نقل قول های ناروتو

[shining dream]

(به کاکاشی)
"و رویای آینده من اینه که به بزرگترین هوکاگه بشم ! و سپس تمام روستا بی احترامی به منو تموم میکنن و با من طوری رفتار میکنن که من کسی هستم یه آدم مهم"

(به ایبیکی)
"منو دست کم نگیر !من تسلیم نمیشم!من فرار نمیکنم!تو هرچقدر دلت میخواد محکم رفتارکن!تو منو نمیترسونی!هرگز!من هرگز اهمیت نمیدم که برای بقیه زندگیم به گنین بودن بچسبم من هنوزم یه روزی هوکاگه میشم"

(به نجی)
"من هرگزفرار نمیکنم!من هرگزازحرفم برنمیگردم!این راه نینجایی منه"

(به گارا)
"این تقریبا غیر قابل تحمله، نه...درد تنها بودن من این احساساسو میدونم من اونجا بودم! در تاریکی وتنهایی،حالا بقیه هستن!بقیه ایی که خیلی برای من معنا دارن(با ارزشن)من به اونا بیشتر از خودم اهمیت میدم واجازه نمیدم کسی به اونا اسیب بزنه برای همین من هرگز تسلیم نمیشم من جلوتو میگیرم حتی اگه مجبور شم تو روبکشم! اونا منو از خودم نجات دادن!اونا منواز تنهاییم نجات دادن!اونا اولین کسانی هستن که منو همینجوری که هستم قبول کردن اونا دوستای منن"

(به سای)
"من اهمیت نمیدم که با کی میجنگم...اگه بازوهامو پاره کنه با لگد میکشمش...اگه پامو قطع کنه من تا حد مرگ میزنمش(با سر) اگه سرمو قطع کنه... اونقد بهش زل میزنم تا بمیره اگه اون چشممو از حدقه در بیاره من اونو نفرین مرگ میکنم..حتی اگه تکه تکه بشم من ساسکه روبرمیگردونم"

(به پین)
"فقط تسلیم شو... در سعی کردن... برای تسلیم کردن من"

(به ناگاتو از کتاب جیرایا)
"پس من این نفرینو میشکنم اگه چیزی به اسم صلح وجود دارد من اونو پیدا میکنم من تسلیم نمیشم"

(به ساسکه)
"اگه به کونوها حمله کنی...من باید با تو مبازه کنم ..پس تمام نفرتتو ذخیره کن و همشو بده به من!من تنها کسی هستم که میتونه تحملش کنه!این تنها چیزیه که من میتونم بکنم!من نفرتتو رو روی شانه ام میگزارم وبا تومیمیرم!چون من دوست توهستم!

(به کوشینا)
"معذرت خواهی نکن..من وقتی بزرگ میشدم به عنوان جینجوریکی بودن خیلی سختی کشیدم اما هرگزشما یا پدر روسرزنش نکردم من نمیدونستم عشق والدین چیه چونکه شما هرگز اونجا نبودین...پس من فقط میتونستم حدس بزنم...اما حالا میدونم..من زنده ام برای اینکه شما وپدر زندگیتون روبه من دادید و منو با عشق پر کردید قبل از اینکه نه دم درون من بود !برای همین من خیلی خوشحال وسلامتم!من خوشحالم که در انتها پسر شما بودم"

(بهA رایکاگه)
"اره..اون شاید مرده باشه...اما باهم اون مامان ومن ازکونوها در برابر نه دم حمایت کردیم! اونا ازمن محافظت کردن !اون شاید برای یه لحظه بوده باشه!اما تواون یه لحظه اونا برای من خیلی دادن!ایمان ایمانیکه من میتونم کار اونها روتموم کنم !ایمانی که من میتونم نقش یه نجات دهنده روداشته باشم!"

(به کوراما)
"تودیگه اون روباه هیولا نیستی !تو یکی از هم تیمیهای من از کونوها هستی!کوراما...!"

(به اوبیتو ومادارا)
"شما اونقدر منو عصبانی میکنیدکه نمیتونم اونا روتوی کلمات بگنجونم...پس من یه چیزی درمورد خودم میگم...من آشغال نیستم!و هرگزیه آشغال هم نمیشم!من نمیذارم رفقای منو بکشید!"

(به کاکاشی)
"برای همین ما تحمل میکنیم...مانینجا هستیم.من هرگزفراموش نمیکنم،به هرحال،زخم یعنی اینکه هنوز دوستانم درون من هستن دوستای واقعی اونایی نیستن که من اونا رو تو ذهنم درس کردم تا اسیب نبینن این میتونه باعث پاک شدن اون دوست واقعی بشه..این مثل یه نفرین کار میکنه اما من اهمیت نمیدم من میخوام نجی واقعی رو اینجا نگه دارم!"

(به اوبیتو)
"اون دلیل های احمقانه رو ول کن!منظورم اینه که من هر دردی رو برای دوستام تحمل میکنم!!من اونا روبیخیال نمیشم!!این ممکنه خودخواهی من باشه..اما نبودن دوستام اینجا..دردناک ترین چیزه برای من!!!روزگار!!!"

(به خودش مربوط به باقیمانده از اتحادنینجاها)
"به وقتش من باید اونوصدا بزنم،من درمورد این بارها وبارها فکر کردم برای همین من نمیخوام ..تاسف بخورم...من نمیخوام فکرکنم که میبایست اون کارو میکردم و نمیخوام این همه کار که کردیم به هیچ تبدیل بشه!!"

ترجمه از خودم^_^