ایفای نقش در مدرسه انیمه ای

[hina.chan]

ههه اره دیگه میدونین که من خیلی شوخی کردنو دوست دارم!
(از طریق ذهنی به نینا: اخه یوکی یکی از ماست نباید بفهمه؟ )

[youi]

(اصلا تعجب نكردم)
اوم حدس مي زدم از قبل شك كرده بودم(نيشخند مي زنمن)بلاخره يكي فهميد

[tired]

نینا:مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه
(میره دهن یویی رو میگیره و میچسبونش به دیوار:
انقدر بلند حرف نزن احمق!

[youi]

(عصبي مي شم)داد مي زنم به تو ربطي داره هان؟

[hina.chan]

هعی حالا بجای بحث کردن بیایید یه فکری به حالمون بکنیم

[tired]

نینا ابروش میپره و میخواد ی کشیده بزنه تو دهن یویی که جلو خودشو میگیره.
یقه یویی رو میگیره و با جدیت و لحنی ترسناک:
ببین بچه!من برام مهم نیست سرکیا اینطور داد زدی!ولی من حیوونت نیستم اینطور سرم حرف میزنی!
(دستشو پر یخ میکنه)
اگه دفعه دیگه سر من داد بزنی خودم همین مشتو میکوبونم تو صورتت!
(بعد میندازش زمین و پشتشو به یویی میکنه)
من حالم از افرادی که مثل تو انقدر لوسن بهم میخوره!بشنوم کلمه ای از حررف های مارو جایی زدی!
خودم میکشمت!
(دست هینا رو میگیره و دور میشه)

[youi]

چه فكري هان ؟اگه به بچه ها اين موضوع رو بگيم مطمينم خيلي بحث بالا مي گيره و به ضرر خودمونه..
بايد با فكر و منطق بريم جلو

[youi]

(دست نينا رو محكم مي گيرم)منم كنيز تو نيستم كه اينطوري باهام حرف مي دني افتاد(به ديوار تكيه داده بودم)

[hina.chan]

(همینطور که دنبال نینا کشیده میشه) نینا چان صبر کن کجا داریم میریم؟

[Manaka]

سلام بعد از سال ها تادایمامطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه