زمان کنونی: 2024/06/30, 07:58 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/06/30, 07:58 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 13 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ادامه ی نجات کودکان از زبان کلود - تک قسمتی -

نویسنده پیام
*Cloud*
❤کلود پارک انيمه ❤



ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jul 2014
اعتبار: 492.0
ارسال: #1
zخبر جدید ادامه ی نجات کودکان از زبان کلود - تک قسمتی -
سلام به همه ی دوستان گلممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
اینم داستان فقط تشکر و اعتبار فراموش نشه....مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه


من تنها نیستم.
یه لبخند شیرین زدم که دنزل بهم اشاره کرد که برم سمتش ومنم رفتم که یه دفعه دستشو مثل زک خدابیامرز گذاشت پشت سرم و منو محکم با خودش برد زیر اب.(خدایا این بچه چقدر زور داره!؟این بزرگ شه چی میشه؟ رفتیم زیر اب.

جاتون خالی چه صفایی داشت! اب رفت تو دماغم! خیس خالی با موهای ریخته روی صورتم داشتم دنزلو بلند میکردم که بره بیرون، سید اومد دستمو بگیره تا منو بیاره بیرون که من شیطونیم گل کرد و خواستم به همه یه حال بدم که دست سیدو کشیدمو انداختمش تو اب.

اونم بچه ی با جنبه ایه! وقتی اومد بالا حسابی از خنده ریسه رفت! بعد از اون یوفی رفت سراغ وینسنت و اونو از پشت هل میداد تا بیاد تو اب ولی وینسنت تکون نمیخورد. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
عین مجسمه ی ابوالهل وایساده بود.یوفی عصبانی شد و یدونه محکم کوبوند تو زانوی وینست! وینی دردش گرفت و داشت غر میزد که یوفی هلش داد و اون افتاد تو بغل من!

همه خندیدن ولی میدونستن که یه اتفاق بود. مارلین میخواست بیاد تو که بارت نذاشت چون میترسید مارلین سرمابخوره! ولی من برای در اوردن حرس بارت رفتم سراغ مارلین و بغلش کردمو اوردمش تو اب.

خلاصه همه تو اب، اب بازی کردیم خیلی خوش گذشت. ولی تیفا و یوفی بیرون موندنو نیومدن تو اب. منم دلم نیومد که اون دوتا تو این روز بهشون خوش نگذره رفتم سراغ تیفا و جلوش وایسادم.
بعد با یه حرکت تیفارو مثل زیبای خفته بلند کردمو همراه اون پریدم تو اب. یوفی هم با زور اوردیمش تو اب، خلاصه روز تموم شد و همه رفتن خونه هاشون.

منم رفتم تو اتاق که بخوابم که تیفا اومد تو اتاقمو بهم گفت:
- بهت افتخار میکنم کلود!تو تونستی! همه رو نجات دادی! اونا تورو بخشیدن! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

- اها باشه!منم خوابم میاد! شب بخیر! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

من گیج خواب بودم که این حرفو زدم، خلاصه خوابیدیم.

فردا که شروع شد، بعد از صبحانه تیفا یه دستمال با طی و روزنامه داد دست مارلین و دنزل، که مثلا برن اتاقشون رو تمیز کنن. بعد منو بیکار گیر اورد و تا کارای سختو بکنم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
منم بعد از انجام کارا یه لیست از تمام کارایی که کردم نوشتم:
لیست حمالیای من:

1_رفتم روی صندلی و پرده هارو کندم و دادم تیفا. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
2_رفتم پشت شیشه (به طوری که فقط یه پام توی خونه بود ودر کل رو هوا بودم) که شیشه هارو تمیز کنم.تیفا هم از داخل شیشه هارو تمیز میکرد. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
3_جارو برقی کشیدم تیفا هم طی کشید. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
4_لوسترو تمیز کردم. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
5_پرده هارو پهن کردم رو طناب. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
6_بعد از خشک شدن،با بدختی وصلشون کردم.
7_کابینتارو تمیز کردم. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
8_بالاهای دیوارو با دستمال تمیز کردم.
9_با تمام خستگی دستشویی هم شستم. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
10_یه چرت 5 دقیقه ای کردم بعد رفتیم سراغ اتاق بچه ها و اونجارو تمیز کردیم. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

