زمان کنونی: 2024/06/28, 06:33 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/28, 06:33 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 11 رأی - میانگین امتیازات: 4.91
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

فن فيكشن SCORPION VS NOOB SAIBOT

نویسنده پیام
کریتوس
همکار بخش دانلود انیمه و بازی



ارسال‌ها: 457
تاریخ عضویت: Oct 2011
ارسال: #1
documents فن فيكشن SCORPION VS NOOB SAIBOT

سلام دوستان.این داستان مربوط به نوب سایبوت و اسکورپیون هستش که فصل به فصل براتون میزارم.خودم نوشتمش و هنوز تموم نشده.امیدوارم خوشتون بیاد.



کشتمش...بالاخره انتقام خودم رو گرفتم...کسی که همه چیزم رو ازم گرفته بود...تنها موندم اما احساس خوبی دارم...میدونی من کی هستم؟
اسکورپیون...میخوام داستان زندگیمو برات بگم.پس گوش کن

فصل اول : شیرای ریو
داستان بر میگرده به چندین سال پیش.زمانی که جوانی بودم به اسم هانزو و در قبیله ی شیرای ریو زندگی میکردم.روستای سر سبز و زیبایی که همیشه آب و هوای خوبی داشت و مردم خیلی مهربونی توش زندگی میکردن.مرد های قبیله ی ما شجاع و جنگجو بودن و من توی جنگاوری همیشه زبونزد بودم.چند سالی بود که با دختر مورد علاقه ام ازدواج کرده بودم و یک پسر داشتم که به زیبایی مادرش بود.زندگی زیبا بود و لذت بخش تا اینکه یک روز صبح 2 نفر از افراد قبیله اومدن و گفتن عده ای نینجای قاتل و مزدور نزدیکی دهکده کمپ زدن و قصد حمله ی شبونه دارند.به سرعت لباس های جنگم رو تنم کردم و با همون دو نفر به سمت اونا راه اوفتادیم تا بعد از بررسی دشمن نابودشون کنیم.احساس بدی داشتم.احساس می کردم خطری ما رو تهدید میکنه.هرچی نزدیک تر میشدیم من بیشتر اضطراب میگرفتم.حواسمو جمع کردم و با دقت به صدای های اطراف گوش میکردم و کوچکترین حرکت ها رو زیر نظر داشتم.احساس میکردم یه جای کار میلنگه.صدای بیرون کشیدن خنجر از غلاف اومد سریع برگشتم دیدم یکی از افرادم داره با خنجر سمتم میاد.با سرعت تمام و با استفاده از نیروی حمله ی خودش خنجر رو به سمت خودش برگردوندم و تو شکمش فرو کردم.نفر بعدی سمتم دوید تا کار نا تموم رو تموم کنه اما اونم به جهنم واصل کردم.مطمئن بودم توطئه ای تو کاره.چرا 2 تا از بهترین دوستام قصد جونم رو کرده بودن؟باید با سرعت برمیگشتم سمت قبیله اما چون کار ما نینجا ها مخفی شدنه اسب با خودمون نداشتیم.دویدم به سمت خونه..بازم احساس میکردم زیر نظرم.از سرعتم کم کردم.صدای شکستن چند شاخه به گوشم خورد.برگشتم و داد زدم هرکسی هستی بیا بیرون و مثل مرد بجنگ.از پشت درخت ها کسی اومد بیرون که اصلا انتظارش رو نداشتم.مخوف ترین قاتل از قبیله ی لین کویی... سابزیرو.فهمیدم لین کویی پشت ماجراس.پرسیدم چی میخوای؟چرا منو تعقیب میکنی؟گفت میخوام به آرزوی چند ساله ی خودم برسم و قبیله ی شما رو با خاک یکسان کنم.اما اول باید تورو از سر راهم بر دارم.با هم درگیر شدیم.سابزیرو علاوه بر تکنیک و قدرت بالا از نیروی ماوراء طبیعی استفاده میکرد که میتونست گرمای هر چیزی رو بگیره و اونو به یخ تبدیل کنه.جنگ سختی بود و من به شدت کتک میخوردم.مقاومت بی فایده بود.امیدی نداشتم.آخرین زورم رو جمع کردم . یک فن بدل روش اجرا کردم و نقش زمین شد.بی حرکت روی زمین افتاده بود.فکرم رفت پیش خانواده ام.بدون اینکه کارش رو تموم کنم دویدم سمت خونه.بوی چوب سوخته توی فضا پیچیده بود.وقتی رسیدم خشکم زد.همه چیز داشت تو آتیش میسوخت مردم مرده بودن.جسد چند نینجا هم روی زمین بود.دویدم سمت خونه.در رو باز کردم.زن و بچه ام به طرز وحشتناکی کشته شده بودن و بدنشون یخ زده بود.میشد ترس قبل از مرگ رو تو چشماشون دید.کار سابزیرو بود.روی زانو هام نشستم.اشک تو چشمام جمع شده بود و فکر انتقام تو سرم بود.ناگهان سوزشی تو سینه ام احساس کردم.قلبم سوخت.برگشتم.سابزیرو پشتم بود.قلبم از سرما می سوخت.بی حس بودم و کاری نمیتونستم بکنم.گفتم میکشمت.انتقام خانواده و قبیله ام رو میگیرم.خندید.کم کم جون داشت از بدنم خارج میشد.افتادم رو زمین......اون روز من به طرز وحشتناکی کشته شدم و قبیله ی شیرای ریو برای همیشه با خاک یکسان شد

پایان فصل اول
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/03/18 06:30 PM، توسط farshad.)
2011/11/27 11:48 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 اعتبار داده شده توسط : farshad(+2.0)

[-]
No
Error.

ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  فن فيكشن "يك ژنرال" an Uchiha 45 8,289 2015/09/22 12:24 AM
آخرین ارسال: an Uchiha
documents فن فيكشن فينال فانتزی : نامه ی 90 ام farshad 11 4,827 2015/08/31 01:23 PM
آخرین ارسال: NoboraHaru
zتوجه مسابقه فن فيكشن نويسی سال 1391 ويژه عيد نوروز farshad 127 41,134 2012/11/12 12:51 PM
آخرین ارسال: farshad
zتوجه بخش فن فيكشن مبارك ! farshad 12 6,405 2011/12/22 01:00 AM
آخرین ارسال: farshad



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان