ايفاي نقش در انيمه ي عاشقان شيطاني

[husa008]

لایتو:با این کارات نمیتونی از دست من فرار کنی!
ببینم نکنه یادت رفته من کیم؟؟
(مث همیشه هنوز لبخندش رو لباش بود و یه ذره هم عصبی نشده بود)
و کم کم اومدم جولو....
اگه یادت رفته الان نشونت میدم.....

[youi]

نشستم رو زمين و داد زدم شما چه قدر سمجيد بابا ولم كنيد مي خوام بخوابم اصلا اوم مي خوام لباس خوابم رو بپوشم و بخوام از اتاقم برو بيرون

[husa008]

لایتو:نمیخوای کمکت کنم!؟تو که به زودی مطعلق به خودم میشی!

[youi]

ديگه واقعا اعصابم رو خورد كرد رو مخم راه مي رفت خفه شو پسره ي پرو يا مي ري بيرون يا بيرونت مي كنم رفتم پيشش درو باز كردم هولش دادم بيرون و داد زدم برو گم شو لايتو...

[husa008]

بیچچا!از طرز حرف زدنت خوشم میاد.این گستاخیت و این نگاهت....ولی جدا از اینا،هرکاری کنی نمیتونی منو از اتاق بیرون کنی!با یه اشاره بر میگردم....تازه مثل این که یادت رفته،اینجا خونه ماهه،تو که نمیخوای صاب خونه رو بیرون کنی میخوای!؟

[youi]

پرتش كردم بيرون درو بستم قفل كردم صندلي هم جلوش گذاشت تا مطمين شم نمي تونن بيان  لباسام رو عوض نكردم و رفتم تو تخت دراز كشيدم (عصباني بودم دستام رو مشت كرده بودم )يه دفعه....

[husa008]

(همین که خواستی یه نفس راحت بکشی یه دفه دوباره لایتو زد به در اروم طوری که معلوم بود عصبی نیس)
لایتو:بیچچا عزیزم!ظاهرا یادت رفته اینجا خونه ماس!
پس نمیتونی همین قدر راحت بیرونم کنی......نه تا وقتی که بفهمم تو کی!

[youi]

اين قدر نگو بيچاچا بيچاچا فهميدي خب پس من از اينجا مي رم و رفتم كيفم رو برداشتم(هنوز از عصبانيت سرخ بود)
مي خواستم برم كه ديدم در قفله داد زدم هي درو بازش كن بازش كن ديوونه(يادم نبود خودم قفلش رده بودم)

[youi]

Spoiler (Click to View)

دوستان لطفا تا فردا ايفا نكنيد من باس برممطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[husa008]

لایتو از پشت در:
بیچچا عزیزم من هرچی دلم بخواد صدات میکنم!
تازه مگه من درو بستم؟!