چطور داستان فانتزی بنویسیم؟

[diana king]

شاید برای شما هم (مثل خود من) پیش اومده باشه که فکر کنید چرا من نتونم دنیای خاص خودم رو خلق کنم.
من تازگی ها تصمیم گرفتم در مورد این موضوع بیشتر بخونم تا شاید اساسی یاد بگیرم چیکار کنم و زاونجایی که این تصمیمم
با برگشتن دوباره ام به پارک همراه شد،چیزهایی که میخونم رو اینجا مینویسم.
البته سعی میکنم بیشتر مقاله های انگلیسی رو بخونم و نکات مهمشو اینجا بنویسم که حق نشر و این چیزها هم رعایت بشه.
ممنون که می خونینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[diana king]

گام اول:فانتزی را بشناسیم

وقتی میخوایم در هر شاخه ای چیزی بنویسیم بهترین که برای قدم اول اینه که در مورد تاریخچه یا عناصری که توی اون ژانر استفاده میشه یه خلاصه ای بدونیم.
اغلب ما فکر میکنیم فانتزی خیلی نوپاست و اکثرا اون رو با ارباب حلقه ی های تالکین میشناسن اما باید گفت که فانتزی اتفاقا قدمت زیادی داره.داستان های زیادی 
از پهلوانان و اساطیر وجود داره که از باستان برای ما به جا موندن (تو فارسی هم که ماشاا... کم نیستن)این داستان ها شامل عناصری مثل هیولاها،خداهای قدرتمند،
جادو و جادوگرها هستن البتالبته باید این رو در نظر داشته باشین که لزوما همه ی داستان های فانتزی شامل همه ی این عناصر نیستن.(مثلا یکی از ایراداتی که همیشه ب
هری پاتر وارد میکنن اینه که چرا هیچ وقت خدایی در کار نیست توش)
حالا که حرف از جناب تالکین شد ،این رو بگم که اگرچه فانتزی به ایشون برنمیگرده اما در دنیا این آقا رو به عنوان پدر فانتزی مدرن میشناسن.البته گویا قبل از ایشون چند 
نفر دیگه هم نوشته های مشابهی داشتن اما هیچ کدوم با این قدرتی که از تالکین دیدیم برابری نمیکنن و البته هیچ کدوم هم نتونستن موفقیت تجاری هابیت و ارباب حلقه ها رو 
کسب کنن.
 

[diana king]

گام دوم:مهر خودتان را پای برگه هایتان بزنید

وقتی که میخواین شروع به نوشتن داستان فانتزی کنین،آسونترین چیز پرت شدن در کلیشه هاست.شاید براتون جالب باشه بدونین اگه یه خرده تو سایت های انگلیسی زبان مربوط به ادبیات فانتزی بگردین میتونین
لیستی از کلیشه های فانتزی رو ببینین که به شدت توصیه میشه ازشون دوری کنین.البته دوری کردن از این کلیشه ها به معنای این نیست که کلا دیگه تاریخ مصرفشون گذشته.میتونین این موضوعات رو بردارین و 
مهر و امضای خودتون رو زیرش بزنین و یه طوری با خلاقیت خودتون دوباره ایجادش کنین.مثلا یکی از این کلیشه هایی که توی سایت ها میبینین این موضوعه:

پسر مزرعه دار دنیا را نجات می دهد.
با همین یه جمله قطعا خیلی از داستان هایی که خوندین یا فیلم ها و انیمه هایی که دیدین یادتون اومد!این که یه پسر بچه ی معمولی و بیگناه تبدیل میشه به قهرمان داستان و یهویی!شمشیرشو میکشه و دنیا رو از خطرات نجات میده.این قطعا حسابی کلیشه و خیلی زیادی آشناست.حالا چطوری میتونیم تبدیلش کنیم به داستان شخصی خودمون؟

میراث مخفی
شاید پسر مزرعه دار شما یه چیز خای داره که بقی ندارن.مثلا یه ارثیه ی کلان!شاید حتی بتونیم پا رو فراتر بگذاریم و بگیم پسر مزرعه دار یکی از وارثان تاج و تخت پادشاهیه.این دفعه هم حتما یاد چندتا داستان و فیلم و انیمه افتادین!(من یاد دلتورا افتادم)شاید این میراث چیزی در وجود پسر مزرعه داره.شاید پسر مزرعه دار بتونه با قابلیتی که به ارث برده کارهای عجیب و خارق العاده ای بکنه.چقدر آشناستهری پاتر
دیدین رولینگ چطور تونسته از همین کلیشه یه داستان شخصی و متمایز خلق کنه؟

