The emergence of monsters

[Ryoma]

نیک و دیگران سوار مترو میشن نیک میگه : منظورت منم بودم .؟

[مین جی]

سرینا:بدم نمیاد دربارتون بیشتر بدونم.

[Ryoma]

نیک : خب راجب چی میخوای بدونی؟ باهام رسمی حرف نزن لطفا

[مین جی]

سرینا:نمی تونم. من تینطور بزرگ شدم. یک اشراف زاده محترم محترمانه و رسمی صحبت می کنه اقا. مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Ryoma]

نیک :باشه بابا خب الان من راجب چی توضیح بدم؟

[مین جی]

سرینا:درباره خودت. چی می خونی؟!خانوادت جزو کدوم طبقه ان...

[مین جی]

سرینا:اوه.... ایستاد!!(مترو)
پیاده شدیم.
سرینا:خیلی زود گذشت. ولی خوب بود. حالا فقط کافیه منو ببری. بعد راهمون جدا میشه. از کمکت ممنونم. هرگز فراموش نمی کنم!

[Ryoma]

نیک : باشه میبرم ولی میشه راهمون از هم جدا نشه ؟ من میتونم همیشه پیشتون باشم

[مین جی]

همین طور که می رفتیم:انگار بدت نیومد...هر چند فقط دردسر بودم.

محتوای مخفی (Click to View)

می دونی باید بگم جدا بشیم. یعنی نقشه این باشه تو ایفا که من برم راه خودم و تو راه خودت ولی چون اصلا نتونستیم به اونا برسیم و مامورا اجازه ندادن و ما رو پرت کردن بیرون... راه دیگه ای نداشتیم و خونت تلپ شدیم!مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

[Ryoma]

نیک : نه بابا دردسر کجا بود ؟
خب 2 مایل دیگه باید بریم مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه

محتوای مخفی (Click to View)

آره خدا به خیر کنه مطالب مخصوص انیمه، مانگا، کارتون و کمیک مخصوص پارک انیمه