ایفای نقش خیالی خادم سیاه

[آلیس بکهام]

 سلام فعلا تو این تاپیک نقش هارو میگید،همراه یه بیوگرافی کامل از خودتون.اگه بخواین میتونیم بعضی شخصیتای اصلی رو داشته باشیم.البته فقط بعضیا.

[آلیس بکهام]

 خودم میگم اوول.


نام:mikasa

نام خانوادگی:michaelis

سن:نامعلوم(همسن سباستین)

نوع:اهریمن یا به اصطلاح ژاپنیا: آکوما

رنگ مو:سیاه

رنگ چشم:در حالت عادی قهوه ای، در حالت شیطانی قرمز

قد:184

قدرت ها:سرعت بسیار زیاد،خونسردی در جنگ ها،آکروبات.

اخلاق:به صورت عادی خیلی خونسرد به نظر میاد البته با یه لبخند ملیح،در صورت به خطر افتادن اربابش در شرایط بد اگر خیلی عصبانی بشه به حالت نیمه شیطانی در میاد.

ارباب:شیل فانتوم هایو

خانواده:پدر و مادر (نامعلوم)،برادر همسن (سباستین میکائلیس )

خب تموم شد.اگه چیز اضافه تریم خواستین بنویسین.

[آلیس بکهام]

 اگه کسی نمیاد بگید جمعش کنم خو....

[SEBASTIAN 021]

من می خوام سباستین باشم اگه میشه تا بیوگرافیم رو بگم
 

[آلیس بکهام]

حتما میتونین باشین مرسی
 

[dot.]

اسم: Carel

فامیل: Phantomhive

جنسیت:مذکر

رنگ مو:مشکی

رنگ چشم:آبی

نوع:ارواح تسخیر شده (توسط شیاطین)

 سن: 16

قد:169

وابستگی:شیل فانتوم هایو,مارش شارلوت

خانواده: پدر (وینسنت فانتوم هایو) مادر(راچل فانتوم هایو) برادر(شیل فانتوم هایو) شارلوت(مار)

 وضعیت:مرده

اخلاق:یه پسر شاد و شلوغ و دوست فینیان. توی آتش سوزی از خانوادش جدا شد و تو 16 سالگی در لندن مرد, خیلی برادرش رو دوست داره و عاشق راه رفتن روی اعصاب دیگرانه. قبلا با اسنیک(رم کننده ی مار فصل3) آشنا شده و ازش یاد گرفته.

مشخصات:بال مشکی ارواح تسخیر شده

عکس: http://uupload.ir/files/ydxa_dc47647babf...317ff7.jpg

[Star Hell]

سلام ببخشید اگه بشه می خواستم یه شخصیت بگم به اسم هانّا کیم اینم ویژگی هاشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

نام: سیل فانتوم هایو

به لاتین:ciel phantom hive

سن:12-13 ساله

قد:156

وزن:40

گروه خونی:+O

رنگ چشم: آبی

رنگ مو: آبی-طوسی

تاریخ تولد:14 دسامبر

اندازه ی پا:20 سانتی متر

خانواده:

مادر بزرگ:کلودیا فانتوم هایو(مرده)

پدر:وینسنت فانتوم هایو(مرده)

مادر: راشل فانتوم هایو(مرده)

عمه:فرانسیس میدفورد(زنده)

شوهر عمه:الکسیس میدفورد(زنده)

پسر عمه:ادوارد میدفورد(زنده)

دختر عمه:الیزابت میدفورد(زنده)

خاله:مادام رد(مرده)

غالب دست:راست دست

توضیحات:

سیل نوجوانی 12 ساله است.

او به ندرت میخندد؛زیرا شب تولد 10سالگی اش،عمارت فانتوم هایو آتش میگیرد و پدر و مادرش می میرند. خودش هم دزدیده میشود و در بازار برده فروشان فروخته میشود.

کسانی که سیل رو خریدند،طی یک مراسم مذهبی وحشیانه، نشان بردگی رو روی پشتش به جا میذارن و اونو توی قفس زندانی میکنن!

زمانی که سیل مرگش حتمی بود،سباستین رو احضار میکنه و از اون کمک میخواد. سباستین هم در عوض نجات دادن اون،بعد از مرگ سیل روحش رو میخوره!

اینم عکسمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

البته لازم میدونم بگم که سیل یک بار به طور کامل میمیره،اما سباستین بخشی از روحشو به اون میده تا به زندگیش ادامه بده!

اون اکثر وقتا با سباستین دیده میشه.

زمانی که میخواد دستوری رو به سباستین بده از واژه یگاین یه دستوره،سباستین" استفاده میکنه!

[2rsa]

نام: آلیس
جنسیت:مونث 
نام پدر و مادر:نا مشخص
قدرت:تبدیل به هر کسی
سن:16ساله
توضیحات:تو یتیم خونه بزرگ شده و کسیو نداره، آرزو داره یه خواننده مشهور بشه. اما چون قدرت عجیبی داشته از یتیم خونه انداختنش بیرون. 
عکس
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[KuTaRiKaRin]

نام: کوتاری کارین

نام خانوادگی:نداره

سن:نامعلوم(همسن سباستین)

نوع:اهریمن

رنگ مو:سیاه

رنگ چشم:خاکستری

قد:170

قدرت ها: کنترل کردن خون/سرعت زیاد/تایجوستو قوی

اخلاق:خیلی خونسرد ولی اگه پا رو دمش یا پا رو دمه دوستاش بزارن ..ترسناک و عصبانی میشه

ارباب:سباستین میکایلس

خانواده:‌ خودش کشته همشونو

عکسش
http://uupload.ir/files/xup3_467cb46536a...8d9e74.jpg

خانواده

[lily]

نام: آکیوشی
جنست: پسر
سن: 13
قد: 168
قدرت: کنترل آتش
وزن: 55 kg
نوع: اهریمن
اخلاق: جدی. خشن. نافرمان.کمی شوخ. مغرور.آرام.خوب نقشه میکشه. خونسرد.مهربان
وضعیت خانواده : وقتی شش سالش بوده توی یک تصادف پدرومادرش را از دست میده اون موقع میره پیش خاله و شوهر خاله اش ولی شب اول از آنجا فرار میکنه همه خانواده و پلیس ها دنبالش میگردن اما اون میره پیش یک دسته از اراذل و پیش اونا بزرگ میشه و آموزش میبینه وقتی که هشت سالش بوده متوجه قدرتش میشه و از اون موقع به افراد گروهش کمک میکنه دو سال این روند ادمه داره تا وقتی که یازده سالش که میشه توی سرقت از بانک میگیرنش میخوان اونو بفرستن به یتیم خانه چون دیگه خانواده اش اون رو قبول نمیکنن اما اون موقع سباستین کمکش میکنه و از اون موقع با سباستین و دوستاش زندگی میکنه