ایفای نقش شهر مرگ2

[!Emily]

(آنا چاقو رو از جلوی گردن برنارد بر میداره و در گوش شیزو میگه)یه ورد بخونم و شیطان برنارد که اسمش جک بود رو خبر کنم؟شاید اون بدونه چه خبره

[Ryoma]

اولن که من برناردم
دومن که چرا سه شخصیته . من یه شخصیتم همین، از اول زندگیمم همین جوری بودمو با خانوادم به خوشبختی زندگی کردم.

[!Emily]

(2016/09/06 10:39 PM)Ryoma2 نوشته شده توسط:  اولن که من برناردم
دومن که چرا سه شخصیته . من یه شخصیتم همین، از اول زندگیمم همین جوری بودمو با خانوادم به خوشبختی زندگی کردم.

(آنا با نیشخند)خانواده؟ز کی

[مین جی]

جان:با خوشبختی؟!(داد زد)
تو که باهاسون بدبخت بودی....گفتی اونا دوست نداستن. وای تو یه شخصیته ای!
انا زود جک رو بیار..ببینیم اون چی میگه

[Ryoma]

برنارد :آره خانواده من همشون قدرت مندن و منم همین طورـ

[!Emily]

(آنا چوب سوزان رو از کوله پشتی اش برمیداره و میگه)با کمال میل(چوب رو سمت برنارد میگیره و میگه)ورا ورتو

[Ryoma]

برنارد : دیوونم کردین اه من اصلا حرفاتونو نمی فهمم اصلا می خوای برم پیش داداش کوچیکم

[!Emily]

(یک دفعه جک ظاهر میشه....)

[Ryoma]

شیطان برنارد میاد ولی داخل بدن برنارد نمیشه و میگه : به به سلام چه عجب منو صدا کردین این دیگه کیه اوردینش اینجا .خود برنارد کو ؟

[!Emily]

(آنا کله اش رو به دیوار میکوبه و میگه)خداااای من یعنی اینم خبر نداره؟
(رو به جک با آرامش)میتونی بفهمی این شخص کیه؟