ایفای نقش باب اسفنجی

[ADP]

اختاپوس: مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

ب..اب اس...فن..جی...تو چکار کردی؟ مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

(یه قایق سوار داشت ماهی گیری میکرد که یهو فریاد یه هشت پا کرم قبلایش که روی سطح آب بود رو از جا میپرونه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه)

[mj3]

هی هی هی خواب خوشی داشته باشی اختاپوس فقط اختاپوس می دونی خونه ی من پر شده از بستنی خونه ی پاتریکم همین طور ولی هنوز یه عالمه بستنی مونده می شه تو خونه ی تو نگهداریشون کنیم

[ADP]

(اختاپوس که قلبش گرفته بود یهو از حال میره...)




(شش ساعت بعد. بیمارستان بیکینی باتم)
(اختاپوس چشماشو باز میکنه و با بی حالی شروع میکنه به هذیون گفتن): من کجاام؟ اینجا کجاااست؟؟

[abolfazl888]

سندی
بیمارستانی ...
با کمک یکی از دستگاه هام و چندتا پزشک خوبت کردیم

[ADP]

اختاپوس: اوه خدای من! اون فاکتور! اون فاکتور کجااااست؟! مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه باب اسفنجی بدبختم کرد! حالا میرم بدبختش کننننم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[abolfazl888]

نترس باب بستنی هاشو فروخت بجاش پول درمانتو داد

[ADP]

(اختاپوس که یهو خشکش زده بود، داشت فکر میکرد. به این فکر میکرد که باب اسفنجی براش چکار کرده. به این فکر میکرد که پاتریک و سندی هم بهش کمک کرده بودند... اختاپوس آروم روی تخت نشست و گفت): خب حالا باب اسفنجی کجاست؟

[mj3]

باب اسفنجی
من اینجام اختاپوووووووووووس

[ADP]

(اختاپوس که با دیدن صدای باب اسفنجی از خودش بی خود شده بود یهو از رو تخت میپره پایین و میدوه سمت باب اسفنجی): باب اسفنجــــــــــی

Spoiler (Click to View)

مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[mj3]

(باب اسفنجی فک می کنه اختاپوس داره بازی می کنه)
-اومممممم بازی توی بیمارستان نه اختاپوس اینجا باید سکوت رو رعایت کنیم