زمان کنونی: 2024/05/20, 11:51 PM درود مهمان گرامی! (ورودثبت نام)


زمان کنونی: 2024/05/20, 11:51 PM



ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان اتلانتيس

نویسنده پیام
*Cloud*
❤کلود پارک انيمه ❤



ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jul 2014
اعتبار: 492.0
ارسال: #1
داستان اتلانتيس
 سلااام یه داستان جدید نوشتم با شخصیتای هری پاتر
نظر یادتون نره تاپیک نظرات
https://www.animpark.net/thread-29333.html
حتماااا نظر بدید
_____________________

(جمعیت زیادی در تالار هاگوارتز جمع شده بودن سقف تالار مثل همیشه پر از شمع بود و همه ی دانش اموزا روی نیمکت هاشون نشسته بودن )
دامبلدور:از این ماجرا سه ماه میگزره و حتی یکی از دانش اموزان هاگوارتز هم پیدا نشده ?
اسنیپ:ما باید به جستوجومون ادامه بدیم تا اونهارو پیدا کنیم
من از شما حدودا دو هفته دیگه وقت میخام
هرماینی( خیلی اروم ) : اینطوری حتی جسدشونم پیدا نمیکنین
هری:شنیدین که حتی دراکو مالفوي هم گمشده و خانوادش هزینه زیادی برای پیدا کردنش صرف کردن
رون:هری اروم
دامبلدور:باید همه اونارو حداکثر تا هفته دیگه پیدا کنید پروفسور اسنیپ..
(اسنیپ با عصبانیت از تالار بیرون میره)
هری:اگه اسنیپ اینقد مغرور نبود تا حالا اونارو پیدا کرده بودن
دامبلدور:پروفسور اسلاگهورن اسامی دانش اموزا و همچنین استادایی که گم شدن رو به دفتر من بیارید
اسلاگهورن: بله دامبلدور
دامبلدور: همه خوب گوش کنند
تا وقتی کسانی که گمشدن رو پیدا نکردیم هیچ کس حق نداره از هاگوارتز خارج بشه
(صدای جمعیت تالار رو پر میکنه و همه به این دستور اعتراض میکنن دامبلدور از تالار خارج میشه)
__________
خوب اینم قسمت اول
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/09/11 07:13 PM، توسط *Cloud*.)
2017/09/09 09:30 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
*Cloud*
❤کلود پارک انيمه ❤



ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jul 2014
اعتبار: 492.0
ارسال: #2
RE: داستان اتلانتيس
اینم قسمت دوم
نظر فراموش نشه تاپیک نظرات
https://www.animpark.net/thread-29333.html
_____
(شب میشه و همه به اتاقشون برمیگردن که یه دفعه
صدای جیغ از اتاق دخترا بلند میشه همه به سرعت اونجا جمع میشن و هرماینی رو میبینن که دستاش میلرزه و جینی سعی داره اونو اروم کنه)
رون: چیشده
جینی: به تخت لونا نگاه کن
(هری به سمت تخت لونا میره و به جای لونا یه یادداشت میبینه و با صدای بلند برای همه میخونه)
یادداشت : دوستاتونو فراموش کنید اونها الان دیگه مال من هستن
امضا :اتنا
(هری یه گل سر از روی تخت لونا برمیداره )
هری : این مال لوناس اونو با خودشون بردن
رون:پس اون کسیه که جادوگران رو میدزده پس در این صورت...
فرد: اونا گم نشدن یه جورایی ربوده شدن
جورج: بد نبود نابغه
جینی:به نظرتون اتنا کیه؟
هری :باید برگوشون گردونیم
( همه به هری نگاه میکنن )
رون ( با ترس ) : تو چی گفتی؟ دیوونه شدی
______
خوب چطور بود
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/09/11 07:15 PM، توسط *Cloud*.)
2017/09/09 11:48 AM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
*Cloud*
❤کلود پارک انيمه ❤



ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jul 2014
اعتبار: 492.0
ارسال: #3
RE: داستان اتلانتيس
قسمت 3
__________
هری: من مطمئنم اسنیپ نمیتونه اونارو پیدا کنه ما باید خودمون دستبکار بشیم
هرماینی: فکر خیلی خوبیه هری فقط دوتا مشکل داریم
یک : ما نمیدونیم اونا الان کجان
دو : نکنه یادت رفته دامبلدور گفت از اینجا نباید بریم بیرون
هری: مشکل شماره یک با من اینجا رو نگاه کنید
( هری یادداشتو بر میگردونه و یه ورد میخونه ناگهان روی یادداشت یه نوشته ظاهر میشه)
جینی میخونه: ستاره پشت افق رو دنبال کن تا به سرزمین من برسی
رون:بیخیال این یعنی چی؟
هرماینی : من این جمله رو قبلا یه جا خوندم صبر کنین برم کتابمو بیارم
قیافه رون :/
هری :فعلا تا صبح صبر کنید صبح ساعت نه همه بیایید خونه هاگرید اونجا جلسه میزاریم
(ساعت 9 صبح هری, هرماینی, فرد, جورج, نویل, رون,وجینی تو خونه هاگرید جمع شدن)
هری:خوب ما اینجا جمع شدیم که ببینیم برای این مشکل چیکار باید بکنیم
رون: به نظر من باید صبر کنیم تا پروفسور اسنیپ اونا رو پیدا کنه اخه ما چیکار میتونیم بکنیم
هرماینی: من چنتا کتاب مطالعه کردم اون جمله که پشت اون برگه یادداشت نوشته شده مال یکی از خدایان یونان باستانه,به اسم اتنا اون توی قلعه اتلانتیس زندگی میکنه
رون:قلعه اتلانتیس دیگه کجاست
هرماینی: پشت جنگل فراموشیه رون
و به احتمال زیاد همه بچه ها باید توی اون قلعه باشند ولی یه مشکل خیلی بزرگ داریم اونم اینکه يه اژدها از دروازه اون قلعه محافظت میکنه
(قیافه بقیه :/
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2017/09/11 07:19 PM، توسط *Cloud*.)
2017/09/11 07:17 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
*Cloud*
❤کلود پارک انيمه ❤



ارسال‌ها: 690
تاریخ عضویت: Jul 2014
اعتبار: 492.0
ارسال: #4
RE: داستان اتلانتيس
اینم ادامه داستان







هاگرید:شما بچه ها دارید خودتونو تو دردسر میندازید
نویل :پروفسور دامبلدور رو چیکار کنیم
هری :ما میریم و اگه تونستیم اونا رو برگردونیم فک نکنم دامبلدور با این مسئله مشکلی داشته باشه ولی اگه نتونستیم...
جینی:نهایتا اونا فک میکنن ما هم گم شدیم
هری:خیلی خوب اونایی که موافقن که بریم دستاشونو بیارن بالا
(تو این لحظه هری,هرماینی, جورج و جینی دستشونو بالا میارن)
رون:اصلا فکرشو کردید که ما میخاییم با اون اژدها چیکار کنیم
هرماینی:من فک میکنم که با این وسیله میتونیم اون اژدها رو مهار کنیم
(هرماینی یه وسیله عجیب رو از کنار صندلیش برمیداره و اونو تکون میده, صدایی از وسیله بلند میشه)
هرماینی ادامه میده: این صدا روی اژدهای زیادی اثر میزاره و اونا دیگه نمیتونن به کسی حمله کنن و فقط با حرکت نکردنه که میتونن اثر این صدارو روی خودشون کم کنن شاید این وسیله روی اژدهای نگهبان اتلانتیس اثر کنه, امیدوارم ?
هری : بسیار خوب ما باید عجله کنیم تا بیشتر از این دوستامونو از دست ندادیم
جینی:هری ما الان هم نمیدونیم که اونا اصلا توی اون قلعه هستن یا نه
جورج: شاید هیچکدومشون تا الان زنده نمونده باشن
هرماینی: معلومه شما چتون شده اونا دوستای ما هستن ما باید بفهمیم براشون چه اتفاقی افتاده
(همه برای چند ثانیه ساکت میمونن)
رون:بسیار خوب بهشون کمک میکنیم
هری:با چوب های جادومون به اونجا میریم
نویل (با صدای بلند):بیایید دوستامون رو نجات بدیم
(همه از جاشون بلند میشن و تایید میکنن
و با چوبهای جادوشون به سمت قلعه حرکت میکنن)
در راه*
(هرماینی همونطور که جلوتر از همه بود و چوب جادوش رو کنترل میکرد از دور یه قلعه سفید دید ): فک کنم
اون باید اتلانتیس باشه

.
.
ادامه دارد
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2018/08/13 12:46 PM، توسط *Cloud*.)
2018/08/13 12:45 PM
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  تاپیک نظرات داستان اتلانتیس *Cloud* 3 807 2017/09/14 01:00 AM
آخرین ارسال: 5xrlnadoo
zتوجه ادامه داستان هری پاتر رسما تایید شد: هری پاتر و فرزند طلسم شده M@hdi 33 7,587 2017/04/25 05:14 PM
آخرین ارسال: یاسین لیان
zجدید هشتمین داستان هری پاتر دیشب بر روی صحنه رفت diana king 42 6,173 2017/04/17 04:22 PM
آخرین ارسال: diana king
zخبر جدید در ادامه ی داستان هری پاتر دیگر\\\"دانیل رادکلیف\\\" حضور ندارد Rayan 18 4,136 2016/08/07 02:19 PM
آخرین ارسال: Sherlock Holmes
zجدید داستان جدید هری پاتر diana king 8 1,859 2015/07/13 11:53 AM
آخرین ارسال: manena jooon



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان