشت.

==حضور در مجموعه==
====سری اول====
او اولین بار در امتحانات چونین حضور یافت که با گارا و تماری هم گروه بود. در مرحله اول توانست با کمک عروسک خود گذر کند. در مرحله دوم یعنی جنگل مرگ نیز به راحتی و با استفاده از قدرت گارا، توانستند به معبد بروند. در مسابقات ابتدایی با کمک عروسک خود توانست حریفش را به راحتی شکست بدهد . در دور دوم مسابقات قرار بود که با [[شینو]] مسابقه بدهد، ولی به علت مأموریت مخفی گروهش (حمله هماهنگ دهکده‌های صدا و شن به دهکده برگ) از مسابقه انصراف داد . ولی بعد از اینکه گارا توسط [[ساسوکه اوچیها]] مجروح شد، مجبور شد که در جنگل با شینو مبارزه کند. با وجود اینکه توانست شینو را با استفاده از غبار سمی مسموم کند ولی در مبارزه با او شکست خورد.

دومین حضورش در جریان بازگرداندن ساسوکه توسط تیم شیکامارو بود. او این‌بار در نقش متحد دهکده شن ظاهر شد و به [[کیبا اینوزوکا]] کمک کرد و حریفش، [[ساکون]] را به هلاکت رساند.

سومین حضورش نیز در انتهای سری اول بود که این بار کیبا به همراه چوجی به کانکورو کمک کردند تا حریفش را شکست بدهند.

====سری دوم====
در ناروتو شیپودین نیز در ماجرای دستگیری گارا توسط [[آکاتسوکی]] حضور داشت و در مبارزه با [[ساسوری]] مسموم شد ولی توسط [[ساکورا هارونو]] معالجه شد.

==توانایی==
کانکورو یکی از عروسک‌باز های قهار بشمار می‌رود که می تواند از سه عروسک با هم استفاده کند. سه عروسکی او مورد استفاده قرار می دهد توسط ساسوری اختراع شده بودند و وقتی مورد استفاده قرار گرفتند که ساسوری دهکده شن را رها کرده بود. در سری اول او مجبور بود که عروسک‌ها را با خود حمل کند و در شیپودین او می‌تواند از [[طومار‌های احضار]] استفاده کند و در مواقع لزوم آنها را احضار کند. هر یک از این عروسکها دارای صدا و عمل خاص خود می باشند .
او هر بار به دلایلی رنگ آمیزی صورتش را تغییر می‌داد.

==عروسکها==
====کاراسو (کلاغ)====
کاراسو یا karasu اولین عروسکی بود که توسط کانکورو مورد استفاده قرار گرفت. این عروسک دارای سه3 چشم و چهار بازو می‌باشد و شبیه انسان است. در سری اول کانکورو همیشه این عروسک را در باند می پیچید و در پشت خود نگاه می‌داشت و قادر بود که با تکنیک جابجایی خود را با او جابه جا کند و طوری وانمود کند که کانکورو واقعی همانی است که در حال مبارزه می‌باشد. به این علت که کانکورو خیلی دوست دارد که در عروسکهایش وسایلی را تعبیه کند.
کاراسو بسیار تهاجمی است و دارای سلاحهای مخفی زیادی می باشد از جمله : کونای، تیغه های سمی پرتاب شونده و یک تیغه سمی بزرگ در سر. این عروسک می‌تواند در موقع آزاد شدن از خود دود ساطع کند تا دید حریف را کم کند ولی این دود هدف دیگری هم دارد زیرا بسیاری از مواقع این دود سمی است . کاراسو همچنین قادر است که اعضایش را از هم جدا کند.

