ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا

[Lelouch.B]

لئو: چرا اگه لطف کنی پیتزا میخوام.....
جک- با تعجب نگاهش میکردم باخودم گفتم چی چرا اینطوری شد!

[dot.]

پوف کشیدم:"الان میرم دنبالش." و از اتاق رفتم بیرون:"الان خیرسرم خدمتکارمه"

اوسوالد:
کجا رفتی؟لیس؟؟؟(مخفف لیسی Laci نه Lise)

[Lelouch.B]

لئو-: واقعا رفت!.... دستش درد نکنه .....عجب آدم خوبیه!.... به زور از جام بلند شدم همین که بلند شدم سرم گیج رفت و باز افتادم رو تخت: نه! انگار نمیتونم از جام جم بخورم.
جک: راه افتادم دنبال اوسوالد باید از دل لیسی در بیارم!

[dot.]

با سه تا پیتزا برگشتم:"بفرما..." یکیشو باز کردم و گذاشتم جلوش

اوسوالد:
جک رو دیدم:"فک میکنی ببخشه؟"

[Dazai.B]

لیسی:
داشتم همینطور الکی راه میرفتم و گریه میکردم: اونا هردوشون خیلی بدن. فقط دعوا میکنن حتی حاضر نیستن بخاطر منم که شده آشتی کنن. یعنی براشون اصلا اهمیت ندارممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[!Sultan]

اوز:ميگم لئو جان شما مگه دلت درد نميکرد بهتر نيست زحمتشو من به کشم که اذيت نشه؟^^

[Lelouch.B]

لئو:در اتاق باز شد و الیوت با سه تا جعبه پیتزا اومد داخل .... تعجب کردم واقعا خیلی مهربون بود که برای من که بعنوان خدمتکارشون هستم و هیچ شخصی توی این خونه به حساب نمیام همچین کاری کرده!....تیکه ای که الیوت بهم داد رو آروم برداشتم و خوردم...باشنیدن حرف اوز لبخندی زدم و گفتم : خب اگه میخوای چرا به صورت غیر مستقیم حرف میزنی ؟ مستقیم بگو
جک رو به اوسوالد: نمیدونم ولی لیسی دختر مهربونیه .. حتما میبخشه!...تو که برادرشی مشکلی نداری ولی من......

[dot.]

یه پیتزا گذاشتم رو سر اوز:"کوفت کن"

اوسوالد:
باید تظاهر کنیم دوستیم.فقط اگه اذیتش کنی پرپرت میکنم

[Lelouch.B]

جک: خیلی خب ظاهری با هم اشتی کردیم......آره منم اذیتش میکنم این تویی که همه ش زورگوییت رو به رخ میکشی!

[dot.]

اوسوالد:
راس میگی،میدونم خیلی مستبدم