.......الان سال ها از اون ماجرا میگذره و هر کسی به یه نون و نوایی رسیده
یونا و شیکی هم بالاخره بعد از سال ها جنگ و دعوا با هم ازدواج کردن و توی یه بیمارستان کار میکنند ولی هنوز جنگ و دعواهایشان پا برجا است
کاترین هم بالاخره بعد از سال ها آرامش گرفت
مین جی هم بزرگ که شد توی مسابقات کشوری نویسندگی شرکت کرد و مدال طلا گرفت و الان یه نویسنده مشهور و محبوبه
ریوما هم بالاخره رفت سر درس و مشق اش و الان واسه خودش یه پا مهندس ماهره
ترابایت هم بالاخره مهندس کامپیوتر شد
یی سویا هم وقتی بزرگ شد مثل برادرش مهندس کامپیوتر شد اما بعضی وقت ها یواشکی جادوگری آموزش میدهد
دیانا هم یه کتاب خونه راه انداخته و اون جا رو مدیرت میکنه
مادربزرگ و عمه خانوم هم هرروز میرن پارک سر کوچه و ورزش میکنن و حسابی بهشون خوش میگذره
و از همه مهم تر این که جان بالاخره شرکتش راه افتاد و الان خیلی پول دار تر از عمه خانوم هست و با زن و بچه اش زندگی خوبی رو میگذرونن
خیلی خلاصه بگوبم که همه خوشبخت شدن ولی ما هنوز نفهمیدیم این ارث عمه خانوم چه شد و کجا رفت
الان هم همه توی خونه مادری عمه رجی هستن و دارن تولد 100 سالگی عمه خانوم رو چشن میگیرن
عمه خانوم داره شمع ها رو فوت میکنه و بقیه در حال دست زدن هستند
ترابایت هم با دوربین حرفه ای اش داره از این صحنه عکس میگیره
خوب حالا همه بگین سیبببب....
×××
اووووووووووووووی یی سویـا چی کااااااار دااااری میکنـــــــــــــی |: دفترچمممم دست تو چیکاااار میکنههههه؟؟؟؟؟ خب راستش این صدای جیغ گوش خراش یوناعه که وقتی دید دفترچش دست منه مث گلادیاتورا داره بهم حمله میکنه |: سُونا تورس... دستمو میذارم رو گردنبندمو این وردو زمزمه میکنم
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه خب یه ساعتی نگهش میداره
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه یی سویـا چن بار باید بهت بگم این جادو جنبلارو روی خالت اجرا نکـــــــــــــــــن؟؟؟ |: اینم صدای کاترینه. وقتی به جای «مامان»، کاترین صداش میکنم خیلی حرص میخوره
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه فک کنم این خانواده ژنتیکی قابلیت نعره کشیدن دارن |: تورینا فان. +هان؟ چی داشتم میگفتم؟ -هیچی مامان داشتی ازم به خاطر اینکه نهارو آماده کردم تشکر میکردی و گفتی به عنوان جایزم اجازه دارم چشای یونا رو از کاسه در بیارم و بدم ترابایت روش آزمایشای عجیب غریب انجام بده
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه +واقعا! باشه پس من میرم واسه شام تدارک ببینم. –یک...دو...سه +یی سویـااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مگههه من صد باااااار بهت نگفتم از اون وِرد پاک کردن حافظه کوتاه مدت رو من استفاااااده نکــــــــــــــن –خوبه. دو ثانیه پیشرفت کرده. کاترین واقعا یه عجوبس |: اصلا نباید یادش بمونه باهاش چیکار میکنم ولی هر دفه مث وایکینگا بهم حمله میکنه |: دفه ی پیش تقریبا 5 ثانیه طول کشید
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه نه ظاهرا ورد رو کاترین جواب نمیده. هی مامان اونجارو ترابایت داره از پنجره فرار میکنه تا بره به کنسرتی که تو اجازشو ندادی
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه یی سویـا یکی طلبت |: این هم برادر عزیزتر از جانم (
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) بود که همین الان منو تحدید کرد |: از پله ها رفتم بالا تا برم تو اتاقم. توی راه... +ساتونیا رِن ؛ بوووووووووووووووووووم. –هستیاااااا +چطور بود؟ -افتضاحی که به بار آوردیو میگی؟؟؟ |: +نه دیگه ببین زمین داره برق میزنه!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه اینجوری وقتایی که مسئولیت تمیزکاری بامنه زودتر انجامش میدم
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه –فک نکنم لازم باشه اشاره کنم که اگه کاترین سقفو ببینه 5 برابر قبل مسئولیت تمیزکاری با تو میشه |: با این ورد فقط میتونی کله ی کچل جانو تمیز کنی |: رفتم توی اتاقم و روی صندلی میزمطالعم نشستم. اینجا واقعا دیوونه خونست |: همین طور که داشتم به دفترچه ی یونا نگاه میکردم، یونا در اتاقو با لگد باز کرد و اتاقم آنچنان لرزید که بمب اتمی ام انقد هیروشیمارو تکون نداده بود |: +یی سویـا من توووورووو میکشــــــــــممممم. دارِت میزنم. سرتو قطــــــع میکنم. لهــــــت میکنمممم. آتیشـــت میــزنــ... بدون توجه به چرت و پرتای یونا دفترچه رو پرت کردم تو دستش و گفتم : کدوم خری همچین داستانیو چاپ میکنه؟؟ |: اونم با این همه غلط املایی و ادبی؟ |: یونا دوباره نعره کشید : به تووووو ربطــــــــــــی ندااااااااره. -ولی به نظرت این پایان یکم زیادی خوش نیست؟ |: خب تهشم آهنگ شعله رو پخش میکردی زار زار گریه کنان همه میپریدیم بغل عمه خانوم |: +اصن کــــی به تو اجاااازه دااااد به دفترچه ی من دست بزنی؟؟؟ -افتاده بود وسط حال. عاهان حتما ترابایت تو اتاقت فضولی کرده
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه وقتی ترابایت و لو میدم یه همچین حسی دارم «ایتادی وا آریمازنکا... واتاشی وا آکوما دِس
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه» یونا از اتاق رفت بیرون و در و با سرعت 5 ماخ کوبید بهم! داشتم فک میکردم... ینی 11 سال بعدمون قراره اینجوری باشه؟ ناامیدکنندس
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مهندس کامپیوتر؟ |: اینو دیگه از کجا آورده؟ |:
×××
یک سال بعد...
آینده هیچ وقت اون چیزی که ما فکرشو میکنیم نمیشه! در واقع اتفاقا هیچ وقت طبق خواسته ی ما پیش نمیرن! یک سال و نیم پیش با وارد شدن یهویی یه عمه خانوم پولدار، کلی زندگیمون تغییر کرد! تو این مدت کلی اتفاق افتاد که خب هیچ کدومشون قابل پیش بینی نبود! عمه خانوم با اینکه حدودا یکی دوسال از خدا بزرگ تره
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه هنوز صحیح و سالمه و اصلا شبیه آدمای 90 ساله نیست! روز به روزم داره جوون تر میشه. خب البته منم اگه مث عمه خانوم انقد پول داشتم هیچ وقت پیر نمیشدم |: مادربزرگ هنوزم همون جوریه! هیچ تغییری نکرده! همسایه بغلیمون هیروعم یه مدتی میشه که از اینجا اسباب کشی کرده و رفته! عموجان هنوز کچله! آنجلیکا (زن عموجان که یهو از ناکجاآباد با دخترش پیداش شد!) قرار بود از عموجان طلاق بگیره، چون عمو عاه در بساط نداشت!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ولی به گفته ی خود عمو، یه نفر همه ی بدهیای عموجان و داد و پا در میونی کرد و نذاشت آنجلیکا از عمو طلاق بگیره. (البته ما هیچ وقت نفهمیدیم این آدم دست به خیر کی بوده!) عمو جان هنوزم زن ذلیله!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه با پولایی که ما هیچ وقت نفهمیدیم عموجان کِی جمع کرد، یه کارخونه ی نوپا زد! کارخونه ی دشک سازی |: با اینکه همه مخالف این کار بودیم، اما شرکت عمو روز به روز گسترش پیدا کرد و سود خوبی از فروش دشک ها به دست آورد!! عموجان خیلی پولدار شد! آنجلیکا هم کلی ذوق کرد و قول داد که برای همیشه پیش عمو بمونه. ( زن عموی پول دوست |: ) البته عموجان با اینکه الان خیلی پولداره ولی هنوزم خصوصیت خساستشو کامل حفظ کرده و خلاصش اینکه قطره ای آب از سر کچلش نمیچکه. چیزه منظورم دستش بود
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه خاله بزرگه یا همون خاله نوشابه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه توی یه کلوب کتاب خوانی عضو شده! صبحا برای ورزش پارک میره و بعد از اونم میره کتابخونه! به جز آخر هفته ها، ما خالرو فقط موقع شام زیارت میکنیم!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه شیکی جای خودشو توی خونواده پیدا کرد گرچه هنوز اون حالت تدافعی پوکرشو حفظ میکنه ولی خب انگار همیشه پیشمون بوده و با ماها بزرگ شده!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه آکایا با پول پرونده های وکالتی ای که میگرفت حسابــی پول پارو میکرد تا اینکه توی یه پرونده ی خیلی مهم شکست خورد. خب راستش یه مدت افسرده شده بود و درست حسابی غذا نمیخورد و زیادم پیش ما نبود. یا تو اتاقش بود یا از خونه میزد بیرون. گرچه الان حالش خیلی بهتره و کاملا مث سابق شده!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه کاترین خیلی غـرغـرو تر شده!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مخصوصا نسبت به من و ترابایت |: الان یه ماهی میشه که همه ی کنسولای ترابایت و جمع کرده! ولی با شناختی که من از ترا دارم و میدونم بدون گیم زنده نمیمونه، مطمئنم یه برگ برنده یه جا داره و باهاش گیم میزنه! |: ناسلامتی خودمم گیمرماااا
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه یونا این اواخر یکم اخلاقش تغییر کرده. انگار بالاخره به بلوغ و رشد عقلی رسیده
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه من خیلی سر به سر یونا میذارم و خب همینم باعث میشه خیلی با هم دعوا کنیم و کاترین... خودتون میدونید دیگه مادر فولااااد زره
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه دازای، مرموزترین عضو خانواده |: چیزی ندارم دربارش بگم به طور خلاصه Unknown |: هیتارا 5 ماه پیش تصمیم گرفت تور دور دنیا بره |: اون هنوز 20 سالشم نشده ها |: هاااایش من که میگم اینجا همه روانین! خلاصه اینکه با کدوم پول نمیدونم ولی احتمال میدم با عموجان یه معامله کرده باشه و عموجانم در عوض، هزینه ی سفرشو کامل قبول کرده!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه ترابایت داره روز به روز به گیم معتادتر میشه. کلا یا داره گیم میزنه یا کرم میریزه |: عاخر از دست این بشر پیر میشم
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه گرچه الان توی صلحیم و بر علیه یه دشمن بزرگ تر ینی کاترین متحد شدیم
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه از قدیم گفتن دشمن دشمنت، دوستته
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بالاخره ساعت مچی معروف بیانکاعم از کار افتاد!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه بیانکا اون ساعت و خیلی دوس داشت ولی خب کاریشم نمیشد کرد! از اونجایی که ایشون خیلی اهل ریسک تشریف داشتن، هر روز دارن با دایی جان کوچک یه جا آتیش میسوزونن! همین پریروز دوتایی از آبشار نیاگارا پریدن پایین |: البته شما اگه عقل سلیم دارید باور نکنید
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مهارتای جادوگری دیانا خیلی افزایش پیدا کرد ولی خب انگار به عنوان یه دختر 17 ساله خیلی عاقل تر شده و کمتر ازشون استفاده میکنه! البته وقتی ازشون استفاده میکنه ما یه سالی تو قحطی و خشکسالی زندگی میکنیم چون کلا میزنه میپوکونه. میگیری چی میگم دیگه؟!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه باغ گوجه سبز هستیا هنوزم با مراقبتای هستیا پابرجاست ولی خب به کسی نگین که اون داره یه سری جادو روی اونا انجام میده تا بتونه با خوروندنشون به حشرات، ازشون هیولاهای کاربرخوار، چیزه ببخشید اشتباه شد آدمخوار بسازه!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه این بشر یه آکومای واقعیه |: ریوما هنوزم همون جوریه. دو شخصیتی |: من از بدر تولد این بشر میدونستم مبتلا به اختلال «DID» میباشد.
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه با ترابایت گیم میزنه و خیلی واسه هم کوری میخونن
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مین جی خواهر عزیز و همیشه رو نِـرو من
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه وارد سن 14 سالگی شده و داره بحرانای سن بلوغشو میگذرونه
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه هنوزم مث قبل رویاپرداز و احساسیه ولی خب درعین حال سعی میکنه غرورشم حفظ کنه! ته تغاری خانواده ام که داداشم عزیز دلم یکی دونم اه بسه دیگه حالم به هم خورد |: عاره خلاصه همه ی اینایی که گفتم هنوزم خیلی مرموز و ناشناختس! هرچی سعی میکنم بیشتر بشناسیمش بیشتر گیج میشیم! فک کنم همرو گفتم. ولی احساس میکنم یه کسی یا یه چیزیو جا انداختم! یه چیز مهم... آآآم... ولش کن حتما مهم نبوده که یادم رفته
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
.
.
.
.
.
.
.
عاهاااااااااااااااااااااااااااااان یادم اومد!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه در مورد خاله یونا! اینکه هنوز کفگیرطلایی مشهورشو داره!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
.
.
.
.
اوا خودم!!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
یی سویـا 16 ساله! هنوزم رو دفترچه یادداشت و گردنبندم خیلی حساسم!
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه از اون حالت پوکری که یه سال پیش یه مدت دچارش شده بودم اومدم بیرون
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه هنوزم از کارای مین جی حرصم میگیره! با ترابایت صلح کردیم و الان یه مدته آتش بسه! و اینکه...
×××
بیوگرافی نقش ها:
عمه خانوم پیر و پولدار خانواده (shizuko yagami)
نام: رجی
سن: 90
موقعیت در خانواده: عمه ی بزرگ خانواده
تکه کلام: بچه جون، بچه پررو
وابستگی ها: انگشتر نقره یادگاری مادرش
مادربزرگ خانواده (Anna Bolena)
نام: ماری
سن: 88
موقعیت در خانواده: مادربزرگ خانواده
تکه کلام: بچه جون، لعنت بر شیطون
وابستگی ها: گربه زشت و چاقش به اسم کتی
عموی خسیس خانواده (Merliya)
نام: جان
سن: 61
موقعیت در خانواده: عموی بزرگ خانواده
تکه کلام: با هم دوست باشیم!
وابستگی ها: قبلا یه کلاه قدیمی واسه پوشوندن کله ی طاسش بود الان سرکچلش!
توضیحات اضافه: اعضای خانواده «عموجان» صداش میکنن! – این بشر «سمبل دوستی در خانواده» میباشد
عموی دکتر خانواده (aika_chan)
نام: شیکی
سن: 35
موقعیت در خانواده: عموی وسطی خانواده
تکه کلام: ندارد!
وابستگی ها: ندارد!
توضیحات اضافه: شیکی عموی دوم خانوادس که از هرنوع مسئولیت یا کار بیزاره! پزشک متخصص قلب و عروقه. بعد از خاله بزرگ خانواده پولدارترین فرد خانوادس. همش هم با خاله کوچیکه دعوا داره
عموی وکیل خانواده (Elliot Nightray)
نام: آکایا
سن: 31
موقعیت در خانواده: عموی آخر خانواده
تکه کلام: مگه بیماری؟
وابستگی ها: راکت تنیس
مادر خانواده (Noctis_P)
نام: کاترين
سن: 31
موقعيت در خانواده: مادر خانواده
تکه کلام: روانيم کردين!
وابستگى ها: آبروش
توضيحات اضافه: به شدت روى نظم خونه و بچه ها حساسه و تنبيه زياد مى کنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
خاله کوچک خانواده (ملیکا ایچیزن)
نام: یونا
سن: 23
موقعیت در خانواده: خاله ی آخر خانواده
تکه کلام: گل بود به سبزه نیز آراسته شد
وابستگی ها: کفگیر طلایی مشهور!
تک دختر عموجان کچل (♪ yuka ♪)
نام: یوکا
سن: 22
موقعیت در خانواده: دختر عموی بزرگ خانواده
تکه کلام:دنیا با پول میچرخه (عین مامانش مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)
وابستگی ها: طلا و جواهراتش
توضیحات اضافه: تقریبا مغرور و زیاده خواهه، عاشق چیزای تجملیه، از درس خوندن خوشش نمیاد و بر خلاف میلش داره تو رشته ی پزشکی تحصیل میکنه، کنکور هم سه بار رد شده ولی با پول باباش داره میره دانشگاه، یعنی با پارتی بازی! خودش دلش میخواسته نقاش بشه، همچنین کپی برابر اصل مادرشه!
دختر ارشد خانواده (Dazai.B)
نام: دازای
سن: 19
موقعیت در خانواده: دختر بزرگ خانواده
تکه کلام: نبابا
وابستگی ها: بالشتش، گوشیش
پسرارشد خانواده (Salmanfz)
نام: ترابایت
سن: 18
موقعیت در خانواده: پسر ارشد خانواده
تکه کلام: فوق العادس
وابستگی ها: لپ تاب
دختر دوم خانواده (diana king)
نام: دیانا
سن: 17
موقعیت در خانواده: دختر دوم خانواده
تکه کلام: منم میام...منم می خوام...
وابستگی ها: چوبدستی جادویی(جادوگر میباشد)
دختر سوم خانواده"قل اول" (hast¥a)
نام: هستیا
سن: 16
موقعیت در خانواده: دختر سوم خانواده(قل اول)
تکه کلام: گوجه سبز!!!!(كلا تو همه جمله هاش استفادش ميكنه)
وابستگی ها: باغ گوجه سبزش، گوجه سبز، رداي جادوگريش، گردنبند نقره ايش كه از همه چي براش مهم تره و بدون اون نميتونه از قدرتاش درست استفاده كنه!
((چون کسی نقشو قبول نکرد و نمیشه حذفش کرد، تا زمانی که خود هستیا بیاد نقش میره رو حالت تعلیق))
دختر سوم خانواده"قل دوم" (ⓨⓔ ⓢⓞⓨⓐ)
نام: یی سویـا
سن: 16
موقعیت در خانواده: دختر سوم خانواده(قل دوم)
تکه کلام: به درک! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
وابستگی ها: دفترچه یادداشت شخصی! گردنبند جادویی باارزشش که منشا قدرتاشه!
پسر دوم خانواده (Ryoma)
نام: ریوما
سن: 15
موقعیت در خانواده: پسر دوم خانواده
تکه کلام: هیچ چیز غیر ممکن نیست
وابستگی ها: کنسول و بازی های رایانه ایش
توضیحات اضافه: کله شق ،مغرور ،لجباز، سرخود، اغلب اوقات مهربون که تاحالا دیده نشده مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه، زرنگ و درس خون، عصبانی و جدی، بیشتر اوقاتم مضتربه چون دست گل به آب میده، بعضی وقت ها مظلوم، ناراحت، روحیه شاد و روحیه ی قوی (بدترین بلاها هم سرش بیاد تا در مرگ میره ولی نمیمیره)
دختر کوچک خانواده (مین جی)
اسم: امیلیا (دوستاش به نام مین جی میشناسنش!)
سن: 14
نقش: دختر آخر خانواده
تکه کلام: چیزی نیست!
وابستگی ها: باد وبارون، طبیعت، آسمان شب
توضیحات اضافه: آروم، احساسی و با لطافت، دلسوز، رویاپرداز اما سرسخت، شکاک، مغرور
پسر آخر خانواده (Elliot Nightray)
نام: شارل
سن: 13
موقعیت در خانواده: بچه ی آخر خانواده
تکه کلام: ندارد!
وابستگی ها: به یی سویا، به کره زمین چوبی توی سالن، به یه مار پیغام بر سبز
توضیحات اضافه: منزوی، کم رو، کم حرف، تنها کسی که توی خانواده به هیچ کس نرفته!
~~~ قوانین این ایفا ~~~
~ قوانین انجمن ایفای نقش ~
1-قوانین عمومی پارک انیمه
2-دیگر شخصیت ها را نکشید! مگر اینکه در داستان همین اتفاق افتاده باشد.
3-هر کاربر عادی فقط می تواند چهار شخصیت مختلف را داشته باشد.ایفاگران نقش تا تعداد نامحدودی نقش میتوانند بردارند.
4-حداقل هر هفته یکبار پست ارسال کنید، در غیر اینصورت شخصیت شما آزاد می شود که دیگران آن را زیر نظر رهبر گروه انتخاب کنند.
5-ایفاگران می توانند هم اول شخص هم سوم شخص ایفا کنند! برای ایفای اول شخص باید اسم شخصیت خود را قبل ایفا بنویسید.ولی بهتر است حالت هارا سوم شخص و داخل پرانتز بنویسید
6-هیچ کاربری 2 شخصیت اصلی در یک ایفارا نمی تواند ایفا کند (هر ایفاگر در هر ایفا فقط 2 شخصیت می تواند داشته باشه یک اصلی و یک فرعی)
7-می توانید هر چند تاپیک ایفای نقش در موضوعات مختلف (فاینال فانتزی، هری پاتر یا موضوعات دیگر) با تایید رهبر گروه ایجاد کنید ولی دقت کنید که داستان جالبی برای ایفای نقش داشته باشید و دیگران را هم برای شرکت خبر کنید.
8-شخصیت ها نمی توانند نامرئی و یا شکست ناپذیر باشند، هر شخصیتی نقاط ضعف خودش را دارد؛ مثلاً اگر کسی به شما تیراندازی کرد شما می توانید جاخالی دهید یا اینکه زخمی شوید یا اینکه با سپرتان در مقابلش دفاع کنید!
9-نمی توانید جای شخصیت های دیگر حرف بزنید ویا آن هارا کنترل کنید ! مگر اینکه شخصیت همین قابلیت را داشته باشد ( مانند فاینال فانتزی یا چارلوت )از کلماتی مثل : "ولی...""اما..."و امثالش! استفاده نکنید این نوعی کنترل کردن می باشد که باعث میشود طرف به اجبار حتما یک کار برخلاف شما انجام دهد.
10-اسپم زدن در تاپیکهای ایفای نقش ممنوع است.
11-هرتاپیک ایفا اگر به مدت یک ماه فعالیت نداشته باشد، توسط مدیر بخش قفل می شود.
12-هر تاپیک ایفای نقشی که صاحبش اخراج شود قفل میشود.
13-در ایفای نقش ها بهتر است که بعد از 5 یا 7 صفحه خلاصه ای از ایفا در تاپیک هماهنگی مربوطه گذاشته شود.
15-به جملات نفر قبلی دقت کنید و جواب نامربوط ندین تا نظم ایفا بهم نخوره.
16-اگر کاربری نقش خود را ایفا نمی کند ابتدا صاحب تاپیک یک تذکر به او می دهد و اگر پاسخی دریافت نکرد شخصیت را آزاد می کند.
17-ساخت شخصیت برای ایفاهای خیالی باید در تاپیک ایفای مربوطه صورت بگیرد.
18-دادن اعتبار برای ایفا خلاف است.اگر میخواهید از کاربری برای ایفا کردنش قدردانی کنید در این تاپیک تاپیک بگویید یا به رهبر ایفا اطلاع دهید.
~ استفاده از تصویر برای شرح منظور خود در ایفا خوب است، به شرطی که با قصد مطرح کردن بیشتر نقش نباشد. (انقد فقط روی نقش خودتون مانور ندین :/ شما قهرمان داستان نیستین
مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه) ~
~ فرستادن هرگونه ارسال داخل تاپیک، خارج از سانس ایفا ممنوع میباشد. ~
~ تنها نقش هایی برای مدت محدود به حالت تعلیق در می آیند که مسئول نقش، توجیه قابل قبولی برای غیبت خود از ایفا داشته باشد. ~
~ به قانون 5 انجمن ایفا توجه کنید و حتما حتما اگر اول نقش (از زبان خودتان) ایفا میکنید، نام کاراکتر را قبل از متن موردنظرتان بنویسید. ~
ایفا فعال شد!
سانس (موقت) ایفا : 8-10 PM
تاپیک هماهنگی :
https://www.animpark.net/thread-28492.html