ایفای فروزن 2

[Diana2]

اولاف که هنوزپشت دربودصدای آناروشنیدکه میگه آخجون کیک وباسرعت به داخل قصرمیایدوبازهم دریک حرکت کیک راقورت میدهد وبازهم باسرعت ازقصربیرون می رود!

[دختر شاه پریان]

السا:مادر!من احساس جالبی نسبت به سنگینی دستام دارم

[ملیکا ایچیزن]

(2016/08/08 01:02 PM)دختر شاه پریان نوشته شده توسط:  السا:مادر!من احساس جالبی نسبت به سنگینی دستام دارم

ملکه با تعجب:سنگینی دستات؟؟؟؟؟؟؟

[دختر شاه پریان]

السا:اره مادر،تو دستام احساس سنگینی می کنم

البته یه ذره

[ملیکا ایچیزن]

ملکه:اوه ، خب عجیبهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه(بعد از مهمانان عذر خواهی می کنه و می برتش توی اتاقش ) و: خب السا ببین می تونی سنگینی دستات رو یه جوری خالی کنی؟؟؟؟؟

[دختر شاه پریان]

السا:مامان؟!!

یعنی چی؟

چیکار کنم

[ملیکا ایچیزن]

(2016/08/08 01:52 PM)دختر شاه پریان نوشته شده توسط:  السا:مامان؟!!

یعنی چی؟

چیکار کنم

ملکه:سعی کن حس سنگینی دستت رو از بین ببری خب ، می فهمی نیروی عجیب رو بیرون کن.

[دختر شاه پریان]

السا:نیروی عجیب

چجوری خب

[ملیکا ایچیزن]

ملکه دستاش رو به سمت جلو با شتاب حرکت می ده و : مثلا اینجوری به سمت بیرون پرتابش کن.

[دختر شاه پریان]

السا:اهان فهمیدم

(و انجامش می ده)

السا:اوه مادر این برف نیست؟چجوری این طور شد؟