![]() |
ایفای نقش خیالی شهر مرگ - نسخهی قابل چاپ +- پارک انیمه (https://animpark.icu) +-- انجمن: فعالیت های گروهی (/forum-30.html) +--- انجمن: ایفای نقش (/forum-338.html) +---- انجمن: بایگانی (/forum-410.html) +---- موضوع: ایفای نقش خیالی شهر مرگ (/thread-24704.html) صفحهها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 151 152 153 154 155 156 157 158 159 160 161 162 163 164 165 166 167 168 169 170 171 172 173 174 175 176 177 178 179 180 181 182 183 184 185 186 187 |
RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - مین جی - 2016/07/10 03:08 PM رو به شیزو کردم که داشت می خندید:بمیری از دستت خلاص شم! دیگر خشن نبودم ولی حس کنف شدن یا عصبانیت بهم دست داده بود و حرص می خوردم. با دیدن انجل خجالت کشیدم ولی غرورمو از دست ندادم و گفتم:منظورم این بود که انجل کو.همین. بعد اون جادوگر رو که انقدر گردنشو فشار داده بودم غش کرده ول کردم. بعد بلند شدم.گلومو صاف کردم و فقط گفتم :من بیرونم. منتظر می مونم تا بیاین از اینجا بریم و از کنار انجل گذشتم. RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - shizuko yagami - 2016/07/10 03:09 PM با تعجب به او نگاه کردم،جادوگر یخ زد،اما مهم تر از جادوگر فرشته بود:آنجل...تو خوبی؟ RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - ملیکا ایچیزن - 2016/07/10 03:09 PM آنجل سرش رو می خاراند و در حالی که از در وارد خانه می شود دستی برای همه تکان. می دهد و: سلام^_^ من برگشتم، چه قدر خوشحالم که دوباره همتون رو یه جا می بینم. آفرین که باهم دوست هستید. RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - shizuko yagami - 2016/07/10 03:10 PM خوناشام ها جاودانه اندمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - !Emily - 2016/07/10 03:10 PM رفتم سمت آنجل :واااااای خیلی خوش حالم که برگشتی سعی کردم طناب هایی که بهش بسته بودن رو باز کنم ولی نتونستم بعد رو به بقیه کردم و گفتم:طناب ها طلسم شدن RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - shizuko yagami - 2016/07/10 03:12 PM شمشییرم را به کار بردم طناب باز شد Spoiler (Click to View) RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - مین جی - 2016/07/10 03:15 PM بیرون منتظر ماندم.در اون لحظات ترحیح خم میدادم که انجل رو نبینم.چه حرف مسخره ای زدم. حتما چون خونم به جوش وومده بود هذیون گفتم.اوهوع انجلم... چه حرفا جه فکرا. RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - shizuko yagami - 2016/07/10 03:17 PM در کلبه را باز کردم و به جان گفتم:جانسون،میشه بری از خانم ماریا رخت خواب بگیری؟همه خسته ایم!!ممنون میشم! RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - مین جی - 2016/07/10 03:46 PM سری تکان دادم و رفتم. البته در راه به یاد خانه ی بزرگ و چوبی عسلی قدیمیم افتادم که وفتی بچه بودم ان جا بازی می کردم.پناهگاه مخفی جدید خوبی بود. RE: ایفای نقش خیالی شهر مرگ - shizuko yagami - 2016/07/10 04:03 PM "منتظر جانسون هستم" ![]() |