ایفای نقش شخصیت خیالی

[Soul Killer]

ما خاص بودیم
خاص و با قدرت
کارهایی میکردیم که هیچکس نمیتونست بکنه
یه جورایی مثل جادو کردن
همیشه این فکرا در ذهن ما بود که چرا اینطوری شدیم ؟
صبح از خواب بلند شدیم و به طرف مدرسه رفتیم
داخل مدرسه شدیم
زنگ تفریح بود
یهو منو چند تا از دوستام با گوشای تیزمون صدای کمک کمک شنیدیم
رفتیم پشت مدرسه
یه پسر داشت یکی رو اذیت میکرد
منو دوستام خود به خود یه کارایی کردیم که نمیدونستیم چه جوری
بعدش به سمت کلاس رفتیم و داخل شدیم

اینو فعلا بخونید تا کامل تر بنویسم

[Noctis_P]

مرگ
تا حالا این کلمه رو زیاد شنیدین مگه نه؟!
خب  من فرق دارم من...
خودم باهاش سروکار داشتم 
مرگ لحظه ای که این کلمه رو از نزدیک دیدم و حس کردم دیگه دیر شده بود من مرده بودم!
مرگ به تمام معنا
درست یادم نیست چطور اما به من اجازه داده شد
اجازه ی چی؟! خب...زندگی دوباره با کلی رنج و سختی به هر حال من به زندگی برگشتم اما مشکلی وجود داشت من خودم نبودم قدرت های دیگه ای داشتم قدرت هایی که...به من مربوط نبود
قدرت هایی استثنایی و مرگبار
کشنده و خطرناک


خب نظر بدین

[سیما]

بچه ها منظور از فیلم نامه موضوعی برای ایفا بود که ایفارو بر اساس اون جلو ببریم مثل چیزی که من نوشتم
این چیزیکه شما گذاشتید بیوگرافی یا داستان زندگی شخصیت هاتون هستمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه