ایفای نقش عید و دنیای انیمه ها

[youi]

اومدم نزديك اياتو رو پرت كردم اون ور دست سونيا رو گرفتم و گفتم باهم مي ريم تورو اينجا تنها نمي زارم افتاد؟كه سونيا يه دفعه كنترلش كردم و ...

[ali#_#]

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهرو به یویی کردم گفتم :من واقعا می خوام اینجا بمونم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
من اگه اینجا بمونم به هیچ کی اسیبی نمیرسه توی این مدت
(اشکم در اومده بود)بهش گفتم ببخشید ولی نمیتونم

رفتم پیش ایاتو گفتم: حالت خوبه؟

[youi]

(اشكام اومد)دوباره گفتم تو به هيچ كس اسيب نمي زني مي فهمي سونيا به هيچ كس يا با من مياي يا منم همين جا مي مونم و نشستم رو زمين

[ali#_#]

من دیگه داشتم بلند بلند گریه میکردم

به انگ گفتم لطفا یویی با خودت ببرمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[bita_r]

من با ناراحتی داشتم بهشون نگاه میکردم از سونیا پرسیدم: میدونی اون هفت ها چیز چین؟ که اگه....

[youi]

لجباز و يه دنده بودم (داد زدم هيچ جا نمي رم سونيا هيچ جا تنهاتون نمي زارم....اشكام رو پاك كردم(اما با بغض حرف مي زدم)

[bita_r]

(2015/03/29 10:44 AM)Youi نوشته شده توسط:  لجباز و يه دنده بودم (داد زدم هيچ جا نمي رم سونيا هيچ جا تنهاتون نمي زارم....اشكام رو پاك كردم(اما با بغض حرف مي زدم)

من به یویی نگاه کردم دوباره همون سوال رو از سونیا پرسیدم هم دلم نمیومد سونیا رو تو اون وضعیت تنها بزارم هم نگران نابود شدن عید بودم!

[youi]

گغتم سونیا چرا ساکتی؟چرا یچی نمی گی؟باید بگم من هیچ وقت از اینجا نمی رم پس فکر این که یه درصد برای نجات جون خودم از اینجا برم سخت در اشتباهی یا باهم می میریم و یا باهم فرار می کنیم...

[ali#_#]

به میساکی گفتم:اگه میدونستم حتما بهتون میگفتم

نمی تونستم ایاتو ول کنم اما دوسای من نگران بودن  به یویی گفتم خواهش میکنم من اینجا خوبم اگه میخوای با من در ارتباط باشی اینو بگیر

یه بیسیم بود اکه از راه های بسیار دور کار میکرد
لطفا برو وگرنه تمام زحمت های بچه ها الکی از بین میره

[youi]

نه نمی رم نمی رم منم با شما میام و با ایاتو می جمگیم تنهاتون می زارم و رفتم سمت ایاتو تا بنمش ولی ایاتو پرتم کرد ولی تسلیم نشدم خواستم دوباره برم که...