ايفاي نقش در انيمه ي عاشقان شيطاني

[R.Tezuka]

(لبخند پر از درد و غمناکی زدم.دست یویی رو از لباسم جدا کردم)مهم نیست.به زودی میفهمید

[youi]

ریجی...سوبارو...همش تقصیر منه متاسفم......
از اولشم جز دردسر..هیچی نبودم

 

[youi]

ریجی نهههه یا بهم می گی یا خودمو می کشم

 

[ali#_#]

(دوباره رفتم بغلش کردم) اصلا چند بار بهت گفتم نو تقصیر توه

[R.Tezuka]

ریجی- خودتو نمیکشی حرف الکی نزن.سوبارو مواظبشی بلایی سر خودش نیاره(یاد حرف اخرش افتادم:یه روزی با دستای من میمیری.)

[youi]

سوبا...رو..من الان عشق واقعی رو فهمیدم چی هست و کی هست اون وقت بچهب ودم از عشق واقعی سر در نمیوردم الان عشق رو با تمام وجودم حس کردم...

 

[youi]

ریجی می بینی که می تونم .... من خودم ر می کشم طاقت ندارم بلایی سر شماها بیاد لعنتی بفهممم

 

[ali#_#]

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمهچی چی فهمیدی؟

[ali#_#]

هی دختر ولت نمیکنم که خود کشی کنی رجی خیالت راحت باشه مواظبشم

[youi]

عشق واقعیه من تو هستی سوبار...و ولی دیگه نیازی به عشق نیست اون موقع نفهمیدم لایتو فقط می خواد از من سواستفاده کنه و ولم کنه ولی تو همیشه پیشم بودی..اللن دیگه زندگیم تموم می شه می خوام هم خودم هم همه رد خلاص کنم با کشتن خودم...