تاریخچه ی نارنیا

[!Web Prince]

من همش حس ميكردم اين تاپيك توي سايت وجود داره ولي سخت در اشتباه بودم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
نويسنده اين كتابها سی اس لوییس هست

اینا خلاصه کتابها هستن که از یک سایت علاقه مندان نارنیا پیداشون کردم و خودم ترجمشون کردم.البته به ترتیب سال نارنیایی نوشته بودن؛ منم همین ترتیبو رعایت کردم.

کتاب ششم ؛خواهر زاده جادوگر
سال انگلستان:1900
سال نارنیا:1
دیگوری و پولی یه گذرگاه سری پیدا می کنند که خانه هایشان را بهم متصل می کندو با نیرنگ یک حقه باز از دنیای خود خارج میشوند و به دنیای چارن می روند که در آنجا ملکه شرور جادیس را بیدار می کنند.
سپس اونا شاهد ساخته شدن سرزمین نارنیا با آواز شیر بزرگ اصلان می شوند
--------------------------------------
کتاب اول:شیر، کمد و جادوگر
سال انگلستان:1940
سال نارنیا:1000
پیتر،سوزان،ادموند و لوسی راهشان را از یک جالباسی کهنه به سرزمین نارنیا پیدا می کنند.
سپس با اصلان متحد می شوند تا با جادوگر سفید بجنگد و نارنیا را از فرو رفتن در تاریکی همیشگی نجات دهد
--------------------------------------------
کتاب پنجم:اسب و آدمش
سال انگلستان:1940
سال نارنیا:1014
شاستا به همراه یک اسب جنگی نارنیایی، بری ازسرزمینی در کالورمن فرار می کند،در راه آراویس و اسبش هوین به او می پیوندد و اونا از نقشه یک کالورمنی برای تسلط بر نارنیا پرده بر می دارند و
اکنون باید راهی برای نجات نارنیا و مردمش پیدا کنند.
---------------------------------------
کتاب دوم:شاهزاده کاسپین
سال انگلستان:1941
سال نارنیا:2303
اوقات وحشتناک در نارنیا شروع شده و نارنیا درگیر جنگ داخلی شده است.شاهزاده کاسپین مجبور به دمیدن در شپیور بزرگ نارینا می شود تا با آن قهرمانان گذشته نارنیا را فراخوانی کند.
یعنی پیتر،ادموند ،سوزان ولوسی .اکنون آنها باید عموی کاسپین ،شاه میراز را سرنگون کنند تا صلح را به نارنیا برگردانند.
--------------------------------------
کتاب سوم:کشتی سپیده پیما
سال انگلستان:1942
سال نارنیا:2306
لوسی ، ادموند و پسر عمه شان اوستاس به طور جادویی به کشتی سپیده پیما منتقل میشوند.شاه کاسپین در حال جستجو برای یافتن 7 تن از دوستان گمشده پدرش است.
در این سفر اونا با موجودات خارق العاده زیادی مواجه می شوند همین طور آنها اصلان را می بینند.
--------------------------------------
کتاب چهارم:صندلی نقره ای
سال انگلستان:1942
سال نارنیا:2356
پسر مورد علاقه کاسپین شاه،شاهزاده ریلیان گم شده است .اصلان اوستاس و دوست مدرسه ای اش جیل را به نارنیا می فرستد تا به دنبال شاهزاده جوان برگردند و با جادوگر شرور مبارزه کنند.
--------------------------------------
کتاب هفتم:آخرین نبرد
سال انگلستان:1949
سال نارنیا:2555
یک اصلان قلابی در نارنیا پرسه می زند و همه را مجبور می کند که برای کالورمنیهای ظالم کار کنند.آیا اوستاس و جیل می توانند اصلان واقعی را بیابند و صلح را به سرزمین نارنیا برگردانند؟
آخرین نبرد بزرگترین و آخرین ستیز بین شر و نیکی است.

