ایفای نقش خیالی شهر مرگ

[!Emily]

سرم رو خاروندم و گفتم:چه حرف معقولانه ای چند ساعت روش فکر کردی؟

[Ryoma]

نقل قول: آدم معمولی برنارد وقتی به خونه رسید :وای چه اتفاقی افتاده چرا اینجا بهم ریختس پدر مادر کجایین ؟
کمی جلو رفت و در اتاقی رو باز کرد :وای نه پدر ، مادر شما چرا تبدیل به سنگ شدین نه
در حالی که برنارد می خواست به سمت پدر و مادرش برود ناگهان سقف خالی شد افتاد روی سر برنارد و برنارد از هوش رفت.

محتوای مخفی (Click to View)

عزیزان فکنم یکی زیر آواره ها اصلا انگار نه انگار که یه همچین شخصیتی وجود داره مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهمطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[مین جی]

ابروهامو بالا زدم و سرمو به طرف دیگه ای چرخوندم و چیزی زیر لب زمزمه کردمو گفتم:وراج! اصلا هم این طور نیست! انجل هم اصلا تاثیری روی من نداره. کی گفته به خاطر اون این کارو کردم!ها!و باز هم افاده های قدیمی!
انجل هم اومد.
انا :پس چرا این کارو کردی اقای مغرور؟
من اول با اعتماد به نفس همیشگیم گفتم:چون .... و بعد خودم هم جا خوردم .
شیزو:و....
انجل هم با کنجکاوی منو نگاه می کرد که واقعا احساس کردم فشاری رومه زیر این همه نگاه.
من:ا... همین طوری واسه خنده... و همه چیزو تا حدودی ماسمالی کردممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[shizuko yagami]

توی خلوتی خیابون صدای ریختن آوار اومد!برنارد!گفتم :
بچه هاصدا از خونه برنارد میاد...

[!Emily]

گفتم:بیان بریم ببینیم حالش خوبه؟

[مین جی]

سوزان هم اون جادوگر رو فراری داده بود... و تمام این مدت از پشت داسته به حرفامون گوش میداده که میگه بریم دیگه.

[shizuko yagami]

چند دقیقه بعد:
.:داخل کلبه:.
جانسون ،جانسون....کوشی؟؟؟بیا این پولارو بگیر و برو یدونه ماهی ،رب گوجهفرنگی،روغن،پودر سوخاری بخر!!!
جاانسوون

[مین جی]

پری جانسون
من:من حمال کسی نیستم.من پرنس پریانم خفاش بی دندون!
به جای این حرفا زیر اون اوار دنبال اون ادمه بگردین!
تو این موقع که همه زیر چوبا دنبالشن تو داری به غذا فکر می کنی ؟

[!Emily]

سرم رو از سرتاسف تکان دادم و شروع کردم به گشتن

[shizuko yagami]

آنا و سوزان رفتن دنبال اون!
تو هم برو خرید کن بچه