ایفای نقش شهر مرگ2

[ملیکا ایچیزن]

انجل به تیم: حالا می گی من چی کار کنم؟؟؟؟؟ اینطوری افریده شدم....برم جراحی پلاستیک.وای اخه یه حرف هایی می زنید شما هام ها.

[Merliya]

تیم:من از اولش پرسیدم که چرا وقتی عصبانی میشی قیافت اون شکلی میشه!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمههمینمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهاصن بیخیال...الکساندر رو چیکار کنیم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Ryoma]

برنارد جدی میشه و به تیم با عصبانیت میگه:چی کار باید کنیم؟ هیچی بزاریم راس راس باسه خودش راه بره چطوره؟ معلومه باید بکشیمشش همون طور که آنا رو کشت از اون بدتر

[مین جی]

جان:خیلی هم خوشگل میشه.عشقم فرشتس!حسودی؟!
جان:خوبه.می کشیمش.چه عجب!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Merliya]

تیم:باشه بابا...اصن فرشته ی تو بدون نقصه...خوب...الکساندر؟میخواین بکشینش؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه...خوب راستش اول باید پیداش کنیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهبعد از کشتن مری غیبش زدمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Ryoma]

برنارد :پ ن پ میخوایم وایسیم ما رو بکشه .هرجا باشه پیداش میشه

[مین جی]

جان:درسته.باید پیداش کنیم.
پیش انجل میرم.
جان رو به انجلینا:عسلی تو پشتم باش!

[ملیکا ایچیزن]

انجل: نمی خواد بترسی بی خودی من چیزیم نمی شه. اما باشه پشتت می ایستم.

[Ryoma]

برنارد داد میزنه: وای خدا آخه من چه جوری می خوام زندگی کنم؟

[مین جی]

جان:دلتم بخواد.