[ایفای نقش] ایفای نقش انیم پارک (دموکراسی یا جنگ )

[heraa]

اینجا یه ایفای نقش فوق الاده جذاب داریم ... و این شما و اینم تیتر جذاب ایفای نقش :
*ایفای نقش انیم پارک /دموکراسی یا جنگ*

خب اینجا ایفای نقش گروه های کاربری انیم پارکو داریم که یه داستان خیلی خفن رو پیش میبره ,
یعنی چی ؟یعنی شما میتونید یکی از این گروهای کاربری زیرو انتخاب کنید و ایفای نقش کنید تا بفهمیم داستان چیه و چطوری میتونیم تمومش کنیم !!!


***********************نوع ویژه*************************
مدیرکل انجمن: Hadis_4842
مدیران ارشد:
مدیر:
**********************قدم نخست************************
عضو شده: heraa , Hadis_4842 , IlyA_jA


**********************نوع اول***************************
نویسندگان: (رهبر : ... ) : heraa ,IlyA_jA
هیئت تحریریه انیمگ: (رهبر: ...) :
تیم ترجمه: (رهبر: ):
تیم دانلود انجمن : (رهبر:... ):
گرافیکاران:(رهبر : ...):
ویرایشگران:(رهبر:... ):
وبلاگ نویسان : (رهبر: ...): Hadis_4842
ایفاگران نقش: (رهبر:... ):
******************************************************

اینطوریه که هرکسی دوست داره عضو بشه به من میگه و اسمش وارد کاربران عضو شده میشه ,
و میتونه یکی از گروه کاربری رو انتخاب کنه "فقط از نوع اول" و اسمش وارد نوع اول میشه ,

خب داستان چیه ؟

درون یه پارک خیلی قشنگ , که اسمشم انیم پارکه , یه اتفاقی میوفته که ما نمیدونیم هنوز که این چه اتفاقیه (میدونیم که افتاده ), تا اینجا که تو این پارک فهمیدیم یه سری مقام وجود داره ,
و کسی که به مقام مدیر کل برسه , به یسری اطلاعات محرمانه دسترسی پیدا میکنه , که باعث میشه داستان پیش بره ...

هدف :
کسایی که تو نوع اول هستن , باید بتونن مدیر کل بشن ,
میتونن با دوتا روش این مقام بالا رو کسب کنن , روش اول دموکراسیه , دموکراسی یعنی تمام آدمای اینجا رو متقاعد کنید تا بهتون رای بدن , روش دوم روش جنگه , شما میتونید قدرت کسب کنید و با قدرتتون صاحب رهبریت تمام گروه ها بشین , و تو یه جنگ تمام عیار مدیرکل بشین ,
مدیر کل میتونه ,سیاست خودشو انتخاب کنه , میتونه به کاربرا دستور بده , میتونه قانون جدید بسازه , و قدرت در دست مدیر کله , ولی بازم این مدیر کل میتونه عوض بشه با همون دو روشی که هست

مدیر کل میتونه مدیر ارشد و مدیر انتخاب کنه , پس مدیر ارشد رو نمیشه همینطوری گرفت , و حتی مدیر
مدیر کل به سری اطلاعات محرمانه دسترسی پیدا میکنه که میتونه داستان رو پیش ببره

************************قوانین**************************
*قوانین کلی سایت
*نقشایی که اینجا کسب میکنید فقط و فقط در همین پست معتبر هستن
*هدف آشنایی آشنایی با گروه های کاربریه , آشنایی با ایفای نقشه , آشنایی با کاربراعه
*هر نقشی در اینجا میتونه چند کاربر داشته باشه
*برای رهبر شدن درون گروه کاربری نوع یک حتما باید حداقل 3نفر شمارو تایید کنن ,و کسی باهاش مشکل نداشته باشه
*مدیرکل میتونه شمارو لغو کنه از پستی که دارید , ولی نمیتونه از کاربر عضو شده شمارو لغو کنه ( یعنی نهایت جزو گروه عضو شده در میاین )
*************************عضویت*************************
کسایی که میخوان عضو بشن تو همین تاپیک درون () پرانتز بگن ,
مثلا : ( میخوام عضو گروه کاربری نویسندگان بشم) , که در این صورت اسمتون وارد نویسندگان میشه
*************************خلاصه داستان تا اینجا ***************

اینجا با پیشرفت داستان ... خلاصه داستان گفته میشه ,این قسمت تند تند آپدیت میشه ,پس اگه جایی از داستان رو از دست دادین , اینجا بخونید


تا اینجا هرا و حدیث تونستن همو بشناسن و مقام هاشونو بگیرن ,
فعلا حدیث تصمیم گرفته مدیرکل بشه
هرا که دید خیلی خلوته , تصمیم گرفت راشو به حدیث بده تا حدیث مدیر کل بشه ,
حدیث مدیرکل اینجا شد , و در ادامه قراره به یه سری اطلاعات دسترسی پیدا کنه !!!
حدیث به یه سری اطلاعات محرمانه دسترسی پیدا کرده , و طبق قراری که با هرا گذاشته بود باید این اطلاعات رو لو بده
ولی با اصرار هرا , حدیث لو داد که اگه اطلاعات رو بگه حذف میشه -_- که همین باعث حذف حدیث از مدیریت کل شد ,
حالا حدیث قراره اون اطلاعاتی که گرفته رو بهمون بگه , چون دیگه مدیرکل نیست !!!
خب هرا و ایلیا و حدیث نتونستن باهم به توافق برسن که از راه دموکراسی یکیشون مدیرکل بشه , حالا تصمیم گرفتن باهم بجنگن