ایفای نقش فوتبالیست ها

[ⓜⓡ.TERABYTE]

سوباسا : واكي أين يكي إز ساده ترين شوت هاي من بود
حالا وقت شوت چرخشيه (يكي إز بهترين شوت هاي چرخشي رو زدم تا خودم رو به واكي نشون بدم)

[mj3]

(واکی به سختی توپ رو کی گیره و کلاهش می افته):سوباسا درسته که شوتت خوب بود اما نمی تونی طلسم دروازه ی منو بشکنی.

[ⓜⓡ.TERABYTE]

(سوباسا با خودش): آفرين واكي. وقتي واكي مي تونه شوت من و بگيره دروازه بان ديگه اي هم شايد موفق به گرفتن شوت من بشه براي حل أين كار بايد راهي پيدا كنم (كمي فك مي كنه بعد ): أوه عمو . عمو مي تونه بهم كمك كنه . بايد برم پيشش

[mj3]

(واکی به سوبا):سوبا ازت می خوام نهاااااااااااااااااااااااااااایت تلاشتو بکنیمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Giga Byte]

(پاریس - فرانسه)
(با توپ به سمت ساحل میدوم.)
سوباسا!هرگز اون خاطره ها یادم نمیره!و...ولی قراره فردا به ژاپن برگردم.

[ⓜⓡ.TERABYTE]

(بعد از شوت چرخشي كه زدم و واكي توپ رو گرفتم تمرين رو ول كردم و رفتم تا عمو رو پيدا كنم ازش شوت جديدي ياد بگيرم.اما تو ي راه كه داشتم سريع مي دويدم ناگهنان به كسي خوردم و هردو افتاديم اون كسي نبود جز دوست قديميه من تارو ميساكي )

[diana king]

(اتاقی در بیمارستان میزوگی کنار پنجره )
میزوگی با خودش در حالی که یک توپ را در دستش میچرخاند:
فردا از بیمارستان مرخص میشم، شنیدم میساکی هم میخواد برگرده....
امیدوارم بتونم یه بازی عالی داشته باشم...
به زودی...

[diana king]

(صبح روز بعد 
میزوگی خیلی آروم وسایلش رو جمع میکنه
و از بیمارستان خارج میشه )
یک نفس عمیق در هوای آزاد:
حالا اینجام!
من برگشتم!
 

[Yūichirō Hyakuya]

(داشتم چایی می خوردم که در خونه زده شد درو که باز کزدم سوباسا رو دیدم گفتم)چی شده سوباسا جان کاری داشتی؟

[ⓜⓡ.TERABYTE]

سلام عمو جان فك مي كردم كه خونه نباشيد
عمو من يه شوت جديد نياز دارم تا بتونم موفق بشم
يا يه راهي كه بتونم روي واكي گل بزنم چون اون شوت من رو گرفت
و من فكر مي كنم كه اگه واكي شوت من رو مي تونه بگيره كسي ديگه اي هم تو مسابقات شايد بتونه توپ من رو محار كنه