ايفاي نقش در انيمه ي فوتباليست ها...

[Giga Byte]

(2015/06/23 09:27 PM)reza#_# نوشته شده توسط:  (منم با توپ داشتم بازی میکردم)
(دادم میزنم)هی تارو سلام
(((ایفا نکنین تا نینا بیاد)))

(توپ رو به سوباسا شوت کردم.)
تارو:سوباسا!تا جلوی دروازه بیا پاسکاری کنیم!

[ali#_#]

(توپ دغف کردم بجای پاس مستقیم شوت کردم توی گل)اخخخ ببخششد یادم رفت باید تمرین میکردیم
بازم معذرت بیا دوباره شروع کنیم

[Giga Byte]

تارو:سوباسا!!!!!خیلی....اصلا بیا دوباره!
(تارو توپ رو برمیداره و تا ربع زمین پیش میره.توپ رو بلند میکنه و با یه برگردون به سوباسا پاس میده.)
تارو:سوباسا!پاس بدیا!

[ali#_#]

(از جام تکون نمیخورم وقتی توپ رد شد متوجه میشم)هی چی شد؟بیا دوباره امتخان کنیم
(اصلا حالم خوب نبود)

[Giga Byte]

(تارو که دوست صمیم سوباسا بود،متوجه ناراحتی اون میشه و میره پیشش.)
تارو: چی شده سوبا؟

[youi]

(نمي خواستم حرفي از دهنم در بياد و به ميزوگي بگم اگه پيشش مي موندم ممكن بود بگم كه با سوباسا حرف زدم و يا دليل زخمو و همه چيزو ازم بپرسه پس سريعا از اونجا دور شدم و داشتم مي رفتم محل تمرين سوباسا تا از دور تماشاش كنم)

[ali#_#]

(همونجا میینم روی چمنا با ناراحتی)یه موضوعی هست که فکرمو مشغول کرده

[Giga Byte]

(تارو از چشم های سوباسا میفهمه که سوبا نگران میزوگیه.)
تارو: خوب سوبا!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهما فقط میتونیم براش دعا بکنیم!اون فردا بازی سختی رو درپیش داره.(نیوشا احساساتیش کنی کشتمتا!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

[youi]

تارو جان شا از كجا مي دونيد:/جلل خالق من كه بتارو نگفتم گفتم؟:/باشه:/
(مي رسم پيش تارو و سوباسا از دور بهشون نگاه مي كنم مي بينم كه باي نمي كنند خيلي تعجب مي كنم نزديكشون مي شم تا بشنوم چي بهم مي گند)

[ali#_#]

(بلند میشم یه لبخند مصنوعی میزنم)بیا تمرین شروع کنیم اون الان مهم نیست