ایفای نقش شهر مرگ2

[مین جی]

جان:اه...بازم کلبه. تو یاد چیزی نمیندازه برنی؟!

[!Emily]

آنا جلوی در کلبه که میرسه یکهو با کمال تعجب تبدیل به انسان میشه و اون پدر محافظی که دو سال پیش خودش را جای پسر بچه زده بود جلوش ظاهر میشه

[مین جی]

جان ابرو بالا میده:جان؟!
هی عجیب و عجیب تر میشه. دست مریزاد.

[Ryoma]

برنارد به جان میگه :خب آخه ...... ممنون بابت کتت خوبه که آتیشی
رو به آنا با خوش حالی : ایول آنا تو انسان شدی گفته بودم درست میشه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
رو به پدر محافظ با ناراحتی : سلام ببخشید من درست از قدرتم استفاده نکردم

[!Emily]

(آنا که هنوز توی شک بود با تعجب به پدر ماحفظ نگاه میکنه)

[Ryoma]

محتوای مخفی (Click to View)

یکی پدر محافظ شه آنا تو شو

برناد با خودش میگه : من واقعا................... ولش کن
رو به آنا : آنا حواستو جمع کن هوا رو گرم کن نه هوا رو سرد تر کن مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[مین جی]

جان:مگه کشکه؟!
رو به پدر محافظ...:سلام. خوسحالم دوباره میبینمت. البته اینبار به عنوان پدر محافظ نه یه بچه!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
داخل کلبه رفتیم.

[!Emily]

((بچه ها اون که واقعا پدر محافظ نیست اون الکساندرا است پس من نمی تونم نقشش رو اجراکنم))
بیاین بریم داحل

[shizuko yagami]

شیزوکو:
.:خونه:.
نشستم روی تخت و به دفترچه خاطراتم خیره شدم!قفلش رو باز کردم و بالای یک صفحه نوشتم:کنت الکساندر که خواهد بود؟

[Ryoma]

برنارد : من واقعا متوجه نمیشم