ايفاي نقش در انيمه ي عاشقان شيطاني

[youi]

خفه شو خفه شو عوضي به من نگو عزيزم حالم ازت بهم مي خوره لايتو گم شو

[husa008]

لایتو:
خب باشه عزیزم نمیگم......خوشگلم تو حق دستور دادن به منو نداری!
یهو داخل اتاق.....

[youi]

ديدم تو اومدي هي لايتو تو حق نداري مرقع خواب يه دختر مزاحمش بشي بلند شدم اومدم نزديكت خواستم يكي بزنم تو صورت لايتو كه...

[husa008]

دستشو رو هوا گرفت و گفت:
کوچولوی خوشمزه.....بزار یه گاز ازت بزنم
ولی....

[youi]

به من نگو كوچولو الان حاليت مي كنم و با پام لايتو رو هول دادم عقب داد زدم من مثل بقيه دخترا نيستم افتاد؟

[husa008]

لایتو که کلاهش افتاده بود برداشتشو گفت:
دیگه داری میری رو مخم .الانه خونتو میخورم!
ومحکم یویی رو کوبوند روی تخت.....

[youi]

ديگه خسته شدم تو چرا اين قدر كنه و پرويي لايتو.....اگه فكر كردي مي زارم از خونم حتي يه دره هم بچشي سهت در اشتباهي بايد بگم كور خوندي حتي نمي زارم طمع خونم رو امتحان كني

[husa008]

لایتو:
همین طوری تلاش کن!این شکلی طعم خونت خوشمزه تره....تازه تا وقتی توی این امارت هستی،بالاخره یکی باید از خونت بخوره!خودم میخوام افتتاح کنندت باشم
(سرشو برد نزدیک گردن یویی)

[youi]

نمي زاشتم به هيج وجه نيم اتشتم بهم نزديك بشه برو گم شو از من دور شو.....خوابيدم رو تخت ديگه نايي نداشتم دادرزدم از اتاقم مي ري بيوون يا به زور بيرونت كنم؟

[husa008]

لایتو که ضعفشو دید خندید:
اگه تونستی بیرونم کن!
بعد از گفتن این حرف فشار بیشتری روی یویی که رو تخت بود و نمیزاش خونشو بخوره وارد کرد