The emergence of monsters

[مین جی]

سرینا:

قطعه ای از موهامو کنار می زنم. من:بله؟!بله...بله...خوبم.ممنون.

[Ryoma]

نیک : میتونم بیام داخل اتاق ؟؟ مطمئن باشم خوبی ؟ ؟؟ آب نمی خوای ؟

[Death]

600 سال گذشته .... فقط یه ثانیه طول کشید .... موندم ایا اکلیپسه به صورت طبیعی رخ داده یا نه ؟
رو به اتویینگ خب حالا چه را اومدی دنبال ما .....

[NoboraHaru]

ارام و با جدیت گفتم.：من.نیومدم دنبال تو اومدم دنبال دراگو.

[Noctis_P]

با تعجب ابرو هاى قرمزم رو بالا ميندازم:من؟!

[NoboraHaru]

ارام و خیلی شمرده میگویم.：اره دراگو درام دنبالتو میگردم چون به نظرم تو الان بهترین فردی هستی که میتونه توی پیدا کردن کریستالهای ییشین کمکم کنه.

[Noctis_P]

دستم رو توى موهاى قرمز ميبرم و ميگم:اين يه معامله ى دو طرفه اس درسته؟من به تو کمک مى کنم...تو به من

[NoboraHaru]

ارام میگویم：البته. کریستالهای ییشین کریستالهایی با قدرتهایی خاصن که به ما اجازه میدن جلو دار اهریمن بشیم و از فرو رفتن زمین در اعماق تاریکی جلوگیری کنیم. اما با این وضع فقط یک روح یا بهتره بگم یه موجود عجیب مثل تو میتونه راه رو برای رسیدن به کریستالها پیدا کنه یا بلکم صاحب قدرت عظیمی بشه که سالها شب و روز درفکرش ارام و قرار نداره.درست میگم دراگو.

[Noctis_P]

_از اينکه بهم ميگى موجود بدم مياد ولى کمکت مى کنم

[NoboraHaru]

به ارامی گفتم ：خب من الان دارم دنبال سرینا و لیزا و میکا میگردم. بهترین کار برای خروج از این جزیره استفاده از عقلتونه.یکم فکر مثبت کنین راه فرار پیدا میکنید.