گناهکار

[Judy]

خلاصه داستان :
زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ حرفه ای بود..یه ادم از جنس تاریکی ولی با ظاهری شیشه ای ، شکست..بالاخره تونست ظاهر شیشه ای وشکننده ش رو هزار تیکه کنه. و اونوقت بود که ظاهر زشت و پلید گناهانش نمایان شد. و من دیدم ، به چشم دیدم. بزرگترین گناهان اون افراد گناهکار رو دیدم و نفرت رو تو وجودم پرورش دادم. نفرت همون چیزی که بر قلب سنگی من حکومت می کرد.. من…
آرشام… اسمم گناهکار ، رسمم تباهکار…قسمتی از متن رمان :
بر بستره ی غلیظ گناهان خود دست می کشم و با انگشت بر روی آن چنین می نویسم:
گناهکار، گناهکار، گناهکارم من!
خدایا گناهکارم؟! جز این واژه ای بر خود و اعمالم نتوانم گذارم.
چه کردم؟! در این دنیای بزرگ بین آدم هایی که کم و بیش خود به آغوش گناهان من روی آوردند.
من کیستم؟! آیا تنها یک گناهکار؟!
کسی که با ریا خوی گرفته بود، با دروغ برادری می کرد، با نیرنگ های فراوان این و آن را فریب می داد.
من آرشام، کسی هستم که لقب گناهکار را روی خود گذاشتم؛ آری تنها خود می دانم و خدایم!
من چه هستم؟! به راستی من کیستم خدایا؟! بنده ی خاطیِ تو؟!
من آرشام، کسی که معنای اسمش به قدرت وجودش بهایی پرداخته. من گناهکارم، از خلاف و گناه ابایی ندارم چون این راه را خود انتخاب کردم.
چه کسی می تواند به من کمک کند؟! خودم؟! خدا؟! بنده اش؟!
اما من نیز تهی خواهم ماند از همه چیز و هیچ چیز … می خواهم؟! آیا می خواهم پاک شوم؟! نباشم مملو از گناه؟! خالی شوم؟!
نمی دانم سرگردانم، خود نمی دانم چه می خواهم و نمی دانم سرانجامم چه می شود!
بخاطر چاپ شدن رمان لینک دانلود برداشته شد

[Diana2]

اووووم حتما میخونمش

[میتراااا]

کتاب خیلی خوبیه...اما انگار نویسندش توی دو جلد چاپش کرده...

[Judy]

(2016/08/16 10:54 AM)'میتراااا' نوشته شده توسط:  کتاب خیلی خوبیه...اما انگار نویسندش توی دو جلد چاپش کرده...

 

خبری از چند جلدی بودنش ندارم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
ولی میدونم چاپ کرده 

 

[ayda]

من برای خوندن این رمان چندین روز از خواب و خوراک خودم زدممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Lelouch.B]

من این رمانو درست 1 هفته قبل از فــیــلــــــــــتــر شدن لینک های دانلود برای چاپ دانلود کردم
و از درس و زندگیم زدم!
این کتاب توی دو جلد چاپ شده که فکر کنم 1040 صفحه ست و قیمتش 54 تومنه
کتاب گناهکار و ببار بارون دو کتاب پر مخاطب فرشته تات شهدوست بودن در نمایشگاه کتاب تهران

[Mi Hi]

(2016/07/20 08:39 AM)'Judy' نوشته شده توسط:  خلاصه داستان :
زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ حرفه ای بود..یه ادم از جنس تاریکی ولی با ظاهری شیشه ای ، شکست..بالاخره تونست ظاهر شیشه ای وشکننده ش رو هزار تیکه کنه. و اونوقت بود که ظاهر زشت و پلید گناهانش نمایان شد. و من دیدم ، به چشم دیدم. بزرگترین گناهان اون افراد گناهکار رو دیدم و نفرت رو تو وجودم پرورش دادم. نفرت همون چیزی که بر قلب سنگی من حکومت می کرد.. من…
آرشام… اسمم گناهکار ، رسمم تباهکار…قسمتی از متن رمان :
بر بستره ی غلیظ گناهان خود دست می کشم و با انگشت بر روی آن چنین می نویسم:
گناهکار، گناهکار، گناهکارم من!
خدایا گناهکارم؟! جز این واژه ای بر خود و اعمالم نتوانم گذارم.
چه کردم؟! در این دنیای بزرگ بین آدم هایی که کم و بیش خود به آغوش گناهان من روی آوردند.
من کیستم؟! آیا تنها یک گناهکار؟!
کسی که با ریا خوی گرفته بود، با دروغ برادری می کرد، با نیرنگ های فراوان این و آن را فریب می داد.
من آرشام، کسی هستم که لقب گناهکار را روی خود گذاشتم؛ آری تنها خود می دانم و خدایم!
من چه هستم؟! به راستی من کیستم خدایا؟! بنده ی خاطیِ تو؟!
من آرشام، کسی که معنای اسمش به قدرت وجودش بهایی پرداخته. من گناهکارم، از خلاف و گناه ابایی ندارم چون این راه را خود انتخاب کردم.
چه کسی می تواند به من کمک کند؟! خودم؟! خدا؟! بنده اش؟!
اما من نیز تهی خواهم ماند از همه چیز و هیچ چیز … می خواهم؟! آیا می خواهم پاک شوم؟! نباشم مملو از گناه؟! خالی شوم؟!
نمی دانم سرگردانم، خود نمی دانم چه می خواهم و نمی دانم سرانجامم چه می شود!
بخاطر چاپ شدن رمان لینک دانلود برداشته شد


 

چاپ شد؟جان من؟این رمان فوق العاده بود مخصوصا قسمتی که دلارام و بقیه فکر می کنن آرشام مرده.

یا وقتی که امیر میاد خاستگاری دوست دلارام...

وای وای وای...رمان های فرشته تات واقعا قشنگه
 

[صوفی]

اه این. سر این رمان نزدیک بود دو سه واحدی رو بیوفتم