ایفای نقش شهر مرگ2

[Aisan]

خشم در چشم هایم موج می زند...
با یک حرکت دست از روی زمین مری را بلند می کنم و به شدت به تیزی ای میله های در کاخ می کوبم
شکمش سوراخ می شود و خون از بدنش بیرون می ریزد.
جلو می روم و دستم را زیر چانه اش می گذارم،سرش را بالا میاورم و به صورتش نزدیک می شوم و جوری که فقط خودش بشنود می گویم:
-خوب می دونی که با یک چشم بهم زدن می تونم نابودت کنم،نذار رابطه ای که بین ما بود خراب بشه

[Noctis_P]

طورى که فقط کنت بشنوه ميگم:مى دونم...

[Aisan]

-پس داری چه غلطی می کنی دختر خوب؟

[مین جی]

جان رو به کنت:جواب سوالتو اون دنیا میگیری!
چشم هام قرمز اتشین می شود.

[Noctis_P]

اروم ميگم:اگه مى خواى...دشمنت...رو گول...بزنى...اول...خودى...هارو گول...بزن

[Aisan]

آرام می خندم،سرش را روی شانه ام می گذارم و با کمترین صدای ممکن می گویم:
- می دونستم توی انتخابم اشتباه نکردم!باید یکم درد بکشی...بعدش روهم خودت میدونی باید چیکار کنی
به گونه ای که آن ها متوجه بشوند بلند داد می کشم:
- من با هیچ کسی شوخی ندارم!تو هم برو به درک دختر احمق!
عقب می روم و مری را از تیزی بیرون می کشم و جلوی آن افراد می اندازم:
- من به نزدیک ترین فرد هم رحم نمی کنم؛حالا نوبت شماست!

[Noctis_P]

درد جانسوزى رو حس مى کنم نفس نفس ميزنم

[مین جی]

جان:با کمال میل!!!!!!!!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Aisan]

دست هایم را به هم می مالم و گردبادی تشکیل می شود و تمام اجسام اطراف را به غیر از خودم از زمین جدا می کند
ناگهانی گردباد را متوقف می کنم و همه چیزهای معلق با شدت به زمین کوبیده می شوند

[Noctis_P]

روى زمين مى افتم زخمم تقريبا ترميم مى کنم و به سختى بلند ميشم