ایفای نقش شهر مرگ2

[Noctis_P]

نوشيدنى رو ميگيرم و با اخم ميگم:پسر حرف گوش کنى هستى ،کنت ميدونه کى رو مى فرسته

[Aisan]

تظاهر را کنار می گذارم:
-چرا از ارباب ناراحت هستین؟

[Noctis_P]

با بغض ميگم:همش بهم دستور ميده,،هيچ وقت حق ندارم کارى رو که مى خوام انجام بدم ،گاهى اوقات دلم مى خواد بزنمش

[Aisan]

از حرف آخرش خنده ام میگیرد اما جلوی خود را میگیرم:
ایشون صلاح شما رو میخوان

[Noctis_P]

_نخند ديگهههههه!خب منم صلاح خودم رو مى خوام... انگار مثلا من دوست دارم فنا شم

[Aisan]

-ایشون با تجربه هستن،بهتره الان برید پیششون

[shizuko yagami]

باحودم؛مثل یه مادر محافظ بزن بکش بسوزون هموشون رو نابود میکنم

[Noctis_P]

_برم پيشش؟!عمرا!!!!!!.....

[Aisan]

میخواین تا آخر عمر اینجابمونید؟
این عاقلانه نیست
شما بچه نیستید که نازتون رو بکشن
می دونید که اون کسی که به حمایت نیاز داره شمایید،نه ارباب

[Noctis_P]

چشمانم به طور وحشتناکى قرمز ميشن و عنبيه ام مشکى ميشه داد ميزنم:تو هم مثل اونى از اتاقم برو بيرون!!!