ایفای نقش در کمیک بــتمن

[Dick grayson]

آرخام نایت

(میفهمه موشکا دارن میان) بروس این چیزی نیست که تو به من یاد دادی ! به یاد بیار کی هستی . تو آدم نمیکشی ولی من میکشم تو بروس وینی ولی من من (ماسکشو درمیاره) (روی صورتش چند قطره اشکه) من جیسون تادم . (با یک تیر میتونه یدونه از موشکا رو دفع کنه) ببین تو چی شدی تو داری دیوونه میشی بروس یه دیوونه مثل من مثل اون جوکر ......

[ADP]

(بتمن ناگهان کنترل از دستش افتاد. ذهنش دیگر کار نمیکرد. انگار مغزش فلج شده بود. میدونست این دیالوگ ها آشنا هستند. اما نه تا این حد. تا این حد که بتونن دیالوگ های یه رابین سابق باشن. تا این حد که بعدتا تبدیل به دیالوگ های یک ابرشرور بشوند. بتمن اون شب یادش اومد. شبی که جوکر جیسون تاد و پدر و مادرش رو کشته بود...خیلی خوب اون شب تو ذهنش بود...اما فکرش رو هم اون موقع نمیکرد که کار به رد هود بکشه. و باورش نمیشد که این هیولای آهنی همون پسر بچه ای باشه که با چهره ای پر درد و غم کنار پدر و مادرش خفتیده بود...حالا راحت تر میتونست حرف های جیسون رو بفهمه. جیسون پر از درد بود. پر از غم بود. اما چطور میتونست به جیسون بفهمونه که نمیتونست اون شب کمکش کنه؟ بتمن دیگه شل شد، دیگه رمق نداشت. آرام روی زمین زانو زد): جیسون...من فقط میتونم بگم.....متاسفم...

[mj3]

ریدلر(فهمیده نقشش داره نقشه بر آب می شه سریع فلنگو می بنده)تو راه همش به خودش: لعنت به من نه..........چرامن...لعنت........به....بتمن

[Salmanfz]

نایت وینگ

(با آخرین نفساش چون داره غش میکنه از درد) بتمن بلد شو . این بتمنی نیست که من میشناختم ... این اون کسی نیست که سال های سال جوکر رو دستگیر میکرده ... این اون کسی نیست که با این که کمرش شکست ولی برگشت با عظمت فراوان ... بتمن بلند شو تو نترسی ... تو هیچ وقت تسلیم نمیشی ... بلند ششوو(غش کرد)

[mj3]

(ریدلر پیش بین)چی شد؟کارارو کردی تا سه ساعت دیگه خورشید طلوع می کنه و ماهاهم باید دقیقا همون موقع شهررو نابود کنیممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
دقیقا بمبارو طوری که گفتم بچین

[ADP]

(بتمن صدای نایتوینگ رو شنید. انگار این صدا مثل آبی بود بر روی آتش. بتمن یادش آمد این جیسون، دیگه جیسون سابق نیست. اون عوض شده...تشنه خون و انتقامه. وقتی که بتمن دید ریدلر هم داره فرار میکنه بیشتر به خودش اومد. شاید جیسون پشت اون نقاب بود، اما اون جیسون، با بتمن غریبه بود. با بروس وین هم غریبه بود.)
(بتمن سریع بت موبیل رو احظار میکنه و سوارش میشه، این شوالیه هرچی زودتر باید دستگیر شه. بتمن بعید میدونست بتونه اونو حتی بکشه (گرچه اینو هم نمیخواست). بنابراین با بت موبیل رفت تا شوالیه رو زیر بگیره! احمقانه ترین کاری که میتونست انجام بده...)

[Dick grayson]

آرخام نایت

(بتمن داره قوانینشو زیر سوال میبره) بتمن صبر کن ... تو همچین قانونی رو نداری ... باشه من قبول میکنم ... قبول میکنم کسی که منو از دزدی و فساد کشیده بیرون میخواد منو بکشه ... قبول میکنه که پدر خوانده ام میخواد اونو بکشه(با عصبانیت) ولی من نمیزارم .. من گاتهام رو میگیرم و از فساد پاکش میکنم به روش خودم ... (ماسکشو میزاره) (با طناب مخصوص به سمت دیوار میره) بتمن تو نمیتونی منو بگیری هیچ وقت نمیتونی چون تو یادت رفت ... من اصلا کی بودم....

[ADP]

(بتمن که سعی میکنه آرامش خودشو حفظ کنه از بت موبیل پرید بالا و شروع کرد به تعقیب آرکهام نایت): من یادممه تو جیسون تاد بودی، دستیار ارشد من. اما تو همونی بودی که شد رد هود...همونی بودی که الان شوالیه‌ی آرکهامی، من تو رو دیگه نمیشناسم. به هیچ عنوان...و نمیذارم هرکاری دلت میخواد بکنی!

[Dick grayson]

شوالیه آرخام

(به بتمن نگاه میکنه) تو حرف از عوض شدن نزن ... تو کسی بودی که تا چند دقیقه پیش داشتی قانونتو زیر پا میذاشتی(دورتر میشه) تو با اون دیوونه روانی هیچ کاری نداشتی... اون منو کشت ... اون دستیار ارشدتو کشت ... میدونم تو بخواطر گاتهام اونو نمیکشی ولی اون یه جنایت بزرگ انجام داد خیلی بزرگ ... اون دستیار تو .. پسر خوندتو کشت بروس .. اینو بفهم بروووووس بفهم(روی یه دیوار میشینه و چند قطره اشک میریزه) تو گذاشتی اون آزاد باشه و ول بچرخه .. ولی من نمیزارم .. میرم سراغش ... میخوام باهاش تسویه حساب کنمم (بمب دود میزنه و فرار میکنه) ....

[ADP]

(بتمن که شوالیه رو گم کرده بود، داشت به خودش لعنت میفرستاد. سریع برگشت و داد زد): جوکر رو پیدا کنید! همین الان!
(و خودش هم سوار بت موبیل شد. دوباره انگار یه حسی بهش میگفت بره ساحل غربی گاتهام، سریع پاشو رو پدال گذاشت و از اونجا دور شد...)