اجزا را هم کپی نکنید
شاید فکر کنین حالا که رولینگ پسر مزرعه دار شخصی خودش رو خلق کرد دیگه از هرجور کلیشه ای دور شده.اما هنوز مونده.بعضی از موجودات توی داستان های فانتزی با ذات خاصی شناخته شده ان و تبدیل به کلیشه شدن.مثلا ترول ها همیشه ترسناکند.یا جادوگرها همیشه فقط دنبال منفعت خودشون و آسیب زدن به مردم عادی ان.رولینگ انواع جادوگرها رو در دنیای خودش به وجود آورد و بعد متنش رو امضا کرد.

شما چه کلیشه ای رو انتخاب میکنین و چطور اون رو شخصی میکنین؟این سوال رو از خودتون بپرسین و شروع کنین به یادداشت کردن.
 

[!Emily]

نقل قول:

جادوگرها همیشه فقط دنبال منفعت خودشون و آسیب زدن به مردم عادی ان.رولینگ انواع جادوگرها رو در دنیای خودش به وجود آورد و بعد متنش رو امضا کرد.

چه جالب مثل آقای تالکین....تا قبلش تو همه داستان ها الف ها موجودات خبیث و بدی بودن....حتی ظاهر زشتی داشتن...اما آقای تالکین الف های مخصوص به خودش رو خلق کردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یا کلا موجوداتی مثل خون آشام ها و اینا کلیشه ای شدن ولی نویسنده های این دوره سعی می کنن ویژگی های جدیدی رو به این موجود اضافه کنن تا به قول شما امضاش کننمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[diana king]

گام سوم:فانتزی نویس فانتزی خوان نباشید (خیلی تیتر سنگینی بودمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

اگه میخواین یه فانتزی نویس باشین،قطعا باید کتاب های فانتزی زیاد بخونین.اصلا لازمه ی نویسنده ی خوب بودن،خواننده ی خوب بودنه،یه جایی خونده بودم که میگفت اگر مطمئن هستین که یک کتاب بده،باز هم خوندنش ضرر نداره.اینطوری میفهمین چه چیزی رو ننویسین بهتره(همون ادب از که آموختی خودمونمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه )اما چیزی که خیلی مهمه این وسط اینه که فانتزی خوان های صرف،فانتزی نویس های خوبی نمیشن.
سعی کنین مطالعه تون رو توی همه ژانرها افزایش بدین.حتی اگر خودتون رو به فانتزی محدود کردین،سعی کنین آثار متفاوت رو دنبال کنین.فقط معاصر یا فقط نویسنده ی خاصی رو پیگیری نکنین این کار باعث میشه کم کم سبک خودتون رو پیدا کنین و به هدف اصلیتون یعنی نویسنده ی کاملی بودن،نزدیک بشین.

[diana king]

گام چهارم:گذرگاه به دنیای جادوییتان را پیدا کنید

اگه دنیای جادویی شما جایی بیرون از دنیای عادی قرار گرفته،حتما قبل از نوشتن داستان دنبال گذرگاهی باشین که دنیاها رو به هم متصل کنه.این گذرگاه همون چیزیه که شخصیت های داستانتون رو از دنیای واقعی به جایی که فانتزی اتفاق می افته،میرسونه.اگه دوباره برگردیم به رولینگ و هری پاتر،این گذرگاه همون سکوی نه و سه چهارم مشهور ایستگاه قطاره.
دقت کنین که چیزی که به عنوان گذرگاه انتخاب می کنین هرچی غیرمنتظره تر باشه،بهتره.اینکه یه طاق جادویی با کلی زرق و برق پیدا بشه و شما رو به دنیاهای عجیب برسونه،خیلی قابل باور نیست.گذرگاه جادویی رولینگ واقع در یک ایستگاه قطار پیش پا افتادست.اینکه مردم عادی یا همون ماگل ها نمی تونن اون رو ببینن جذاب ترش میکنه.نمونه ی دیگه،داستان نارنیا و ماجرای شیر و کمد و جادوگره که همگی گذرگاهی که بچه ها رو به سرزمین های افسانه ای رسوند رو دیدیم.
در ادامه جزئیات رو اضافه کنین.رولینگ در داستانش توضیح میده که وقتی کسی میخواد برای اولین بار از ایستگاه کینگزکراس استفاده کنه،یه خرده سخته.این جزئیات ماجرا رو به ذهن نزدیک تر و اصطلاحا فانتزی رو واقعیت پذیرتر میکنه.