همینطور داشتم مینوشتم که متوجه تیفا شدم که داره به نوشتم نگاه میکنه.
بعد گفت:
- این چرتو پرتا چیه نوشتی؟ تو یه روز این کارارو کردی عین جنازه ها شدی!اونوقت من که هر دو روز یه بار این کارارو تکرار میکنم چی بگم اخه؟! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خب راست میگفت. با اون حال و روزی که از من دید، واقعا عین جنازه ها شده بودم. باورتون میشه اگه بگم تمام مدتی که این کارارو انجام میدادم چی ریختی بودم؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

یه تی شرت ابی،یه شلوار لیه لوله تفنگی،یه پیشبند چاهار خونه ی ابی و صورتی با یه دستمال سر قرمز که روش توپای یفید داشت که مدل دستمال سر اسنو بسته بودم.

خدایا این وضع لباس خداییش واسه کلفتا نیست؟ (مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) بعد از این روز ، هر دو روز یکبار از این خبرا بود.
که اینبار دیگه جدی جدی عاشق تیفا شدم. بعد از هر کار با یه شربت یخ وتگری میومد سراغم. اب انار ترش! وای جاتون خالی انقد خوشمزه که حرف نداشت! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد از یکسال حمالی کردن تو خونه و بیرون، بالاخره از تیفا درخواست ازدواج کردم، اونم قبول کرد! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

یه عروسی کوچولو با تمام دوستان گرفتیم، خیلی خوب بود، همه چیز عالی و خوب پیشرفت.

بعد از یک سال، تیفا باردار شد، خوشحال شدم...مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بعد از 6 ماه تیفا رفته بود سونوگرافی، بهم اس ام اس داد که بچه دختره.وقتی که اس ام اسو خوندم، قلبم وایساد وذوق کردم.مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

بهم گفت که من باید اسمشو انتخاب کنم، تمام مدت داشتم به اسمش فکر میکردم که یه چیزی باشه که هم به اسم من بیاد هم به تیفا.

3ماه دیگه هم با تمام ذوقی که داشتم زود گذشت، من پیش وینی بودم درمورد حس پدر شدن حرف میزدم، کاملا مشخص بود که خیلی دوست داشت الان جای من بود، موبایلم زنگ زد برداشتم.

مارلین با یه ترس ویه شوقی بهم گفت:
- کلود زود بیا خونه! نی نیت داره بدنیا میاد! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

منم با تمام سرعت خودمو رسوندم پیش تیفا، از اونجایی که من ماشین نداشتم، با بدختی تیفا رو با موتور رسوندم بیمارستن، بعد از یه دو ساعتی، دوتا پرستار اومدن بیرون از بخش، دست هردوتاشون بچه بود.

من ازشون پرسیدم که کدوم بچه ی منه؟ که هردوتاشون جواب دادن :
- بفرمایید!این از دختر شما واینم از پسر شما!
هنگ کردم (مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ) ، عین مجسمه به اون دوتا نگاه میکردم، دو قلوی دخترو پسر، 4 تابچه تو خونه ی من هستن.مدرسه ی موش ها!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

ولی به خودم اومدم و بچه هامو ازشون گرفتم، دوتاشون تو دوتا دستام بودن
بعد از دوماه تیفا از بیمارستان مرخص شد و اومد خونه، مارلین و دنزل عین فرشته (مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) دور بچه هام میچرخیدن و حسابی مواظبشون بودن.
اینم از این...
.
.
.
چندین سال بعد................مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
هم اکنون هم ساعت 02 شبه و مهمونای جشن عقد پسرم دارن کم کم رفع زحمت میکنن ....
تیفا از خستگی روی مبل بیهوش شده ....
دخترمم با داماد عزیزم رفتن خونشون....
منم باید همه ی این ریخت و پاش ها رو جمع کنم.....
پس فعلا .....
زندگه ادامه دارد و من تنها نیستم... مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه





تشکر و اعتبار فراموش نشههههههههههههههههههههههههههههههههه....
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/08/24 11:39 AM، توسط *Cloud*.)
2014/08/23 01:53 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ

[-]
No
Error.

ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  نجات امپراطور lelouch2017 5 1,400 2017/07/23 03:52 PM
آخرین ارسال: lelouch2017
  نجات امپراطور (قسمت 1) lelouch2017 5 1,193 2017/02/22 03:48 PM
آخرین ارسال: lelouch2017



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان