شهر اشباح - خلاصه ی انیمه

[Michiru]

چیهیرو یه دختری که با پدر و مادرش به خونه ی جدیدشون میرن که به یه تونل برمیخورن اونا وارد تونل میشن و به شهری زیبا و با شکوه برمی خورن تصمیم میگیرن اونجا ناهارشون رو بخورن و به غذا های رنگین و آبدار برمی خورن !!پدر و مادر چیهیرو شروع به خوردن میکنن ولی چیهیرو از اون غذا ها نمیخوره. و به پدرو مادرش هم همینو میگه ولی اونا به حرفش گوش نمیدن و ......مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بقیه ی داستان در پست بعدی ...

[Michiru]

چیهیرو یه سری به اطراف شهر میزنه تا اینکه یه پسر از اونجا میاد و به چیهیرو میگه زود از این جا دور شو ! چیهیرو که خیلی ترسیده بود دید هوا داره تاریک میشه و یه سری ارواح هم دید !! گریه کنان پدر و مادرشو صدا میزد ولی خبری نه شد تا اینکه دو نفر که داشتن هی میخوردن رو پیدا کرد ! اونا سرشون بر گردوندن ...!بله اینا پدر و مادر چیهیرو بودند که به شکل خوک در اومده بودن . چیهیرو باورش نمیشد !!! فرار کرد و دوباره پدر و مادرش رو صدا میزد ! تا این که بدنش شفاف شد به طوری که از دست خودش میتونست اطراف رو ببینه !!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
بقیه ی داستان درپست بعدی!

[Michiru]

هاکو بهش یه چیز داد که بخوره و اون خوب شد بهش گفت که اگه میخای از این جا خلاص شی باید کار کنی برو پیش کاماجی او یه پیرمرد با ۴تا دست حموم های آب گرم و گیاهی رو آماده میکنه برو ازش بخا که بهت کار بده اون سخت گیره و باید انقدر بهش التماس کنی تا بالاخره بپذیرتد !چیهیرو رفت پیش کاماجی اما اون بهش گفت نیروی اضافی هم داره و لازم نیس کمکم کنی ! زنی بالباس مخصوص به محل کاماجی رفت تا بهش غذاشو بده فهمید چیهیرو هم اونجاست ! کاماجی گفت که نوه ی منه و برو بهش کار بده چیهیرو با اون زن رفتن که وان بزرگ رو برای یه اشباح کثیف ، تمیز کنن خلاصه بعد از کلی سختی وان آماده شد .....
ادامه ی داستان در پست بعدی ...

[!Web Prince]

مطلب جالبی بود، اگه براش عمس هم گذاشته بودی قشنگتر میشد

[Michiru]

برای چیش اسم بزارم ؟

[پرنسس کارولین]

خیلی شهر اشباح قشنگه من که تا حالا هزار بار دیدمش

[Michiru]

اون اشباح کثیف وارد حمام شد و همه از دیدن این اشباح می لرزیدن ! چیهیرو هم مسولیت این کار رو بر عهده داشت و باید با استفاده از اون چوب ها اونارو از پایین به بالا میفرستاد تا کاماجی آب گیاهی رو برشون بفرسته یوبابا هم که مسول حمام و مسافر خونه و خلاصه فرمانروای شهر اشباح بود و پیرزن قورقوروو یی بود ، یه بچه داره و چیهیرو هم قبلا ازش تقازای کار میخواست و یوبابا هم بهش کار داد و چیهیرو قراردادی امضا کرد که اسمش اونجا عوض شده بود ! بله یوبابا اسم چیهیرو رو به سن تغییر داده بود و در شهر اشباح هر کس اسم واقعیشو فراموش کنه تا ابد خدمت گزار یوبابا میمونه مثل هاکو !
خلاصه کاماجی آب رو برای چیهیرو میفرسته اون مهمون کثیف بهش یه دستگیره گیر کرده بود !اونا یه طناب به دست گیره بستند و کشیدند و دستگیره درومد ! اون مهمون کثیف چیزی به چیهیرو داد و گفت این طلسم پدر و مادرتو از بین میبره ! اون فرمانروای معروف رودخونه بود و از اونا راضی بود....

[!Web Prince]

(2014/12/02 04:14 PM)Michiru نوشته شده توسط:  برای چیش اسم بزارم ؟

ببخشید اشتباه نوشتم منظورم عکس بود مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[!Miss Elsa]

من خیلی از این انیمه خوشم میاد اسم دختره و پسره رو فراموش کردم
ولی فک میکنید دختره باز پسره رو میبینه؟

[animefraek]

یکی از اثرهای زیبا و بیاد ماندنی استاد بزرگ