ایفای نقش در انیمه قلب های پاندورا

[dot.]

برعکس خوشخیالی من هیچکدوم از بچه ها سالم نبودن:«توده ی خون....بپر پایین!یکی زندست!!!»

[Lelouch.B]

: چی؟ زنده؟ کی؟ کدومشون؟ .....یکی رو دیدم، با اینکه لباسش خونی بود ولی داشت با جون کمش دست تکون میداد...از کالسکه اومدم پایین و با الیوت به سمت اون بچه که زنده مونده بود حرکت کردیم.

[dot.]

احساس کردم به موجود عجیب غریب توی هوا تکون خورد:«حالم از این دره بهم میخوره...» 
همه جا بوی خون میداد.
هلن:«لئو اوناونی چان....هقققققق! جان به دفه شروع کرد ععجیب غریب رفتار کردن و بعدش...او تخم مرغه...هققق!!!» 
_تخم مرغ؟مگه تخم مرغ میتونه آدم بکشه؟ 

[Lelouch.B]

هلن! تویی؟ چه بلایی سرت اومده؟ هلن از ترس داشت میلرزید و یخ بسته بود دستاشو گرفتم و گفتم: آروم باش آروم! درست میشه! فقط بگو چه اتفاقی افتاد؟ این تخم مرغ که گفتی یعنی چی؟

[dot.]

هلن:«هق....هام....هق هق...

_لئو!!!!!!!!!!!!(تعداد علامت تعجب میزان شدت صداست) 
شمشیر کشیدم و دویدم سمت اون موجود گرد خونی تو هوا....

[Lelouch.B]

سرمو برگردوندم که دیدم الیوت شمشیر کشید به موجود توی هوا نگاه کردم و گفتم الیوووت! !!!!! !!!!

[dot.]

اون موجود زبونش(نکته:همینطور من فهمیدید اون به چینه و زبونش اسلحش هست)رو فرو کرد تو سینم:«سرفه ی خونی کردن» ٪گرفتن سینه و تلاش برای آزاد شدن\ 
هلن:«هققققق!»؛در رفتن؛

[Lelouch.B]

با دیدن این وضع شوکه شدم! الیوت جلوی چشمم! نههه! داد زدم : تمومش کن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[dot.]

«صحنه سیاه میشود» 
صدای ناشناس:«اون پسر عجولانه سعی کرد تورتورو نجات بده،و اون چین فکر کرد قصد کشتن تو رو داره.اون پسرک چشم آبی...احمق بازی درآورده.»(هوی چی بلغور میکنی مرتیکه؟؟؟مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

[Lelouch.B]

: این داشت چی میگفت؟ درباره ی الیوت؟... رو به اون صدا گفتم: خفه شوووووو! !!!!! دهنت و ببند!!!!!!!! تمومش کن!!!!! الآن باید برای الیوت چی کار کنم؟؟؟؟