ایفای نقش خیالی خانواده انیم پارکی ها و عید!

[Ryoma]

ریوما بر میگرده و میگرده : سلام عمو شیکی سلام عمو آکایا .

[aika_chan]

(شیکی که بچه ها رو میبینه و ناامیدانه به آکایا مینگرد)اینا دزدن؟؟منو بگو فک کردم الان ازشون حق سکوت میگیرم.
(آکایا رو به دیانا و ریوما)سلام.عیدتون مبارک.

[Ryoma]

رو به آکایا : عمو هنوز عید نشده مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه اما عید شما هم مبارک مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
عمو برنامه ای نداری؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[aika_chan]

(آکایا رو به ریوما)نه،برای یکی از پرونده هام اومدم.شیکی مثل اینکه موقع جراحیش داشته میوه میخورده و یکی از دونه هاش تو شکم بیمارش گیر کرده بوده واسه همین منو خبر کرد که بیام ازش دفاع کنم

[Ryoma]

آها . عمو پس سرتون شلوغه . الان جایی میرین؟

[2rsa]

 لطفا از اون هوا بیان بیرون! -_-
عمو واقعا منو نمیشناسی؟ -_-

[Noctis_P]

از اشپزخونه ميام بيرو:اوفففق سلام اکايا ،خوش اومدى

[diana king]

(در گوش ریوما)
منظورت از برنامه چیه؟!

[Ryoma]

(درگوش دیانا) گفتم شاید بخواد مسافرتی جایی بریم .

[shizuko yagami]

عمه بزرگ رجی:
با خمیازه از تو اتاق بیرون اومدم؛هوم؟