====کوروآری (مورچه سیاه)====
کوروآری یا Kuroari دومین عروسکی که توسط کانکورو در انیمه مشاهده شد. از نظر شکل بسیار شبیه با کاراسو است با این تفاوت که دارای صورت کشیده‌تری است و شش بازو و دو شاخ قرمز شیطانی دارد. کانکورو همانطوری که می‌تواند از تکنیک جابجایی با کاراسو استفاده کند نیز می تواند از این تکنیک در مورد کوروآری استفاده کند. این عروسک سلاح‌های زیادی در آن تعبیه نشده است ولی می‌تواند بازوهایش را از هم جدا کند و در زیر آنها یک تیغه تیز و بلند دارد که می‌تواند جراحات عمیقی در بدن بوجود بیاورد. همچنین این عروسک می‌تواند که سوزنهای سمی زیادی را با خود حمل کند و در مواقع لزوم روی حریف بریزد. این عروسک قادر است که شکم خود را باز کند در این صورت حریف درون بدن آن گرفتار می‌شود و بعد بازو‌ها که جدا شده‌اند تیغه‌هایشان را در می‌آورند و از منافذ وارد عروسک می‌شوند و حریف کشته می‌شود .

====سانشوئو (سمندر)====

سانشوئو یا sanshouo سومین عروسکی که توسط کانکورو مورد استفاده قرار گرفت و بر خلاف دو عروسک دیگر واقعاً شبیه به اسمش بود، زیرا همیشه در زمین بود. توانایی آن در مانگا نشان نداده شده بود ولی در انیمه سانشو یک عروسک دفاعی است که بشترین قدرت را در دفاع از شخص دارد. این عروسک دارای یک سپر بسیار محکم می‌باشد که می تواند از حملات روبرو دفاع کند. همچنین دارای یک محفظه می‌باشد که می تواند بجز کانکورو دو نفر دیگر را هم در آن جای داد

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2011/10/01 02:58 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
yahiko
"the son of god"



ارسال‌ها: 3,703
تاریخ عضویت: Aug 2011
ارسال: #10
RE: بیوگرافی کاراکتر های ناروتو
بيوگرافي شينو ابورامه

خصوصیات اخلاقی : ساکت ، خونسرد ، متین ، مرموز
در قسمت های که حظور داشته هیچ وقت لبخند نزده، تا وقتی مجبور نشده حرف نمیزند و همیشه رک صحبت میکند
غذای مورد علاقه : سالاد سبزی جات ، از غذاهای که بوی تند دارد متنفر است.

شینو باهوش است مانند شیکامارا قدرت تجزیه و تحلیل موقعیت ها و پیش بینی حرکت بعدی دشمن را دارد
نقاط ضعف و قدرت حریف را به خوبی تشخیص میدهد ،و همیشه تصمیم های زیرکانه ای میگیرد.

گروه Aburame برای مبارزه از یک نوع حشره که به حشرات نابود کننده معروف هستند استفاده میکنند
به این صورت که از هنگام تولد به این نوع از حشرات اجازه استفاده همیشگی از چاکرای خود رامیدهند
در مقابل حشرات از دستورات میزبان خود اطاعت میکنند و هرموقع نیاز باشد در خدمت او هستند.
شینو مانند دیگر اعضای Aburame هزاران حشره دارد که در بدن او زندگی میکنند

شینو با تایجوتسو حواس دشمن را پرت میکند و باعث غافل گیری حریف توسط حمله حشرات میشود.
میتواند حشره ماده ای را وارد بدن دشمن کند ، حشره ماده بوی از خود پخش میکند که دیگر حشرات ان بو را دنبال میکنند و وارد بدن شده و چاکرای حریف را خورده و مسیر های چاکرا را مسدود میکنند.(معمولا برای گیر انداختن افراد در حال فرار استفاده میشود)
همچنین قدرت شبیه سازی با استفاده از حشرات را دارد.

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2011/10/01 02:59 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
تابستان بیوگرافی ایتاچی اوچیها زاواره 7 5,335 2020/07/07 07:46 PM
آخرین ارسال: sina.jr
  بیوگرافی اوچیها شیسویی yahiko 4 5,501 2020/06/21 07:31 PM
آخرین ارسال: sina.jr
  بیوگرافی شینکی گارا 1 1,674 2020/03/12 02:01 PM
آخرین ارسال: sina.jr
  بیوگرافی میتسوکی گارا 3 1,942 2020/03/12 02:00 PM
آخرین ارسال: sina.jr
  بیوگرافی آکیمیچی چوجو گارا 3 1,680 2018/08/27 11:12 PM
آخرین ارسال: Mi Hi



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان