ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا

[dot.]

*اخم کردن*:"چی بلغور میکنین؟"

اوسوالد:

ولی نمیخواستم اینجوری بشه.که بازم بدتره.

[Dazai.B]

گیل:
حقیقتو بلغور میکنیم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مواظب باش نندازیش

لیسی:
تو بخوای نخوای همینطوری هستی... الآن مثلا داری افسرده میشی؟

[dot.]

آخر همتونو میکشم!*تکان شدیدی به اوز دادن*

اوسوالد:

اصلا اگه پای اون بلوند به خونه ی ما باز نمیشد هیچکدوم از این اتفاقا نمیوفتاد!

[!Sultan]

اوز خوابش میبردمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه (مثل بچه رو کول مامانشمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه )
در خواب اوز:
ای ........نه..... چرا انقدر درد میکنه نمیتونم تحملش کنم.....کمک یکی نجاتم بده کمک.........
یکدفعه از خواب میپرم!
متاسفانه از شدت فشردگی زیادم به الیوت ایشون نصفه جون میشنمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Dazai.B]

لیسی:
اخمی میکنم: بلوند نیست و اسم داره اسمشم جکه... تازشم اون هیچ تقصیری نداره الکی کارای خودتو گردن اون ننداز خودت میخواستی نکنی

[dot.]

فسقل خودت میفهمی چی داری میگی؟ای داد بیداد  باز شد!!!!


اوسوالد:

اون راز خانوادگیمونو فهمید!!میراندا رو هم اینجا آورد!قبل از ورود "جناب جک" فقط یک نفر خبر داشت اونم ریموند بود!

[!Sultan]

نه^^ ولی فکر کنم چرت و پرتای تو خوابم بود^^

[dot.]

خل بود به دیوانگی آراسته شد:/
 

[Dazai.B]

گیل:
انقدر حرف نزن راهتو برو مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

لیسی:
حالا توهم هی راز راز نکن. تو فقط میخوای جکو مقصر نشون بدی تا خودتو آروم کنی

[dot.]

*روی هم فشردن دندان ها از عصبانیت*


اوسوالد:

خب مقصره!!!اصلا بیخود کرده اومده خواستگاری خواهر من!!!یه بار دیگه ببینمش کلش کف دستشه!