ايفاي نقش در انيمه ي عاشقان شيطاني

[youi]

اوم..نه نه...فقط حس خيلي بدي دارم.
(خوايتم رو پهلوم روبهروي تو بخوابم كه كمرم درد گرفت و چشمام رو هم از درد فشار دادم)

[!Miss Elsa]

(با دستم حولت دادم تا به حالت اول بر گردی) بهتر استرذاحت کنی همین مدلی(دستمو گذاشتم روی شنت(بغلت کردم) منم کنارت میمونم تا مادرت نیاد و بهتصدمه نزنه راحت بخواب...

[husa008]

(داشتم از پشت پنجره فضولی میکردم با خودم گفتم):
دخترجون تو که دلت پیش آیاتو هس چرا منو انتخواب کردی!؟من گفتم دوست دارم چون واقعا احساسم بود.ولی وقتی کسیو دوست داشته باشی و احساست یه طرفه باشه؛عشقت مثل زهر میمونه.
(بعدش اومد تو....)

[youi]

لاياتو(به سختي بلند شدم كه وايسم ولي از درد داشتموميوفتادم كه..)

[husa008]

(سریع گرفتمت و گزاشتم سرجات)
درگوشت گفتم:آخر من نفهمیدم احساس تو چیه!
حالا لازم نیست بلند شی.فعلا استراحت کن بعدا صحبت میکنیم

[!Miss Elsa]

(چشمم به لایتو افتاد)چششش.....لایتو چیزی شده؟،یویی تکون نخور دردت بیشتر میشه

[husa008]

لایتو:اومدم ببینم حال یویی چطوره.

[youi]

لاي..تو ..من..من نمي تونم خودم رو عوض كنم...(اشكام تومدن)
خيلي سعي كردم دنبال انتقام باشم ولي نيم تونم الان فقط مي خوام...

[husa008]

(لایتوبا لبخند)معلومه نمیتونی.کشتن مادر خودت،توسط یه انسان خیلی غیر ممکنه!
امیدوارم همیشه همین جوری بمونی

[youi]

درد...گفتي درد اياتو..مهم نيست....ديگه هر چه قدر هم درد بكشم مهم نيست...