آنه باید از رودخانۀ جنگل آب بیاره ولی یادش میره و به بازی کردن توی جنگل مشغول میشه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
آنه پیش خاله جوآنا زندگی میکنه و میترسه که بخاطر اینکه دیر آب رو به خونه ببره جوآنا بهش غذا نده یا اینکه مجبورش کنه توی طویله بخوابه
آنه بلاخره آب رو به خونه میبره ولی خاله از دستش عصبانیه و اونو دعوا میکنه
شوهر خالۀ آنه یه مرد مست و لاابالی هست که توجهی به زندگی جوآنا و سه بچه اش نداره. اونا در دهکدۀ نوا اسکوتیا Nova Scotia کانادا زندگی میکنن. بعد از مرگ پدر و مادر آنه خانوادۀ فقیر توماس سرپرستی اونو به عهده گرفته.
پسرهای جوآنا، آنه رو بخاطر موهای قرمزش مسخره میکنن و بهش ساحره میگن چون فقط ساحره ها موهای قرمز دارن. آنه دقیقاً از این سن از موهای قرمزش بدش میاد
توی اون خونه تنها دلخوشی آنه، الیزا بزرگترین دختر خانواده هست که باهاش رفتار خوبی داره
و با وجود سن خیلی کم، آنه همون حرفهایی رو میزنه که وقتی بزرگ هم شد میزنه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
آقای توماس بخاطر بیکاری و اینکه دایم مست هست، مرتب با جوآنا دعوا میکنه و این زندگی رو برای بچه ها سخت کرده، الیزا آرزو میکنه که زودتر ازدواج کنه و از اون خونه بره. در حالیکه آنه میگه که همیشه دلش میخواست بتونه با پدر و مادرش زندگی کنه
اسم پدر آنه والتر شرلی Walter Shirley و اسم مادر آنه برتا شرلی Berta Shirley بود. برتا معمولاً مریض بود برای همین جوآنا بیشتر وقتش رو خونۀ پدر و مادر آنه صرف مراقبت از برتا میکرد. تا اینکه پدر و مادر آنه با هم مریض شدند و از دنیا رفتند...
اون وقت آنه تازه به دنیا اومده بود و جوآنا نگهداری اونو به عهده میگیره.
برت شوهر حوآنا موفق میشه که یه کار کوچک بدست بیاره؛ هیزم خرد کردن برای خانم مینتون سرمایه دار.
خانم مینتون زن خسیسی هست و بعد از اینکه کار برت تموم شد، اونو به خونه اش میفرسته. قبل از اینکه برت از خونۀ خانم مینتون خارج بشه چشمش به جواهر شکستۀ خانم مینتون میفته و اونو ازش میگیره تا براش تعمیر کنه
برت کل پولی که خانم مینتون بهش داده بود رو صرف خرید مشروبات الکلی میکنه و جواهر شکسته رو به جوآنا میده که براش تعمیر کنه ولی جوآنا میگه که بلد نیست جواهر تعمیر کنه.
دوباره بین زن و شوهر دعوا میشه و اون جواهر از دست جوآنا میفته و زیرپای برت خرد میشه
برت آنه رو مقصر میدونه و اونو میبره که از خانم مینتون عذرخواهی کنه و کاری کنه که خانم مینتون اونا رو ببخشه. توی راه گاری برت بین دو تا سنگ گیر میکنه و او آنه رو تنها میذاره و میره که کمک بیاره.
آنه سعی میکنه چیزایی که باید وقتی خانم مینتون رو دید بهش بگه تمرین کنه و بدون اینکه بفهمه خانم مینتون از اونجا رد میشه و صداش رو میشنوه
و از آنه میپرسه که مشکلش چیه. آنه که خانم مینتون رو نمیشناسه میگه که برت اونو مجبور کرده که در مورد جواهر به خان مینتون دروغ بگه و برای آنه دروغ گفتن از پیدا کردن کرم توی لباس تازه شسته شده بدتره!
و همینطور بدون اینکه خانم مینتون رو بشناسه بهش میگه که شکسته شدن این جواهر چیزی نیست که خانم مینتون با گریه کردن یه بچه اونو ببخشه، چون این جواهر هدیۀ نامزدش بوده و این باعث میشه که خانم مینتون صدسال نخنده
خانم مینتون گیج میشه و میگه نامزد چیه؟
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
و آنه میگه که نامزد خانم مینتون وقتی خانم مینتون خیلی جوون بود در جنگ توی یه سرزمین دور کشته شد! و از اون قضیه صد سال میگذره و خانم مینتون توی این مدت نخندیده
آنه حسابی برای خانم مینتون سخنرانی میکنه و براش از زندگیش میگه و اینکه ترجیح میده بهش بچه یتیم بگن تا موقرمزی و اینکه رویاش داشتن یه بچه گربه هست و در آخر از خانم مینتون اسمش رو میپرسه
خانم مینتون خودش رو معرفی نمیکنه و میگه یکی از دوستان خانم مینتون هست که اونو خیلی خوب میشناسه و اون جواهر هم هدیۀ نامزد خانم مینتون نیست بلکه هدیۀ پسرعموش هست که از اون خیلی بدش میاد و برای همین اون جواهر برای خانم مینتون ارزشی نداره و حتی از اون جواهر هم بدش میاد!
برای همین خانم مینتون از اینکه جواهرش شکسته شده ناراحت نمیشه.
خانم مینتون جواهر رو از آنه میگیره و میره که با برت صحبت کنه، او به آنه میگه که به خونۀ خودش برگرده
وقتی آنه میره، خانم مینتون برت رو می بینه و اونو به خونشون دعوت میکنه و یه بچه گربه بهش میده که به عنوان مجازات شکوندن اون جواهر از اون بچه گربه مراقبت کنه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خوب این قسمت اینجا تموم میشه. توی قسمت بعدی ما باید منتظر چی باشیم؟
/
[خلاصه انیمه] آنه شرلی - قبل از گرین گیبلز