-------------------------------------------------------------------------------------------
همينطور كه می دونید زمان نارنیا با زمان ما فرق داره، اونجا ممکنه 40 سال بگذره ولی اینجا فقط 1 ثانیه گذشته باشه یا برعکس اینجا 3 سال بگذره ولی اونجا فقط 1 سال. زمان اونجا از زمان ما مستقله یعنی بستگی به زمان ما نداره و نمیشه گفت چون امسال مثلا سال 2006 هس اونجا باید سال 3458 باشه
منظورم از سال نارنیا همینه یا به عبارت دیگه؛ زمان نارنیا

[!Web Prince]

هیچ میدونستید که سی اس لوییس یکی از بهترین رفیق های تالکین بوده؟
یکی از افرادی که تالکین را در آن دوازده سال (مدت زمان نوشتن ارباب حلقه ها )تشویق کرد همین لوییس بود.
شاید اگر تشویق های او نبود تالکین این کتاب را نیمه کار رها میکرد.
و تالکین باعث شد تا لوییس به مسیحیت روی بیاورد.


چند تا از شباهتهاي هری پاتر و نارنيا رو اينجا ميگم؛
1-هرکی تو نارنیا پادشاه بشه تا آخز عمرش پادشاه میمونه؛ توی هری پاتر هم هر کی جادو گر باشه تا آخر عمرش جادوگر میمونه
2-هر دوی داستانا یه سوپر ابر قهرمان دارن که فقط اسمشون توي داستانه و خودشون نقشي ندارن: امپراتور دریاها توی نارنیا که پدر اصلانه و مرلین توی هری پاتر
3-هر دوشون از 7 کتاب تشکیل شده.
4-توی هردوشون جانورای جادویی مشابهی مث سانتورا استفاده شده
5-نارنیایی ها چیزایی می بینن که انسانهای عادی با وجوديکه می بیننشون ولی خیلی بهش توجه ندارن (مث همون عکس کشتی اول کتاب سوم)؛ جادوگرا هم چیزایی می بینن که مشنگا درس و حسابی نمی بینن

[LARTEN CREPSLEY]

وای من خیلی دوسشون دارم .فیلماشو دیدم تا چند وقت پیش فکر میکردم که ندیدم اما چند وقت پیش یه فیمی داد زیرش نوشت نارنیا من یادم اومد که قبلا دیده بودمش خیلی با مزه بود.

[farshad]

همه فيلماشو ديدم ولي كتاب خيلي داره !!! اونم مثل هري پاتر خيلي كتاب داره !
خودم نارنيا رو از همون اول دوست داشتم ولي كتاباش خيلي زياده و كتاب الكترونيكيه . حالشو ندارم بخونم ولي حتم دارم خيلي جالب باي دباشه .

[nig]

عاشق کتاباش بودم. ولی شخصیت هاش عوض میشدند تا اینکه تو کتاب آخر دوباره همه شون برگشتند. من اینجوری دوست ندارم. کاش همون 4 تا خواهر و برادر از اول تا آخرش میموندند.
اونا توی کتاب شیر کمد و جادوگر بودند.

فیلمی که از این کتاب ساختند یکی از بهترین فیلم های عمرم بود مخصوصا تیکه ای که ادموند دوباره به زندگی برمیگردهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[sahele_sheni]

اخه ورود به نارنیا محدودیت سنی داره واسه همینم شخصیت ها عوض میشن نمیشه که تو یه سنی گیر کنن!

[nig]

از همینش خوشم نیومد. کاش محدودیت سنی نداشت. من دوست ندارم شخصیت های داستان دم به دقیقه تغییر کنند. ولی داستان قشنگی بود و فیلمش عالی بود.

[Kurama]

همون اولیا بهتر بودن به هر حال
من چند تا از کتاباشو دارم
خوندموشن حالبه بد نیست

[!Web Prince]

بنظر من اینکه توی تقریبا هر کتاب شخصیتهای تازه ای هستن یه تنوع به داستان میده

[Kurama]

تو کتاب آره ولی تو فیلمش نهههه